پیمان اخیر میان کابل و واشنگتن، افغانستان را در تعلق آمریکا قرار خواهد داد در حالی که پاکستان منافع خود را در صورتی تضمین شده میبیند که افغانستان در ید او باشد.
به گزارش فارس، ارگان وابسته به سپاه پاسداران ایران، ناخرسندی کشورهای همسایه افغانستان به ویژه قدرتهای منطقه از عقد پیمان راهبردی کابل - واشنگتن بر کسی پوشیده نیست اما نوع واکنشهای مخالفان نسبت به نزدیکی امنیتی افغانستان به آمریکا متفاوت بوده و برخی واکنشها از نوعی پذیرش همراه با نگرانی حکایت میکند.
به نظر نمیرسد حضور دهها هزار نیروی عمدتا اطلاعاتی و امنیتی غرب در خاک افغانستان در راستای منافع چین، روسیه، برخی جمهوریهای آسیای مرکزی، پاکستان، ایران و حتی در دراز مدت هند باشد.
برخی کارشناسان بر این باورند که این کشورها سعی خواهند کرد بجای ابراز مخالفت پرهزینه با این پیمان، به سمت مدیریت و کنترل آن به گونهای که کمترین آسیب را ببینند، حرکت کنند.
اما شرایط پاکستان با سایر مخالفان متفاوت بوده و حضور نظامیان خارجی در افغانستان بر محمل این پیمان، موجب تحدید نفوذ پاکستان در این کشور شده و حیات سیاسی اسلامآباد را به مخاطره خواهد انداخت.
از این رو برخی این کارشناسان معتقدند که واکنش پاکستان به عقد پیمان راهبردی افغانستان و آمریکا و تداوم دهها هزار نظامی خارجی در این کشور تعاملی نبوده بلکه اسلامآباد از ماهها پیش در حال استفاده از قدرت سلبی برای اثرگذاری بر این روند است.
پاکستان دیگر کشوری ژئوپلتیک برای آمریکا نیست
تثبیت مراوده مستقیم آمریکا با افغانستان، اسلامآباد را به حاشیه خواهد راند. این انزوا علاوه بر تهدید حضور پاکستان در عرصه افغانستان، به جایگاه اسلامآباد در منطقه نیز ضربه خواهد زد.
پاکستان از مدتها پیش جایگاه رفیع خود را برای آمریکا در منطقه از دست داده است. دلایل مختلفی برای تنزل جایگاه پاکستان میتوان برشمرد که مهمترین آنها عبارتند از؛
طولانی شدن مشکلات میان پاکستان و هند و به ویژه وقوع حادثه بمبئی در سال 2008 میلادی که بر گستره بیاعتمادی میان اسلامآباد و دهلینو افزود، از جمله علتهای ناامیدی آمریکا برای تبدیل شدن پاکستان به متحد استراتژیک آن کشور در منطقه است.
بازی کردن پاکستان با کارت چین در روابط خود با آمریکا، از دیگر علتهای سرمایهگذاری آمریکا بر افغانستان بجای پاکستان بود. حضور چین در پاکستان هزینههای آمریکا را برای تعامل با اسلامآباد به شدت افزایش خواهد داد.
روی کار آمدن حکومتی متمایل به غرب در افغانستان پس از خروج طالبان در سال 2001، از دیگر علتهای روی آوردن آمریکا به کابل بجای اسلامآباد بود. آمریکا در طول 10 سال گذشته تجارب بهتری برای کار کردن با افغانستان نسبت به پاکستان داشته است.
در اختیار گذاردن سرزمین از جمله سرویسهایی بود که کابل به آمریکا و دیگر نظامیان کشورهای خارجی داد. این مساعدت بیدریغ، برتری ویژهای به آمریکا و دیگر همپیمانان آن کشور در مأموریت آنها در افغانستان اعطا کرد.
گرایش به غرب نزد هیئت حاکمه و نهادهای قدرت در افغانستان به مراتب بیشتر از پاکستان است. آمریکا در تعامل با دولت پاکستان همواره با رفتار تقابلی دیگر نهادهای قدرت در این کشور مواجه است که هزینههای آن را نیز میبایست بر دوش میکشید اما اجرای اهداف در افغانستان برای آمریکا با سهولت بیشتری صورت میگیرد.
آمریکا در ابتدای ورود خود به افغانستان در ابتدای دهه گذشته و با تأسی از تجربه پیشین خود در افغانستان (دهه 80 میلادی)، افغانستان را از عینک پاکستان نگریسته و با عصای این کشور در عرصه افغانستان گام برداشت. اما پس از یک دهه حضور که البته توأم با خطاهای استراتژیک و پرهزینه نیز بود، اکنون مدعی است که به مرحلهای از خبرگی برای کار در افغانستان بدون اتکا به پاکستان رسیده است.
بیمیلی اسلامآباد به فاصله گرفتن از گروههای افراطی نیز از دیگر دلایل سرخوردگی آمریکا از این کشور بود.
علاوه بر ادله ذکر شده، نباید از موقعیت ژئوپلتیک افغانستان برای آمریکا به عنوان پایگاه رصد منطقه غافل شد که بر این مبنا انتخاب افغانستان بر اساس هدفی کلان و جهانی و طرحی دراز مدت صورت گرفته است.
پیمان استراتژیک کابل – واشنگتن، پاکستان را به دشمنی با ثبات در منطقه تهییج میکند
پاکستان همواره افغانستان را حیات خلوت و عمق استراتژیک خود پنداشته است. از این رو تا مادامیکه با تهدید هند مواجه بوده و از ناحیه مرز بیش از 2 هزار کیلومتری خود با این کشور احساس امنیت نکند، حاضر به واگذاری بازی در این سرزمین به بیگانگان نخواهد شد.
همچنین قدرت گرفتن و تثبیت جایگاه آمریکا در افغانستان به معنای تضعیف اثرگذاری پاکستان به همان نسبت خواهد بود.
در این راستا پیمان اخیر میان کابل و واشنگتن، افغانستان را در تعلق آمریکا قرار خواهد داد در حالی که پاکستان منافع خود را در صورتی تضمین شده میبیند که افغانستان در ید او باشد.
برخی کارشناسان بطور عمده افغانها بر این باورند که پاکستان در دوره پیش از امضای پیمان که از ماهها قبل در میان محافل غیررسمی شایع شده بود، تلاش خود را بکار گرفت تا با ابراز وجود در صحنه افغانستان، آمریکا را وادارد که کماکان سهم و نقش مؤثر اسلامآباد در مسئله افغانستان را به رسمیت بشناسد.
این کارشناسان برخی خشونتهای رخ داده در صحنه افغانستان از جمله ترور برخی شخصیتهای عالیرتبه و حملات انتحاری به مراکز اداری و امنیتی در کابل را به پاکستان نسبت داده و در همین راستا ارزیابی میکنند.
این کارشناسان اکنون چنین میپندارند که در دوره پس از عقد پیمان راهبردی میان افغانستان و آمریکا، اسلامآباد خواهد کوشید تا بجای به ثمر نشستن این توافقات، نمود و اثرات آن را به حداقل برساند تا مانع تثبیت جایگاه آمریکا در جوار مرزهای خود شود.
از سوی دیگر هرگونه توسعه نفوذ آمریکا در افغانستان موجب تعمیق سیطره این کشور بر محافل قدرت در افغانستان خواهد شد و از آنجا که برخی از این قدرتها بازوان اجرایی سیاستهای اسلامآباد در افغانستان بودند، اکنون پاکستان هرگونه خروج این نیروها از حوزه سلطه خود را برنخواهد تابید.
از سوی دیگر عقد پیمان راهبردی افغانستان با آمریکا زمینه حضور پادگانی آمریکا (و دیگر کشورهای همپیمان) در خاک افغانستان را مهیا خواهد کرد از این رو پررنگ شدن حضور نظامیان خارجی، محدود شدن حضور میدانی پاکستان در این کشور را در پی خواهد داشت.
بر اساس آنچه ذکر شد، به نظر میرسد چنانچه پاکستان نتواند در دیگر زمینهها از جمله مناقشه با هند، مسئله کشمیر و دریافت کمکهای نقدی از آمریکا امتیازگیری کرده و جایگاه خود را ارتقا بخشد، دور از انتظار نخواهد بود که با بهرهگیری از قدرت سلبی خود مانع برپایی جشن پیروزی برای آمریکا و همپیمانانش در افغانستان شود.