-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۸ آبان ۲, پنجشنبه

جامعه مدنی کافه نشین کابل


اسدالله شفایی



جامعه مدنی هرچه باشد با این مدنی بازی بچه ها و دخترهای که در کوچه ها و کافه خانه های کابل پرسه می زنند، و ژست روشنفکری درمی آورند هیچ نسبتی نخواهد داشت. این جماعت کافه نشین که اکثریت شان جز اسم و لقب چند متفکر غربی یا شرقی را نشنیده اند آن قدر از مدنیت و فرهنگ مدرن دور اند که ملای تک چشم در زمان حاکمیت اش در قندهار به این وضعیت گرفتار بود.
به راستی روشنفکر مدنی باز کابل چه دارد چه شنیده است و چه دست آورد و ارمغانی داشته است، که از فرط ادا و ادعاهای تصنعی و بی خردانه اش به عالم و آدم و عالم و جاهل فخر و نخوت می فروشد؟ این مدنی بازان بی خبر ازهمه چیز که تمامی دارایی شان از برکردن چند اسم غربی است، و در نشست های شان فقط پوپر و هایدگر و دریدا و ساتر و نمی دانم کی را اسم می برند و به همدیگر تفاخر می فروشند آنقدر پرت و ابله و بیچاره هستند که اگر بعد از اسم این بزرگان اندیشه غربی، یک نکته از ایده و افکارشان بپرسی چشمان شان به سقف دیوار می افتند و توان سخن گفتن از یکایک شان سلب می گردد.
اما این جماعت این قدر میدانند که با دروغ و ریا و حقه بازی نیز می شود، در کشوری مثل افغانستان برای خود جامه زیبایی روشنفکری و قبایی بزرگ عالم نمایی ساخت و خود را همه چیزدان و همه چیزفهم دار هستی نشان داد.
مدنی باز بازار مکاره کابل چنان تهی و بی معنا و مبتذل است، که در قاموس زبان واژه ای پیدا نخواهد شد که این تهی بودگی و بی مایگی و توهم زدگی را حمل و منتقل کند. مدنی بازان کابل که در کوچه ها و کافه ها به دنبال جفت دیگر جنس شان می گردند، خلق عالم را همه نادان و تنها خودشان را افلاطون زمان و بل بزرگ تر از افلاطون به رسمیت می شناسند و تحویل می گیرند. این مدعیان فرزندی نیچه و هایدگر و پوپر و هابرماس اگر چند سطری از افکار این بزرگان را هم نخوانده باشند دم به دم از ایده و اندیشه و نظریه این ها نقل قول می کنند و بخود و هنر و علم و کمال شان می بالند.
مدنی باز کابل نه از سنت چیزی می داند و نه از تجدد کوچک ترین آگاهی معنادار دارد، ولی هم به سنت لعنت می فرستد و هم به تجدد رحمت نثار می کند. روشنفکر مدنی باز وطنی یک وصله ناجور در فرهنگ افغانستان و یک تفاله ای برآمده از تف کرده های انسان های دنیایی تجدد است، و این بد موضع و موقعیتی است که این اتحادیه گرفتار آن آمده است.‌