نوشتۀ سیدحسین عالمی بلخی ------
از آخرین سالهای جنگ سرد، با سقوط رژیم شاهنشاهی ایران و تاسیس جمهوری اسلامی در آن کشورکه آهسته، آهسته به دشمن آشتیناپذیر امریکا در منطقه بدل شده است. پاکستان تنها متحد استراتژیک امریکا در منطقه بوده و از این جهت امتیازات زیادی گرفته است.
در دهه آخر جنگ سرد، حضور اشغالگرانه اردوی سرخ اتحاد جماهیر شوروی سابق در افغانستان فرصت طلایی را برای پاکستان به وجود آورد. سرازیر شدن کمکهای بلاک غرب از طریق پاکستان به مجاهدین افغانستان زمینه ی را ایجاد نمود که اردوی این کشور از یک جانب به تسلیح خود پرداخته و تا سرحد داشتن سلاح هستهای پیش رود و از جانب گروپهای مسلحی را سازماندهی نماید که در رابطه به اهداف استراتژیک خود در منطقه، مخصوصاً دشمنی با هند از آنها استفاده نماید.
امریکا پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی سابق زمینه را برای یکهتازی در عرصه بینالملی فراهم دیده دکترین نظم نوین جهانی را مطرح نمود. چین، روسیه و قدرت منطقهی نوظهور (ایران) موانعی بودند که در منطقه هر کدام به گونهای میخواستند در برابر تسلط امریکا مقاومت نمایند. برای رفع یا حداقل تضعیف این موانع امریکا در تلاش یارگیری و دستیابی به متحدین بیشتر در منطقه گردید.
هندوستان که در دوران جنگ سرد از متحدین اتحاد جماهیر شوروی سابق به حساب می آمد، روسیه را ناتوانتر از آن یافت که بتواند از منافع این کشور در سطح بینالمللی حمایت نماید. لذا در جستجوی فرمول جدید بود. رقابت هند با چین فرصت خوبی بود که امریکا از آن برای نزدیک شدن با هندوستان استفاده نماید.
مناسبات هند و امریکا آهسته، آهسته رو به گرم شدن می رفت، توافقات امریکا طی چند مرحله در سالهای گذشته با هند، هر دو کشور را در موقعیت دوستی قرار داد، سرانجام سفر سال گذشته باراک اوباما به هندوستان و امضای چندین پیمان مهم از جمله پیمان هستهای با این کشور و اعلام حمایت از داعیه هندوستان مبنی بر عضویت دایم در شورای امنیت ملل متحد دوستی بینهایت هر دو جانب را به نمایش گذاشت.
پاکستان که همواره از موقعیت تنها متحد استراتژیک غرب در منطقه سود جسته بود و از جانب دیگر دشمنی تاریخی و آشتیناپذیری با هندوستان داشت، اقدام رییس جمهور امریکا را غیرقابل تحمل خواند،مگر اینکه عین پیمان را با پاکستان نیز امضا نماید. خواسته پاکستان با واکنش تند اما دیپلماتیک امریکا مواجه گردید.
پاکستان به هیچ قیمتی نمیخواست موقعیت خود را از دست بدهد لذا از برقراری ارتباطات با چندین جانب و ایجاد پیمان منطقهای جدید با روسیه، چین، ایران و تلاش برای جذب افغانستان با وعده تضمین صلح می خواست به حیث یک تهدید علیه امریکا استفاده نماید.
پس از سقوط دولت نجیب در افغانستان امریکاحاکمیت مجاهدین با گرایش بنیادی را در بلندمدت به حیث متحد طبیعی خویش ارزیابی نمیکرد، لذا در تلاش آن بیرون شد که زمان ثبات و استقرار اوضاع در این کشور طولانی شود تا فرصت مناسب استفاده از موقعیت ژئوپولتیک آن به نفع دکترین نظم نوین جهانی به وجود آید. تصمیمهای غیر دقیق کشورهای همسایه افغانستان نیز برای امریکا،ممد واقع گردید.
طولانی شدن بحران ودوام جنگهای بیحاصل، مردم افغانستان را به ستوه آورده بود. ازجانب دیگرحوادث 11 سپتمبر 2001 این فرصت را برای امریکا فراهم نمود که با کسب حمایت شورای امنیت ملل متحد و استفاده از حالات روانی مردم افغانستان، در این کشور حضور یابد و از این موقعیت، در حمایت بیش از یکصد هزار نیروی نظامی بینالمللی اهداف استراتژیکی خویش را در منطقه تعقیب نماید.
حضور امریکا در افغانستان چند سال دیگر میشود طولانی گردد ولی بینهایت نمی تواند باشد. امریکا برای اینکه این فرصت مهم را از دست ندهد، تلاش مینماید که متحد استراتژیک نیرومند دیگری در منطقه به نام افغانستان داشته باشد.
آشکارا شدن منویات امریکا در این خصوص شوکی دیگری بود بر روابط پاکستان و امریکا. وقتی در جواب درخواست صدراعظم پاکستان مبنی بر کاهش روابط با هندوستان، مقامات افغان زمینه سخنرانی صدراعظم هندوستان را در شورای ملی افغانستان فراهم نمود، پاکستان از عصبانیت کنترول را از دست داده با ترورهای زنجیرهی شخصیتهای بلندپایه افغانستان و حملات توپخانهای به شهرهای مرزی خشم بیانتهای خویش را به نمایش گذاشت و حتی در برابر تهدیدات امریکا با زبان زور سخن گفت. تنشها به حدی جدی تلقی میگردید که در تحلیلها پیشبینی جنگ بین امریکا و پاکستان بعید دانسته نمیشد.
با همه تنشها امریکا در تلاش داشتن 3 متحد استراتژیک در منطقه بود، نه در پی از دست دادن یا تبدیل نمودن متحد استراتژیک قدیمیاش. لذا تلاش نمود به نرمی پاکستان را متوجه بسازد که اشتباه میکند دوستی امریکا برای این کشور اهمیت حیاتی دارد. از جانب دیگر تلاش مینماید به پاکستان تفهیم نماید که همپیمانی امریکا با هند و افغانستان از اهمیت پاکستان نخواهد کاست ومنافع این کشوررانیزتهدیدنمی کند.
در یک دهه گذشته ی حضور امریکا در افغانستان، در واقع دشمنیهای هند، افغانستان و پاکستان مهمترین مشکل امریکا برای دست یافتن به اهدافش درمنطقه بوده و تلاش برای ایجاد آشتی بین این 3 کشور از برنامههای حکومتهای جمهوریخواهان و دیموکراتها در افغانستان. به همین دلیل نماینده خاص رییس جمهور امریکا در افغانستان و پاکستان همواره هندوستان را نیز در برنامه کاری خود داشته است.
سفر وزیر خارجه امریکا در پایان هفته گذشته در افغانستان و پاکستان، اظهارات آشتیجویانه و وعده همکاری هر 3 کشور افغانستان پاکستان و امریکا با یکدیگر و از جانب دیگر اعلام آمادگی همزمان هندوستان برای حل مشکل دیرینهاش با پاکستان بدون هیچ واسطه و میانجی، حکایت از آن دارد که امریکا خود را به اهدافش نزدیکتر میبیند.
اگر امریکا بتواند 3 متحد استراتژیک در منطقه داشته باشد که فقط امضای آن با افغانستان باقی مانده است. و در عین حال اختلافات متحدین امریکا در منطقه نیزحل شده باشد دیگر نیازی به تداوم جنگ به خاطر ماندن در منطقه نخواهد داشت،بارگران جنگ ازعهده مالیه دهنده گان امریکا برداشته خواهد شد. اظهارات غیرمنتظره خانم کلینتن که حتی شبکه حقانی در پروسه صلح طرف مذاکره قرار گرفته میتواند ازمنظرقابل تحلیل بوده تحقق پیدا خواهد کرد.