از شاهکارهای شاعر چند احساسی- دکترحامد. این پاره شعر، تشنگی ودیوانگی های
مقدس را دامن می زند. دکتر دارد ازکنترول بیرون می شود!
عشق صفحهء رسمی ندارد
برای ثبت نام
پیامکی ناخواسته ست
که روح را « هک » میکند
نه « انتی ویروس» عقل کار میدهد
نه آغاز ِ دوباره
چشم هایی مرا به روز کرده اند
که کار از کارم گذشته است
چنان میرقصم که نفسم به من نمیرسد
اتاق پُر از شعر تازه است
میز و چوکی راه خود را گم کرده اند
و آیینه که با من قهر بود
چنان لبخند میزند که ترک میبردارد
هیجان از پیام خصوصی پریده است
و مثل خبری عاجل شبکهء اعصاب را در نوشته
محکم هم که بگیرید مرا
قانون را برهم میزنم
دست بر سینه ام بگذارید ( مواظب باشید برق تان نگیرد! )
باز این دل ِ کرخت میرقصد
حتا پیرهنم بر طناب رخت میرقصد
برای ثبت نام
پیامکی ناخواسته ست
که روح را « هک » میکند
نه « انتی ویروس» عقل کار میدهد
نه آغاز ِ دوباره
چشم هایی مرا به روز کرده اند
که کار از کارم گذشته است
چنان میرقصم که نفسم به من نمیرسد
اتاق پُر از شعر تازه است
میز و چوکی راه خود را گم کرده اند
و آیینه که با من قهر بود
چنان لبخند میزند که ترک میبردارد
هیجان از پیام خصوصی پریده است
و مثل خبری عاجل شبکهء اعصاب را در نوشته
محکم هم که بگیرید مرا
قانون را برهم میزنم
دست بر سینه ام بگذارید ( مواظب باشید برق تان نگیرد! )
باز این دل ِ کرخت میرقصد
حتا پیرهنم بر طناب رخت میرقصد