غرزی لایق-
تیر خطا بر دامان پاکِ آدمزیستی
«هنوز قطرهى خون تازهكار خويشتن است
به دامنیكه نهگنجد در آن دگر لجنى»
بانگِ نامبارکِ «فحشا در ارگ» که از گلوی یکی از ارتشمردهای رنجیده و بهجای نارسیدهی همان ارگ بر شانهی رسانههای کجاندیش پالانزده شد، در کوتهمایهگی بیان خویش گویای بیزبانِ واژگونی اخلاقی و اُفتِ ارزششناسانه است که جامعهی افغانی و پیش از همه بخش چشمگیرِ همبود مکتبیها تا تار و پود خویش به آن مبتلا میباشد. پرسمانِ «فحشا»، آن هم در گردانِ سخیفِ پیوندِ نازک میان مرد و زنِ دیارِ مردسالار و عشیرهمشرب ما، بیگمان، از ربایشِ ویژه و سوزشِ شگرف برخوردار است. گذر شتابزده به گهنامهی یک سده پیش سرزمینِ آشوبزدهی ما و سقطِ زمامداری پادشاه نواندیش، امیر امانالله خان غازی، بار بار به یاد میدهد که سازوبرگِ فاجعهی براندازی نامبرده، منجمله در آوندِ ننگین «فحشا» رقم زده شد.
در فرهنگهای دستداشتهی زبان فارسی فحشا را به «معصیت»، «زنا»، «فسق»، «فجور»، «زشتکاری» و سری از همین ناشایستهها مفهوم بخشیده اند. تیر خلاصِ «فحشای ارگ»، همانیکه مغز حاکمیت دولتی را نشانه گرفته است، با همین بارهای معنایی، به آدرس ارگ رها گردید تا در آشوبِ مهندسیشدهی سیاسی به هدفِ فروپاشی جمهوریت، ضریبِ ناموسی و اخلاقی را در فهرستِ «کژدیسهگیهای» آقای اشرف غنی نیز بخیه کنند. جنگِ قدرت و جنگ برای قدرت، چنانکه تاریخ خونین زادگاه ما به یاد میدهد، خیلی کثیف، آدمستیز و بیابانی است. در این جنگ، امروز نیز ابزارِ دین و سنت در پیوند تنگ با فرهنگِ کوچه و بداخلاقیِ سرمایه مایهی دلگرمی چهرهها و گروههایی است که زمان استفادهی شان در سرنوشت کشور مدتهای پیش به پایان رسیده و در امروزِ دگرگونشده خواب احیای سلطنت را می بینند. در گونهگونی افسون و نیرنگ برای ناتوانسازی دولتداری آقای غنی طی سالهای ریاست جمهوری نامبرده، فقط گویهی «فحشا» ناپدید بود که اینک از حنجرهی آقای جنرال احمدزی سفرهی گرانجانِ رسانههای ناجور و مشکوک را با سخاوت رنگینی بخشید.
«فحشا» در پهنا و درازای معنیشناختی خود، گویهی خیلی ظریفِ فردی و شخصی تعریف شده است که قانون حدود اربعه، رسیدهگی و کیفر آن را خطکشی نموده است. رییس جمهور و هر مدیر قدمههای گونهگون اداره جوابگوی لغزشهای اخلاقی و کاستیهای پوشیدهی آمیزشی آدمهای حریم کاری خویش نه میباشند. هیچ کارمند دولتی بر پایهی چهگونهگی کردارِ جنسی و کم و کاست زنانهگی و یا مردانهگیاش به پیشهی گماشته و یا از ماموریتی برداشته نهمیشود. گزینهی مشغلهی عشقی/جنسی آدمها از تعرض مصئون است. «فحشایی» که جنرال یادشده در عبای غیر اخلاقی و بیپایهی «ترویج سیستماتیک» آن در «ارگ» خبررسانی نموده است، نه در ظرف سنت و نه در پیمانهی شرعیت میگنجد و فاقد هرگونه شمِ ارزشی و چشماندازِ پذیرفتهشدهی مردمسالار میباشد. چنین برآمدِ سخیف و آدمستیز ویژهی چهرههایی زبون، دمدمی، حسود و روانی میباشد که در ترازوی سود شخصی خویش بر فضایل و دادهگیهای ذاتی آدمها میتازند، اتهام میبافند و سوزش درونِ پرعصیان خویش را به بهای عزت و آبروی دیگران تسکین میبخشند.
از آن جاییکه پدیدهی فحشا و مغازلههای جنسی آدمها خیلی فردی بوده و در دیار سنگوارهیی ما خیلی پنهانی و ستر راهمیافتند، ادعای جنرالِ پرخط و خال وامیدارد پنداشت که آقای احمدزی خود یا فاعل و یا مفعول چنین «فحشای سیستماتیک» در زیرگذرهای ارگ تشریف داشته که با چنین ایمان و ایقان کمرِ رسواسازی و پردهبرداری از روی این «ناشایستهگی» بسته است. آنچه در باب رابطههای فردی و جنسی آدمها در جهان پیشرفته و مردمسالار ما گره خورده است، بیان آن در این غایلهی شرمسار و بدوی را زاید میدانم.
سرشکنیها برای غصب قدرت به ذروهی دست یافته است که سبب بیزاری و تنفر میگردد!
هالند
۲۷ می سال ۲۰۱۹
Verstuurd vanaf mijn iPhone