مایکل سمپل انگلیسی ، افغانستان شناس، پالیسی ساز و متخصص طالب شناسی در منطقه است. او همان آقایی است که در زمان کرزی معاون نماینده گی اتحادیه اروپا بود و به دستور دولت از کابل خارج شد و به «صوبه سرحد» رفت.
اشاره: درافغانستان همه چیز ناپایدار و معطوف به پسرفت است. اما دیگرمجامع، جلو میروند. استقرار فکری اگر در سرِ کوچک وکروی انسان محقق نشود؛ درسراسر یک کشور چه گونه خواهد شد؟
جهادی ها« همان حاكميتى را به چلنج ميكشند كه خود آن را در مشاركت سخاوتمندانه با پول پردازان بيرونى پشت دروازه هاى بسته و در ضديت با رأى مردم كارسازى كردند. »
اشاره: به این گزارش رسمی پاکستان دقت کنید؛ میگوید که «مسئولان افغانستان» به مقامات پاکستان «قول همکاری داده اند.» طرف مقابل، از نخستین دور جلسات، افغانستان را درعقب میز اتهام نشانده است. شیطان جای فرشته وبالعکس...
عشق، «پشت کوه را خم میکند.» عبورصاعقۀ عشق، فراتر از روح و بدن یک جوان روزگار ندیده، نخست «آسان» می نماید؛ چون عشوۀ عشق را غمزه ییست زلزله سان؛ قالب زمینی خود را ویران میکند. با عشق نمیشود پنجه در پنجه انداخت...
نیویورک تایمز، از تحول بزرگ در سیاست طالبان سخن می گوید؛ حال آن که وضع کنونی، نوعی افراز «پل استحکام» برای عبور کاروان منافع امریکا و جلوگیری از انتقال جنگ به پاکستان است.
اشاره: من نفهمیدم که هدف از نوشتن این مقاله چه است. پنهان کردن یک دروغ، یا ساختن یک دورغ جدید؟ چنین گزارش نگاری، نوعی ژورنالیزم مخدراتی است که نه سر دارد، نه هدف مشخص، نه نتیجۀ منطقی.
استاد سیاف به طعمه های کم چرب علاقه ندارد؛ او طبل رسانه یی به گردن آویخته تا در مرکز زعامت سراسر مجاهدین بیایستد یا شهید شود؛ مگر حالا هیچ کسی حاضر نیست او را شهید کند.
براساس برخی روایت ها، گفته می شود پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص) از رویارویی نیروهای اسلام و «روم» برای نبرد نهایی پیش از آخر الزمان و پیروزی اسلام واقعی در آن خبر داده است.
روح الله گرامی، دست به افشای اسراری بزنید که تا حالا از آگاه بوده و به هیچ مرجعی شرح نداده اید. چشمدید ها و اطلاعات خود را با همکاری دیگر ورزشکاران جوان که رنج مشترک را در روح خود حمل میکنید؛ جمع بندی و منظم کرده و دریک کتاب بنویسید.
اشارۀ خارج از متن: تغییر لحن پاکستان نسبت به حکومت کابل، ثمرۀ نزدیکی حقیقی دوطرف نیست؛ ضربۀ مرگبار بر مکتب نظامی پشاور عامل این حُسن ظن می باشد. ضربه برپشاور، پروژه یک بار مصرف نیست؛ زنجیره ییست تا آخر خط...
اشاره: گوشه های کوچکی از عملیات جهانی درحوزۀ افغانستان را (هرچند نا بسنده)، توضیح داده است. من بدون دراز دامنی سخن، پیوستِ گزارش شان می نویسم: ای کاش چنین بادا! ورنه، خودِ ایمل فیضی نیز در کابل گذاره نتواند کرد.
مثل این که بدنِ استیفن هارپر را هم خارش گرفته!! گفتن این حرف ها چه فایده دارد؟ غرب، غیر از دامن زدن به تحریکات آیا راه دیگری برای ایجاد توازن در کرۀ زمین سراغ ندارد؟
پاکستان حق دارد که بر امور افغانستان دعوا کند... چرا نکند؟ غیر از رئیس جمهر غنی، تمام رئیس جمهور ها محصول آی اس آی اند. چه کسی دربرابر این واقعیت می تواند بیایستد؟