آیت الله خامنه ای به جهر می گفت: «اقتصاد مالِ خراست!»
خبرنگار رکنا با زنانی گفتگو کرده است که از فقر به «بهشت زهرا» پناه بردهاند. یکی از آنها گفته است مجبور شدم برای لقمه ای نان، تنم را به سه مرد در یک گور خالی بفروشم.
ثریا زنی است که در این منطقه زندگی میکند. میگوید: اینجا را در دو جمله برایتان شرح میدهم؛ اینجا ته خط است، آخر دنیا که شنیدی اینجاست.. شاید باورتان نشود، اما چند وقت پیش بعد از دو روز دل ضعفه و گرسنگی مجبور شدم تن به خواسته ۳ مرد بدهم.
وی می گوید: اصلا شده که دو روز دلضعفه داشته باشی و خودت را فقط با آب سیر کنی؟ هیچ وقت فکر نمیکردم برای یک ساندویچ فلافل شب تاریک داخل قبرها تن به خواستههای شوم سه مرد بدهم. اینجا که باشی آدمهای عجیب و غریب زیاد میبینی بعضی مردها در قبرها هم به خواسته هایشان میرسند.
ثریا دنبال کار است و تاکید میکند: اگر کار ظرفشویی هم پیدا کنم هم میروم. اما مردم وقتی میفهمند ما اینجا زندگی میکنیم به ما کار نمیدهند. سه سال پیش خانمی آمد اینجا گفت: عضو شورای شهر است. عطرش آدم را مست میکرد. با او حرف زدیم. اما چه اتفاقی افتاد؟ هیچی. ما هنوز اینجا هستیم. جزو آمارها به حساب نمیآییم. خیلیها اینجا شناسنامه ندارند. اینجا زنان و مردانی هستند که به آخر خط رسیدهاند.