محمد عمر داوود زی وزیر داخله پیشین افغانستان- هشت صبح
جنرال عبدالرازق دارای شخصیت سه بعدی بود و از همین سه منظر میتوان در بارهی وی صحبت کرد. وی یک قوماندان و رهبر نظامی ورزیده و مجرب بود، مگر هیچ گاه آموزشهای نظامی را در کدام مرکز تربیهای یا دانشگاه نظامی فرا نگرفته بود بل قوماندان نظامی خودساختهای بود که در عمل تجربه حاصل کرده بود. با طالبان سر آشتی نداشت چنانکه نبردهای طولانی را در برابرشان به پیش برده بود. در جبهه جنگ مغلوبشدنی نبود. بارها با نیروهای طالبانِ تحت حمایت پاکستان و همچنان با نیروهای نظامی پاکستانی در جنگ مواجه شده بود که هر بار دشمن را مغلوب ساخته بود و با ظفر و پیروزی برگشته بود. چون هیچ گاه در میدان جنگ عقب نرفته بود و شکست نخورده بود، دشمن با استفاده از تاکتیک ناجوانمردانه و مکارانه برایش در یک ساحهی امن و دفتر دولتی دسیسه ساخت و او را به شهادت رساند.
در سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ میلادی که من وزیر امور داخله بودم، از جنرال عبدالرازق قهرمانیها، رشادتها و وطندوستیهای زیادی را از نزدیک مشاهده کردم. در همین زمان بود که پاکستانیها در ولسوالی معروف ولایت قندهار بالای خط دیورند به حفر خندق مبادرت ورزیدند. در آن زمان پالیسی دولت این بود که بر خط دیورند نباید کتاره ساخته شود، یا سیم خاردار نصب گردد و یا هم خندق حفر شود. در آن زمان جنرال عبدالرازق با شجاعت تمام در برابر پاکستانیها ایستادهگی کرد که در نتیجه مانع حفر خندق از جانب پاکستانیها شد.
در این اواخر یکبار دیگر موضوع نصب سیم خاردار بر خط مرزی دیورند مطرح شد. پاکستانیها موفق شدند که در مناطق جنوب و جنوبشرق سیم خاردار نصب کنند و با هیچ گونه اعتراضی هم مواجه نشدند. مگر زمانی که موضوع به جنوب غرب رسید – با وجود این که پالیسی دولت در این زمان این بود که با نصب سیم خاردار توسط پاکستانیها بر خط مرزی دیورند مخالفت صورت نگیرد – اما جنرال عبدالرازق در برابر آن ایستادهگی کرد. بدون تردید این مسأله نیز حکومت پاکستان و به خصوص نظامیان پاکستانی را شدیداً ناراحت و قهر ساخت.
در این اواخر یکبار دیگر موضوع نصب سیم خاردار بر خط مرزی دیورند مطرح شد. پاکستانیها موفق شدند که در مناطق جنوب و جنوبشرق سیم خاردار نصب کنند و با هیچ گونه اعتراضی هم مواجه نشدند. مگر زمانی که موضوع به جنوب غرب رسید – با وجود این که پالیسی دولت در این زمان این بود که با نصب سیم خاردار توسط پاکستانیها بر خط مرزی دیورند مخالفت صورت نگیرد – اما جنرال عبدالرازق در برابر آن ایستادهگی کرد. بدون تردید این مسأله نیز حکومت پاکستان و به خصوص نظامیان پاکستانی را شدیداً ناراحت و قهر ساخت.
دوم، میتوان از منظر سیاسی به شخصیت جنرال عبدالرازق پرداخت. او در سالهای اخیر به یک چهرهی برازندهی سیاسی در حوزهی جنوب غرب بدل شده بود که از پُرنفوذترین کرکترهای سیاسی به شمار میرفت. به دلیل برجستهگی سیاسیاش بود که در ردیف مهرههای درشت جریان سیاسی «ایتلاف بزرگ ملی» قرار گرفت.
بُعد سوم این که او به معنای واقعی سمبول وحدت ملی بود. بعد از پخش خبر شهادتش، تمام مردم افغانستان بدون در نظر داشتن وابستهگیهای قومی و تباری ابراز غمشریکی کردند و از کارکردهای گذشتهاش تمجید به عمل آوردند. این مسأله ثابت ساخت که او متعلق به قوم و قبیلهای خاصی نبود و مربوط به تمام ملت افغانستان بود. جنرال عبدالرازق یک ضایعهی ملی تلقی شد و مردم از گوشه و کنار کشور به گونهی یکسان شهادت او را ماتم گرفتند.
در اخیر میخواهم یادآوری کنم، گفتههایی وجود دارند مبنی بر این که افسر پولیسی که بر جنرال عبدالرازق شلیک کرد در هفتههای اخیر به صفوف پولیس پیوسته بود و از روی عکسهای منسوب به این جوان معلوم میشود که سن او نیز کمتر از بیست سال بود. این مسأله نشانگر ضعف بزرگ دولتی و استخباراتی است و پرسشهای مهمی را به وجود میآورد. چهگونه ممکن است شخصی که به این زودی و در عمر کمتر استخدام شود و به این گونه جلسهی مهم که در آن قوماندان ناتو و افراد مهم دولتی حضور داشت، توظیف گردد یا حضور یابد؟ به این پرسش مهم باید پاسخ ارایه گردد.