نوشته : استاد عزیز احمد حنیف
اخیراً جناب مولوی صاحب مجیب الرحمن انصاری، یکتن از علمای معروف شهر هرات در خطابهاش گفته است: در صورت دستگیری افراد متهم به زنا، شراب، قمار و دزدی، حدود شرعی را بالای آنها تطبیق خواهیم کرد و منتظر حکومت نخواهیم نشست.
در اینجا چند پرسش متوجه جناب مولوی صاحب است که امیدوارم هموطنان دیندوست و تحصیلکردهی شهر هرات از ایشان بپرسند:
یک: آیا این کار شما، سرباز زدن از نظام حاکم و بغاوت در برابر حکومت پنداشته نمیشود؟
دو: شکی نیست که فساد و بیعدالتی به انواع گونهگون آن در کنار هزاران معضلهی اجتماعی دیگر در کشور بیداد میکند؛ اما پرسش اینجاست که آیا راه حل شرعی، همین است که شما اختیار کردهاید؟
سه: آیا متوجه نیستید که این کار شما را برخی ملاهای دیگر در سالهای قبل، بدون طی مراحل محاکماتی طبق روحیه فقه اسلامی، بهحکم عواطف و تفسیر شخصی خویشتن از شریعت، در ولایات دیگری، انجام داده اند که باعث رسوایی دین و مذهب گردیده است.
چهار: با استناد به کدام دلیل شرعی، شما بهحیث فرد، برای خود حق میدهید که حدود شرعی را بالای مردم تطبیق کنید؟
پنج: در طول تاریخ اسلام، مفاسد اخلاقی-اجتماعی در گوشه و کنار مختلف جهان اسلام، مشابه به آنچه شما در خطابهی تان ذکر کردهاید، وجود داشته و حکومتهای فاسدتر از حکومت آقای غنی بر سرنوشت مسلمانان حکم رانده است، آیا در طول چهارده قرن گذشته، کدام عالمِ دین و مجتهدی را سراغ دارید که همچون شما بهگونهی فردی، برای اجرای حدود شرعی برخاسته باشد؟
شش: شما نیک میدانید که در چارچوب دین مقدس اسلام با در نظرداشت ویژگیهای جامعیت و شمول آن، تمام افراد جامعه از حیثیت یکسان برخوردار اند و هریکی وظیفهی مشخص خود را دارد؛ بدین معنا که هیچفردی و هیچ قشری بهتنهایی و بهگونهی انحصاری، نمیتواند از اسلام نمایندگی کند. پس شما نمایندهی انحصاری دین نیستید؛ آیا شما برای یک انجینیر یا طبیب حق میدهید که حدود شرعی را بالای مردم تطبیق کند؟ پس، شما این حق و صلاحیت را از کجا برای خود دادهاید که آمدهاید حدود شرعی را اجراء مینمایید؟
هفت: وظیفهی بنیادی شما، ارشاد و دعوت مردم بهسوی خیر است؛ همانگونه که وظیفهی مملکت داری، وظیفهی سیاسیون و شغل کشاورزی، کار کشاورزان و فن مهندسی و طبابت کار انجینیران و دکتورانِ طب و فن تحقیق جرایم و صدور احکام، کار دادستانها و قاضیان است؛ وظیفه همهی این اقشار در ساحهی کاری شان، همچون شغل شما در محیط مسجد و مدرسه، شغل دینی است؛ هیچ برتریای میان شما و اقشار نامبردهی دیگر نیست مگر به تقوا! پس شما بهکدام دلیل شرعی نسبت به اقشار دیگر نامبرده، پیش قدم شدهاید و تطبیق حدود شرعی را وظیفهی خود میدانید؟
هشت: شما فکر نمیکنید که در سراسر افغانستان یکصد وشصتهزار مسجد وجود دارد، اگر هر ملایی همچون شما، بر بنیاد تفسیر خویشتن از دین، به خود صلاحیت تطبیق حدود شرعی را دهد، چه فاجعهیی در این کشور، اتفاق خواهد افتاد.
نه: شما میدانید که وظیفهی تطبیق حدود شرعی، مسئولیت حکومت است؛ حکومت، شرعاً مکلف است که قبل از قطع دست دزد، زمینهی اشتغال و درآمد کافی برای شهروندان را مساعد بسازد تا برای اجرای حد بالای دزد وقتی گرفتار میشود، مبرری برای قطع دست در محکمه وجود نداشته باشد.
ده: اگر واقعاً شما به دین و قضیه دینداری در افغانستان دل میسوزانید، بیایید بهجای این دست فتواهای غیر عملی و گمراهکننده، به ارشاد و دعوت مردم از طریق منابر، مساجد و مدارس دینی بپردازید و مردمرا بهجای بغاوت و قیام علیه حکومت، به همکاری و اصلاح نظام، تشویق و ترغیب نمایید.