عزیز حکیمی
سردبیر سایت افغانستان مانیتور- مقاله اختصاصی برای بی بی سی فارسی
به دشواری میتوان نشانهای یافت که نشست سه جانبه افغانستان، پاکستان و آمریکا در بروکسل نتیجهای بهتر از نشست مشابه آن در لندن به میزبانی بریتانیا داشته باشد.
این عدم اطمینان بعد از پایان نشست بروکسل که سه ساعت به طول انجامید، مشهود بود.
جانکری، وزیر خارجه آمریکا، بعد از این نشست گفت که پیشرفتهایی در مذاکرات میان حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان و ژنرال اشفاق کیانی فرمانده کل ارتش پاکستان به دست آمدهاست.
وزیرخارجه آمریکا افزود: "هر سه جانب توافق کردیم گفتگوهای بسیار مشخصی را در راستای مسایل سیاسی و امنیتی ادامه دهیم."
اما آقای کرزی و ژنرل کیانی، ظاهرا حرفی برای گفتن در این نشست خبری نداشتند.
بنبست؟
واکاوی جوانب مختلف نقش پاکستان، نوعی بنبست را تداعی میکند که کلید آن نه در دست افغانستان است و نه در دست مقامات ناتو و غرب؛ بلکه این پاکستان است که اگر بخواهد میتواند این بنبست را از بین ببرد.
اصطکاک بین پاکستان و افغانستان بیشتر از یک تنش سیاسی عادی است که بتوان آن را با گفتگو و مذاکره حل کرد. تنازع منافع بهتر میتواند وضعیت پیچیده میان سه طرف پاکستان، افغانستان و غرب را توصیف کند.
اهمیت نقش پاکستان، بخصوص در تعیین پیروزی یا شکست ماموریت نظامی بینالمللی، این جایگاه را به آن داده که بتواند با غرب و افغانستان بر سر آنچه که منافع خود میداند، چانهزنی کند.
یکی از اهداف اصلی پاکستان محدود ساختن نقش رقیب دیرینهاش، هند، در افغانستان است. مقامات افغان به تازگی فاش ساختهاند که رهبران پاکستانی از محدودیت روابط با هند یکی از شرایط همکاری خود در قضایای افغانستان نام بردهاند.
پاکستان مقابله با نفوذ هند در افغانستان را از جمله منافع خود میداند. این کشور نشان داده که تعریفش از "حکومتی با روابط دوستانه با پاکستان" در افغانستان، به معنای پیروی آن حکومت از خط مشی اسلامآباد، است.
وقت کشی پاکستان
به نظر میرسد عملکرد پاکستان نه تنها با وضعیت داخلی افغانستان، بلکه با ماموریت نظامی غرب نیز گره خورده است.
به عبارتی، پاکستان در شرایط هست که میتواند موفقیت یا شکست ماموریت نظامی بین المللی را در افغانستان تعیین کند. یکی از دلایلی که غربیها تمایل چندانی به وارد کردن فشار بیشتر بر پاکستان ندارند، این است که دست آنها زیر سنگ پاکستان است.
طبیعی است که این کشور از این شرایط برای رسیدن به آنچه که تصور میکند منافعش است، استفاده خواهد کرد.
هنوز مشخص نیست که آیا نفوذ پاکستان بر گروه طالبان به حدی هست که بتواند این گروه را وادار به مذاکره کند یا خیر؟
عملکرد کنونی پاکستان بیشتر به "وقتکشی" شبیه است. سیاستمردان پاکستان میدانند که با نزدیکتر شدن موعد خروج نیروهای غربی از افغانستان در پایان سال ۲۰۱۴، موقف آنها روز بهروز برای چانه زنی قویتر میشود. در حالیکه به همان نسبت، افغانستان و غرب اهرمهای فشار خود را از دست میدهند.
بنابراین، بعید نیست پاکستان بازی را در دقایق آخر شروع کند تا با استفاده از جبر زمانی که غرب با آن روبرو خواهد بود، بتواند بیشترین خواستههای خود را به دست آورد.
آیا صلح بدون پاکستان ممکن است؟
اگر مکانیسم و طرح صلح حکومت افغانستان همین باشد که تا حالا بوده، دشوار است این کشور بتواند بدون پاکستان طالبان را متقاعد به مذاکره کند. البته ذکر این نکته مهم است که حتی با همکاری پاکستان، هنوز مشخص نیست که آیا نفوذ این کشور بر گروه طالبان به حدی هست که بتواند این گروه را وادار به مذاکره کند یا خیر؟
گذشته از اینکه طالبان حکومت آقای کرزی را به رسمیت نمیشناسند، برنامه صلح حکومت، آن طور که مقامات افغان در صحبتهای رسمی خود آن را تعریف میکنند، چیز دندانگیری برای طالبان ندارد.
تا بحال حکومت افغانستان دقیقا مشخص نکرده که گروه طالبان در مقابل پایان دادن به خشونت چه امتیاز یا نقش خاصی در آینده سیاسی افغانستان خواهند داشت.
جای تعجب نیست که طالبان، پیشنهاد آقای کرزی به ملاعمر، رهبر این گروه را برای نامزد شدن در انتخابات ریاست جمهوری حتی درخور پاسخ هم ندانستند. طالبان یکی از اهداف خود را تغییر قانون اساسی فعلی (و به تبع آن انتخابات، آزادیهای فردی بخصوص زنان و آزادی بیان و رسانهها) اعلام کرده اند.
راه میانبر صلح
صلح با طالبان فقط یکی از چالشهای اصلی بر سر راه حکومت فعلی و آینده افغانستان است. مشخص است که پایان دادن به خشونتها از طریق دستیابی به توافق سیاسی با طالبان، مولفههای زیادی دارد که از کنترل حکومت افغانستان خارج است.
به نظر میرسد اگر دولتمردان افغان توجه و انرژی خود را بر حل چالشهایی که در کنترل آنهاست، متمرکز کنند، نتیجه آن میتواند بر پایان دادن به خشونتها موثر باشد.
توجه و تلاش جدیتر سیاستمداران افغان به تقویت توانمندیهای قوای مسلح، مبارزه با فساد، ارتقاء حکومتداری خوب، حاکمیت قانون و بهبود عملکرد نظام عدلی میتواند تاثیر شگرفی بر افزایش اعتماد و حمایت مردمی از حکومت و انزوای تدریجی طالبان و در نتیجه متقاعد ساختن آنها به ترک خشونت داشته باشد.
تلاش برای رفع یا کاهش تاثیر این معضلات، میتواند حکومت افغانستان را در جایگاهی برتر و تعیینکنندهتر در عرصه سیاسی، نسبت به طالبان و پاکستان قرار دهد.