بنا به گزارش روزنامه ماندگار، خبر می رسد که تحرکات برای تهیه فهرست اشتراک کنندگان لویه جرگه به پایان می رسد. لويه جرگهي سنتي به ظاهر ميخواهد موضوع امضاي پيمان يا اعلاميهي استراتژيك با امريكا را بررسي كند و در مورد مناسبات منطقهاي افغانستان، ديدگاههاي خود را ارايه دهد؛ اما نقطهی مهمتر در این نشست این است که کاری کنند کارستان و آن اینکه با تعدیل قانون اساسی، زمینه را برای تمدید حاکمیت آقای کرزی برای مدتی دیگر مساعد سازند.
براي آمادگي و برگزاري اين جرگه، آقاي كرزي، صبغتالله مجددي را در رأس يك گروه سي نفري قرار داده تا شركتكنندگان و آجنداي كاري لويه جرگه را تهيه كنند. از درون چنين تركيب حكومتي براي برگزاري يك نشست بينالافغاني آنهم در موجوديت نهادهاي دموكراتيك، چه انتظاري ميتوان داشت؟
از حالا دولت با مصارف گزاف در جهت اطلاعرساني در مورد اين جرگه كارهاي تبليغاتي را آغاز كرده و چنان وانمود ميشود كه نمايندگان مردم افغانستان قرار است در يك نشست بزرگ شركت كنند و در مورد آيندهی كشور تصميم بگيرند.
پرسش اصلي اينجاست كه آيا حكومت افغانستان هنوز پارلمان را به عنوان يك نهاد مردمي به رسميت نميشناسد و يا اينكه به اين نهاد حقوقي كشور، اعتماد لازم را ندارد؟
شايد هر دو مورد درست باشند؛ زيرا از آغاز به كار پارلمان جديد تا امروز، تلاشهاي تيم ارگ بر تضعيف آن و به ويژه مجلس نمايندگان تمركز داشته است. آقاي كرزي با توجه به رويدادهاي مهم سال 2011 سعي كرد كه افغانستان را در وضعيت بحران نگهدارد و از ايجاد پارلماني نيرومند جلوگيري كند.
نمايندگان مجلس، موضع خود را در برابر لويه جرگهي سنتي مشخص كردهاند و آن را غيرقانوني دانستهاند. در عين حال، شماري از اعضاي مجلس در ديدار با آقاي كرزي به او اطمينان دادهاند كه مجلس نمايندگان توانايي بررسي مسايل اساسي كشور را دارد و بايد بحثهاي جدي سياسي به عهدهي اين نهاد گذاشته شود،
ولي آقاي كرزي همچنان با شك نسبت به فعاليتهاي مجلس نمايندگان مينگرد و هراس دارد كه اين نهاد در تقابل با برخي خواستهاي او، قرار گيرد. هر چند هنوز مشخص نيست كه آقاي كرزي واقعاً چه انتظاراتي از لويه جرگهي سنتي دارد، ولي آنچه كه در اين خصوص تا به حال از درون ديوارهاي سنگي ارگ به بيرون درز كرده،
اين است كه اختلافات جدي بر سر امضاي سند همکاریهای استراتژيك ميان كابل و واشنگتن بروز كرده است. امريكا به دليل بروز همين اختلافات، پيمان استراتژيك را به اعلاميهي استراتژيك تقليل داد و تلاش كرد كه كابل را تحت فشار قرار دهد.
امريكا خواهان مناسبات گسترده با افغانستان است، ولي ارگ رياستجمهوري در برابر برخي تقاضاهاي واشنگتن با توجه به حساسيتهاي كشورهاي همسايه، واكنش مثبت نشان نداده است.
موضوع اصلي اختلافات ميان كابل و واشنگتن در اين است كه امريكاييها استدلال ميكنند كه اين كشور معتقد به دو نوع امضاي سند استراتژيك با كشورهاست؛ يك نوع سند استراتژيك با كشورهاي همتراز با خود از نظر اقتصادي، سياسي و نظامي، و ديگري امضاي سند استراتژيك با كشورهايی كه از چنين امتيازهايی برخوردار نيستند و ميتوانند با دادن امتيازهاي مشخص به امريكا، حمايت اين كشور را در سطح جهاني با خود داشته باشند.
از نظر امريكاييها، سند استراتژيك نبايد محدوديت در فعاليتهاي آنها در منطقه ايجاد كند؛ ولي از جانب ديگر، ارگ رياست جمهوري ميخواهد كه اينگونه محدوديتها به ويژه در قبال كشورهاي همسايهی افغانستان، وجود داشته باشد.
در سفر هيلاري كلينتون به افغانستان، اين مسايل مورد بحث قرار گرفته و گويا هنوز توافقات لازم به وجود نيامده است. به هر حال، اين تنشها برسر امضاي سند استراتژيك بدون آنكه تيم بر سرقدرت خواهان ارائهی جزييات در اين خصوص براي مردم باشد، وجود دارد و تلاش ميشود كه واقعيتها همچنان در پشت پرده باقي بمانند.
برگزاري لويه جرگه زير هر نام و با هر آجندايی، مشروعيت حقوقي در كشور ندارد و نه هم ميشود كه با چنين نمايشهاي تهوعآور، جلو تحولات آيندهي كشور را گرفت.