تظاهرات دیروزی دردانشگاه، واکنش عاطفی دردفاع از دو «فرد» بود نه از یک برنامه و چشم انداز فکری. حال آن که گروه اول اعتصاب کننده، خواستار تسجیل و نجات حقوق جمعی بودند وهیچگاه به سود «شخص» مشخص شعار ندادند. اعتصاب کننده ها ظرف هشت روز، بدون هیچ خشونتی، خواسته های شان را پیگیری کردند. انصاف این است که اعتراف کنیم این اعتراض درتاریخ دانشجویی افغانستان سابقه نداشت. این که کدام «قوم» آیینه دار چنین حرکتی بود، مطرح نیست. استاد فاروق عبدالله سه تن از نماینده های مجلس را سازمانده این حرکت به قلم داده است. اگر این ادعا برفرض اگر درست هم باشد، خود جای تأمل دارد که برای تجلی خواسته های مدنی یک جمع دانشجویی، سه تن موفق به نمایش یک حرکت مدنی می شوند.
چه بسا بسیاری از پهلوان پنبه های سیاسی که به طور خود پرداز، نام «نخبه» به خود داده اند، درمهم ترین مسایل کشوری، قادر به سازماندهی حرکت کوچک جمعی نشده اند. همین دانشجویان خود شاهد بسا ناروایی ها، بداخلاقی ها و عدالت کشی های بیمارگونه از سوی مسئولان و برخی استادان دردانشکده های مختلف هستند، اما یک روز به خاطر تمثیل ارزش ها وحراست از قوانین وسنت دانشگاهی به خیابان ها نیامدند. آدرس هایی مرموزی دردرون وجود دارد که از احساسات دانشجویان سوء استفاده می کنند.
دراعتراض هواداران استادان برکنار شده، تهدید به بستن دروازه دانشگاه ها مطرح شده بود که خود یک حرکت غیرمدنی واستفادۀ غیرقانونی از حق اعتراض قانونی است. گرایش به استفاده از خشونت در دانشگاه، خطر درگیری حتمی بین جوانان خون گرم را فزونی می بخشد. چرا دانشجویان دارای نظریه ها وگرایش های متفاوت، به بحث وگفتمان روی نمی آورند؟ معلوم است که پیوسته گی های فردی، گروهی وتباری مانع این امر است.
این تظاهرات شتاب زده ترتیب شده بود که ابتدا با شعارهایی «عدالت و امتحان» همراه بود، لحظات بعد جنبه سیاسی بهخود گرفت. آنان شعارهایی «مرگ بر کرزی، مرگ دموکراسی و مرگ بر حامیان قانون منع خشونت علیه زنان» سر میدادند. این تظاهرکنندگان بهخاطری علیه حامد کرزی رییسجمهور کشور شعار میدادند که بهگفتهی آنان برای تفرقهافگنی از ایران پول گرفته است.
همچنین استادان و دانشجویان معترض در شعارهای خود به زبان پشتو علیه پیپسی نیز شعار میدادند و میگفتند: «ما اعتراض خود را گسترش میدهیم. مرگ بر پیپسی، پیپسی نخورید.»