علت این بود که حاکمیت های مغول و ترکان، در برابر خلفای اسلامی ظهور کردند.
اسد بودا
......................
پس از ظهور اسلام و اشغالِ سرزمینهای مختلف توسط لشکر اسلام، زبان اکثر مناطقِ اشغالشده، از جمله مصر، به زبان عربی تغییر کرد و آداب و سننِ آنها اسلامی شد. زبانِ فارسی اما از بین نرفت و نوروز همچنان به عنوانِ خاطرهٔ جمعی قبل از اسلام در یادها باقی ماند. ماجرا اما این است که تمام آثار مهم فارسی در دوران حاکمیتِ مغولان و ترکان تالیف و تدوین شدهاند. تمام نقاشیهای مهم مربوط به نوروز و آداب و شادخواریها و اسطورههای مردم فارسیزبان در آرشیوهای جهان، در دوران حاکمیت ترکان و مغولان صورت گرفتهاند و چهرههای مغولی دارند. با وجود آنکه ناسیونالیسم فارسی میکوشند با تمام توان از تاریخ فارسی مغولزدایی کنند و آنها را مردم وحشی و بیفرهنگ نشان دهند، هنر بصری بعد از اسلام جهان فارسی هنر مغولان است. در نبود هنر و کتابهای دوران حاکمیت مغولان و ترکان، هنر و زبان فارسی، خدای غایبی میشود که دیده و شنیده و فهمیده نمیشود. پرسش این است که آیا در نبود حاکمیت ترکان و مغولان، به عنوان قدرتهای موازی خلفای اسلامی، آیا زبان فارسی و نوروز همچنان باقی بود یا زبانِ ما اکنون عربی میبود؟ چینیها و هندیها مغولان را بخشی از تاریخ سیاسی-مردمی خود روایت میکنند و به عنوان دوران سازنده گرامی میدارند ولی ما در عینحالی که در آرشیوهای جهان برای زبان و هنر فارسی بعد از اسلام خود، سندی جز آثار این دوران نداریم، این دوران را شر مطلق میدانیم. آیا به راستی آنها زبان و فرهنگ دنیای فارسی را نابود کردند یا نجات دادند؟ آیا پس از زوال تیموریان وضعیت زبان و هنر در جهان فارسی بهبود پیدا کرد یا رو بهزوال رفت؟ آیا در حال حاضر هنرمندی در قد و قامت محمد سیاهقلم در جهان فارسی داریم؟ اگر نداریم تبعات بازخوانی خیالی تاریخ و نادیده گرفتن اسناد و مدارک چه تبعاتی در پی دارد؟ آیا یکی از دلایل رشد بنیادگرایی و ستیز با نوروز و زبان فارسی همین روایت خیالی و بدون اسناد نیست؟
.........
تصویر ۱: رودابه و مادرش بر فراز قصر پادشاه کابل. کابل خیالی این تصویر را با کابل امروز و با خانم کرزی و اشرفغنی مقایسه کنید.
تصویر ۲: سفره سال نو.
۳. روایت دینی از نوروز و تقارن آن با روز خلافت علی