چند گفتنی در پیآمد امضای پیمان صلح در قطر
آقای امرالله صالح لحظههای پیش از امضای پیمان صلح میان گروه طالبان و دولت ایالات متحده به خبررسان تلویزیون ملی از ارگ چنین گفته بود:
«...طالب به مجردی که صلح کند منحل میشود. جامعه به حدی قوی شده و بزرگ شده که طالب را مثل چای سبز مینوشد، خلاص میشود...
افغانستان طالبانی نهمیشود، هیچ امکان نهدارد. امریکا باشد و یا نه باشد، جامعه به حدی تغییر کرده که طالبها توانایی حتی ولایتکردن را نه
خواهند داشت...طالب که در ساحهی دولت بیاید...دولت نه، جامعه جذب شان میکند. این جامعه، جامعه ۱۹۹۹ نیست و بسیار تغییر کرده و طالب توانایی هضم آن را نهدارد ، برخلاف، این تغییر و این پیشرفت طالب را هضم میکند...»
[][][]
جدا از پرداختن به سود درازمدت ایالات متحدهی امریکا در منطقه که پیمان صلح با طالبان،بیگمان، با همین آهنگ دستخط گردیده است، بیان سپاه آگاهان افغانستان، در رنگارنگی دیدگاهها و واکنشها، هنوز پراگنده و آشفته است. این سراسیمهگی و چنددستهگی از ذات هستی کشور در لحظهی کنونی و تبلرزههای سیاسی در ردهی برگزیدههای دولتداری برمیخیزد. افزون بر این، سستی در کارزار پیامآوری، درماندهگی در جبههی آگهیرسانی و ناتوانی در منبر فرنودزنی به سرایت گمانهها و نهدانمها در مخیلهها با آسانی و تندی، چون ویروس کرونا، بستر میسازد.
این داد نادرست نیست که همبودگاه افغانی دستخوش دگرگونیهای چونی گردیده و ارزشهایی مانند جمهوریت، سالاریت مردم، حقوق و آزادیهای شهروندی، قانونیت و دهها گویه و مقولهیی از همین فصل و باب در پندار و گفتار نهادینه شده اند. شهرنشین امروز، بیگمان، با باشندههای شهرها پیش از سال ۱۹۹۹ همسان و همخوان نیستند. افغانستان امروز دارندهی لشکر بزرگ آگاه، روشننگر و اندیشهپرداز است، آنچه خروشندهگی و بازدهی نورستهها را در تندی و شتاب حادثهها کند و کمسود میسازد، ناپیدایی پیامهای راهگشا و سمتدهی هدفمند این رستاخیز است.
گاهی فراموش میشود که به تقصیر دهههای سلطهی چور و فساد، چنددستهگی «تنظیمی» و گردنکشی «جهادی» خشونت، نفرت، انتقام، بیباوری، ناشکیبی و ناسازگاری تا رگ و استخوان همین «جامعهی قویشده» و «بزرگشده» رخنه نموده و پیوسته استنادهای هستار افغانستان را مورد اصابت قرار میدهد. از سوی دیگر، گشایش دروازههای صدها مدرسهی دینی، نهادهای آموزش وپرورش اسلام سیاسی، مراکز مرموز پژوهشی اسلامی، هزاران مسجد و تکیه و بنگاههای چاپی و خبررسانی مذهبی و حضور لشکر ملاها و شیخها و آموزگاران اسلامی بیرونی در کشور در کمال امن و حمایت، سرگرم بازتولید لشکر پیشتازان جهاد و دینباوری ستیزهگر و طالبمشربی اند. انبار شعبهها و صنفهای لجامگسیختهی مذهبی در آموزشگاهها و دانشگاهها، هجوم عصر تحجر عقیدوی بالای رسانههای آزاد، کشتار بیرحمانهی اهل سخن و قلم و دستدرازی بر حریم فرد و خانواده بنیادهای «جامعهی قویشده» را با بیباکی تخریب میکند.
پدیدههای ننگین چون فساد دولتی، غصب ملکیتهای فردی و حکومتی، قوماندان سالاری، دزدی داشتههای مادی و معنوی کشور، کشت و قاچاق مواد مخدر، لیلام آثار باستانی کشور، چور معادن، نااهلی در ادارهی دولت، ناامنی سرتاسری و دهها ناجوری خوفناک از همین سنخ تودهی میلیونی اسیرشدهی زادگاه ما و «جامعهی قویشده» را پیش از هر زمان دیگر، به هدف طرد سیطرهی نامیمون «جهادیت»، به هر تغییر دیگر در متن بازیهای سیاسی، کنجکاو و امیدوار میسازد.
پراگندهگی تباری و زایش کارتههای قومی در شهر و روستای کشور و شیوع بیدغدغهی ادبیات و فرهنگ سخیف قوممشربی و تحریک سهشهای نژادپرستانه از مجاری نهادهای دولتی، هجوم بالای ارزشهای قانون اساسی، نام و هویت افغانستان، مرکزگریزی، تهدید به جدایی و تجزیه و خاموشی نهادهای عدلی، قضایی و اجرایی دولت در برابر چنین پدیدههای شوم و بیگانه «جامعهی بزرگشدهی» افغانی را تا ژرفا آسیبپذیر ساخته است.
دودستهگی در حاکمیت که آژیر هوشدار آن به دنبال نشر برآیند انتخابات اخیر ریاست جمهوری و پیروزی تیم دولتساز و آقای محمد اشرف غنی به صدا درآمد، بر آتش رستاخیز پیروزی جمهوریت، قانونیت و سالاریت مردم آب سرد ریخت و بیم رویارویی نظامی میان ارگ و سپیدار و بازگشت به روزگار دهشت جنگهای «تنظیمی» سالهای ۷۰ «جامعهی قویشده» را دلسرد و سرخورده و بیباور ساخت.
دولت افغانستان در ناگزیری پیوندهای جهانی خویش، با چنین عقبهی «جامعهی قویشده» و دوستهگی در حاکمیت باید به پیشواز گفتوگوهای نامأنوس «بینالافغانی» بشتابد. همایش تحلیف رییس جمهور محمد اشرف غنی که بهانهی شیوع ویروس «کرونا» و یا ارجگذاری برای اجرای جشن امضای پیمان صلح میان طالب و امریکا پسانداخته شد، هنوز باب داغ در رأیزنیهای همبود آموزشیافتهگان افغان است. افزون برآن، ساختار گروه مذاکرهکنندهگان دولت افغانستان با طالبان هنوز میان دو بازوی حاکمیت ناپیدا و ناخوانا است. پیششرطهای گفتگوها از هردو جانب مذاکرهکننده، یعنی دولت و طالب به داد بیاعتنایی سپرده شده است. در این میان، ایالات متحده به مثابهی شریک استراتیژیک دولت افغانستان در پی عجلهی به ثمررساندن پروسهی صلح نامتعارف خویش با طالبان، دولت افغانستان را زیر فشار و تحکم قرار داده است.
در چنین هوا و فضا، انگشتگذاشتن روی کاستیها و شگافها در تپندهگیهای دولت(حکومت وحدت ملی) و بیان دلهرهها و گمانهزنیها به هیچ وجهه به معنی یورش بالای باورهای جمهوریت، قانونیت و مردمسالاری و نیز گرامیداشت از نتیجهی انتخابات اخیر ریاست جمهوری نبوده و نهمیتوان آدمها و اندیشهها را که به هدف هوشدار و بیدارباش از دریچهی رسانههای همهگانی میدانی میشوند به تازیانهی بیرحم شکاکیت و تأدیب و حتی گرایش طالبی بست. این به نیت و هوشمندی دولتمردان مربوط است که از متن چنین بیپردهگوییهای بیریا و خالصانه کدام دانهها را میچینند.
هالند
۵ مارچ سال ۲۰۲۰