به قلم تحليل گر و محقق ايرانی: محمد اقبال
رژيم ايران تاكنون بارها از سرنگوني نجات يافته است. تابستان 1980 در ايران تابستاني داغ بود. يك سال و نيم از سرنگوني رژيم شاه به دست مردم ايران ميگذشت، و ماجراي گرونگانگيري درسفارت آمريكا در نوامبر سال قبل از آن، باعث شده بود كه رژيم در ايزولاسيون كامل بين المللي قرار گيرد. مجاهدين خلق به نحو چشمگيري در سراسر ايران گسترش يافته بودند. تيراژ نشريه آن ها از مرز نيم ميليون نسخه گذشته بود. به دنبال يك سخنراني آقاي مسعود رجوي رهبر مقاومت ايران در جمع 300 هزار تن از اهالي تهران در قلب پايتخت، خميني ناچار شد خود به صحنه بيايد و صريحا بگويد كه دشمن نه آمريكا و نه در انگليس بلكه همين بيخ گوش ما است.
دو ماه بعد جنگ ايران و عراق، «موهبتي الهي» را آنچنانكه خميني بارها توصيف كرد، به رژيمش تقديم كرد. تا اين كه در هراس از سرنگوني به دست ارتش آزاديبخش ملي ايران، خميني ناچار شد در اوت 1988 جام زهر را سركشد و آتش بس را بپذيرد و چند صباحي از سرنگوني نجات يابد. عاجز از حل كوچكترين مسائل اجتماعي و غرقه در بحرانها و عواقب ناشي از هشت سال جنگ ويرانگر رژيم ايران در پايان دهه هشتاد قرن گذشته در آستانه فروپاشي قرار گرفته بود، مرگ خميني به دنبال تأثير همان جام زهر وضعيت را خطرناكتر كرد. تا اين كه خطاي استراتژيك حمله عراق به كويت روي داد. و رژيم ايران تبديل شد به دردانه غرب.
بعد از حمله نيروهاي ائتلاف و خروج نيروهاي عراقي از كويت جنگ بار خود را بهزمين گذاشت و غبارها خوابيد و دوباره خطر رژيم ايران سربلند كرد. اما خارج شدن آخوند محمد خاتمي با عباي سفيد و ظاهر مدره از صندوق آخوند ساخته انتخابات در ايران آب از لب و لوچه كشورهاي غربي آويزان كرد تا جايي كه در سال 1997 به عنوان هديهيي به «ايران مدره»، سازمان مجاهدين خلق ايران را در ليست تروريستي قرار دادند. با اينحال رؤياي مدره شدن اين رژيم در سالهاي 2000 تا 2003 ديگر پايان يافته بود و كسي را نميفريفت. بعد ها وزير خارجه وقت امريكا, كاندوليزا رايس اعتراف كرد كه پس از 25 سال, مشخص شد كه در درون رژيم حتي يك مدره هم نيست. و ديگر مرحله سرنگوني و فروپاشي ديكتاتوري تروريستي مذهبي حاكم بر ايران آغاز شده بود. حمله نيروهاي ائتلاف به عراق در مارس 2003، اين مرحله را ترمز زد و دوباره رژيم ايران از سرنگوني جست.
مجاهدين خلق در عراق و در سراسر جهان از سال 1997 كه در ليست تروريستي آمريكا و اروپا قرار گرفتند، بايد بخش عظيمي از نيروي خود را صرف باز كردن اين غل و زنجير ارتجاعي استعماري يعني ليست ظالمانه تروريستي عليهشان ميكردند. از مارس 2003 به بعد نيز مجاهدان اشرف بايد به طور مضاعف «خار در چشم و استخوان در گلو» صبر پيشه ميكردند. حكايت پايداري ده ساله مجاهدين خلق در اشرف بدون سلاح از سال 2003 تا سال 2012 كه اشرفيان را تبديل به تنها نقطه اميد مردم ايران براي رهايي و آزادي از دست استبداد ديني ولايت فقيه كرد، داستان جداگانهيي دارد.. اما نه تنها مجاهدان اشرف بلكه همه اعضا و هواداران مجاهدين خلق در داخل ايران و سراسر جهان در اين سالها تبديل به پولادهايي آبديده شدند كه غير ممكنها را ممكن كردند. ليست تروريستي ابتدا در اروپا و سپس در آمريكا زايل شد و مجاهدين توانستند اين غل و زنجير استبدادي در هم بشكنند.
اكنون بار ديگر روند سرنگوني ديكتاتوري ضد بشر در ايران كه در سال 1997 به علت ليست گذاري مجاهدين كند شده و ده سال قبل در سال 2003 به علت حمله نيروهاي ائتلاف به عراق ترمز خورده بود با سرعتي بسا بيشتر شتاب گرفته است.
هنوز چند روزي از لغو اين برچسب نگذشته بود كه مردم تهران با شعارهاي مرگ بر خامنهاي به خيابانها ريختند.. تا جائي كه خامنهاي ولي فقيه خود به صحنه آمد و از عكسالعمل بهموقع نيروهاي سركوبگر كه آنان را «بازاريان شريف» ميناميد، تشكر كرد.
اكنون در ايران تب و تاب ديگري در جريان است.. بهويژه اين كه تحريمهاي اگرچه ناكافي بينالمللي فشار را روي ديكتاتوري سركوبگر در ايران بيشتر كرده است... سخنرانيهاي پي در پي خامنهاي در اين روزها و سفارشات وي براي اجتناب از آنچه در انتخابات قبلي روي داد، بهخوبي از پيش لرزههاي سرنگوني اين رژيم را حكايت دارد و اين بار ديگر اين رژيم را از سرنگوني محتوم گريزي نيست.