از برگۀ انسان باذوق، «شهیرنثاری»
اين پياده ميشود، آن وزير ميشود
صفحه چيده ميشود، دار و گير ميشود
به ادامه بروید و یادداشت شهیر و متن شعر کاظم کاظمی را بخوانید.
اگرچه بازی سیاست با چال و نیرنگ آن در گرد گردون یکسان است ولی آنچه در ملک ما و بر ملت ما بی شرمانه روان است ، سخت با سروده شطرنج اثری از کاظم کاظمی شاعر شهیر شهر ما سر میخورد ! درود به استاد وحید قاسمی عزیز که به زیبایی و ظرافت ناب هنری آنرا زیباتر ساخته است.
این شما و این هم صفحه چیده شطرنج
شطرنج
اين پياده ميشود، آن وزير ميشود
صفحه چيده ميشود، دار و گير ميشود
اين يكي فداي شاه، آن يكي فداي رُخ
در پيادگان چه زود مرگ و مير ميشود
فيل كجروي كند؛ اين سرشت فيلهاست
كجروي در اين مقام دلپذير ميشود
اسپ خيز ميزند؛ جستوخيز كار اوست
جستوخيز اگر نكرد، دستگير ميشود
آن پيادة ضعيف راست راست ميرود
كج اگر كه ميخورَد، ناگزير ميشود
هركه ناگزير شد، نان كج بر او حلال
اين پياده قانع است، زود سير ميشود
آن وزير ميكُشد، آن وزير ميخورد
خورد و برد او چه زود چشمگير ميشود
ناگهان كنار شاه خانهبند ميشود
زير پاي فيل، پهن، چون خمير ميشود
آن پيادة ضعيف عاقبت رسيده است
هرچه خواست ميشود، گرچه دير ميشود
اين پياده، آن وزير... انتهاي بازي است
اين وزير ميشود، آن بهزير ميشود