اگراسماعیل خان می توانست از هرات دفاع کند، چرا درنیمۀ دوم سال های هفتاد به ایران گریخت؟
بیژن فرهان- روزنامه هشت صبح
اسماعیلخان، وزیر انرژی و آب، که اظهارات سیاسیاش همیشه خبرساز است، در تازهترین موضعگیریاش گفته است که امضای پیمان امنیتی میان کابل و واشنگتن، به نفع افغانستان نیست. او گفته است که به حضور نیروهای بینالمللی دیگر نیازی نیست، بهدلیل اینکه این نیروها دستآوردی ندارند. روشن نیست که وزیر محترم انرژی و آب چگونه به این نتیجه رسیده است که پس از سال ۲۰۱۴ دیگر نیازی به نیروهای امریکایی نیست. آیا عقلانیت نظامی پشتوانه این نتیجهگیری است؟ بسیاری از مقامهای امنیتی پیشین و برحال کشور، بهصراحت میگویند که نیروهای امنیتی داخلی، پس از سال ۲۰۱۴ به پشتیبانی استراتژیک ناتو و امریکا نیاز دارند.
در واقع منطق امضای قرارداد امنیتی میان کابل– واشنگتن، همین است. نیروهای امنیتی افغانستان در حال حاضر دارای نیروی هوایی مجهز و منظم، نیروی زرهی مدرن و قوای توپچی قوی نیست. به باور بسیاری از مقامهای امنیتی و فرماندهان نظامی، ارتش افغانستان به این وسایل در جنگ با طالبان و دستههای شورشی، نیاز دارد. آقای اسماعیلخان بهعنوان یک نظامی میداند که ایجاد نیروی هوایی، زرهی، موشکی و تشکیل واحدهای استخباراتی کار یکشبه نیست و نیاز به زمان دارد.
اگر آقای اسماعیلخان میتوانست، جلو طالبان را بگیرد، اجازه نمیداد در نیمه دوم دهه هفتاد خورشیدی، هرات و حوزه جنوبغرب بهدست آنان سقوط کند.
بنابراین به حضور محدود نیروهای ناتو و امریکا، پس از سال ۲۰۱۴ نیاز است تا هم نیروهای امنیتی افغانستان را در جنگ با طالبان، پشتیبانی استراتژیک کند و هم سربازان و نیروهای نظامی داخلی را آموزش دهند و مجهز بسازند. در نبود حضور محدود نظامی امریکا و ناتو، نیروهای امنیتی افغانستان، پشتوانه استراتژیک خود را از دست میدهند و در جنگ با شبکههای تروریستی و طالبان، تنها میمانند. معلوم نیست که آقای اسماعیلخان که خود یک نظامی است و تحصیلات اکادمیک نظامی دارد و سالها بهعنوان فرمانده جنگی اجرای وظیفه کرده، چگونه به این نتیجه رسیده است که نیازی به حضور محدود نیروهای نظامی بینالمللی پس از سال ۲۰۱۴ نیست؟ آیا او درک نمیکند دستههای شورشی که در برابر افغانستان میجنگند، آموزش مدرن میبینند، سلاحهای پیشرفته دارند و تمام قلمرو و منابع کشور همسایه ما پاکستان در اختیارشان است.
طالبان با استفاده از همین امکانات در نیمه دوم دهه هفتاد توانستند، حکومت مجاهدان را سقوط دهند و بر۹۰ درصد خاک افغانستان مسلط شوند. زوال حکومت برهانالدین ربانی، رییسجمهور پیشین کشور، با سقوط ولایت هرات بهدست طالبان کلید خورد. آن زمان آقای اسماعیلخان والی هرات و «امیر حوزه جنوبغرب» بود. گفته میشود که آن زمان اوج قدرت اسماعیلخان در ولایت هرات بود. ایشان تمامی منابع و امکانات حوزه جنوب غرب را در اختیار داشتند. قول اردوی هرات، فرقه ۱۷، گارنیزیون هوایی شیندند و همچنین نیروهای فرماندهان جهادی حوزه جنوبغرب که تجربه جنگ با اتحاد شوروی را داشتند، همه زیر فرمان آقای اسماعیلخان بودند. اما با وجود اینهمه منابع مالی و نظامی، هرات بهدست طالبان سقوط کرد و زوال دولت آقای برهانالدین ربانی کلید خورد.
نیروی تقویتیای که از کابل برای حمایت از مدافعان هرات فرستاده شده بود، نیز نتوانست وضع را به نفع اسماعیلخان تغییر دهد. روایت مشهور این است که آن زمان نظامیان پاکستانی مستقر در بلوچستان به همراهی طالبان مدارس دینی این ایالت، به کمک طالبان آمدند و توانستند، هرات را سقوط دهند.
آقای اسماعیلخان باید تجربه این شکست را از یاد نبرد. طالبان همان طالبان هستند و نظامیان پاکستان و شبکههای مدارس دینی آن کشور نیز، همان. چه تضمینی وجود دارد که در نبود نیروهای بینالمللی بار دیگر، طالبان، گروههای مسلح افراطی پاکستانی و شبکههای تروریستی دیگر، به حمایت ارتش پاکستان، به سمت هرات و دیگر شهرهای کشور مارش نکنند؟ شاید آقای اسماعیلخان فکر میکند که با مسلحسازی افراد چند فرمانده محلی و تدابیری از این دست، بتوان جلو چنین سناریویی را گرفت، اما ایشان باید بدانند که این سادهاندیشی محض است.
همانطور که گفته شد در نیمه دوم دهه هفتاد، هرات به رغم داشتن امکانات جنگی، سقوط کرد. پس از قندهار هرات دومین شهر برزگ افغانستان بود که بهوسیله طالبان سقوط کرد. آنزمان هرات مانند قندهار گرفتار هرجومرج نبود و مردم آن ولایت نیز طالبان را نمیخواستند، اما فشار نظامی خردکننده طالبان و پاکستان، سبب شد که هرات سقوط کند و امکانات نظامی آن بهدست طالبان و پاکستان بیفتد. در نبود یک تضمین قوی امنیتی بینالمللی، امکان تکرار آن سناریو وجود دارد. نباید کسی تصور کند که اگر غرب و امریکا بهصورت راهبردی از افغانستان خارج شوند، ارتش پاکستان و طالبان یکشبه به فرشتهها تبدیل میشوند و به شهرهای کشور حمله نمیکنند.
اگر آقای اسماعیلخان میتوانست، جلو طالبان را بگیرد، اجازه نمیداد در نیمه دوم دهه هفتاد خورشیدی، هرات و حوزه جنوبغرب بهدست آنان سقوط کند. به همین دلیل است که مردم افغانستان نمیتوانند به اسماعیلخان و همفکرانش باور کنند. نه اسماعیلخان و نه هیچ کس دیگر، در نبود یک تضمین قوی امنیتی جهانی، نمیتواند، جلو مارش مجدد طالبان و متحدان پاکستانیشان را به افغانستان بگیرد. اسماعیلخان و نیروهایش به کمک بمباران هوایی نیروهای امریکایی توانستند، در خزان سال ۱۳۸۰، طالبان را از هرات برانند. این واقعیتها را نباید آقای اسماعیلخان از یاد ببرد.