پشتوانه اشرف غنی، عربستان وامریکا است.
اشرف غنی احمدزی همراهی و همسویی بیشتری با برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مانند عربستان سعودی دارد. لذا در رقابت های بین تهران و ریاض اشرف غنی تمایل بیشتری برای حمایت از سعودیها دارد. نکته دوم هم به این واقعیت باز می گردد که در مناسبات ایران و غرب به خصوص ایالات متحده آمریکا، اشرف غنی جهت گیری سیاسی خود را به سمت غرب برده است. چرا که اشرف غنی در یک موقعیت سیاسی بسیار ضعیفی در داخل افغانستان قرار دارد و اکنون افغانستان با دو دولت مستقر مواجه است و از آن جایی که در نگاه اشرف غنی و دوستان او تمایل جمهوری اسلامی ایران به سمت عبدالله عبدالله است، اکنون اشرف غنی احمدزی تمایل پررنگتری برای حمایت از سیاستهای ایالات متحده آمریکا و همزمان عربستان سعودی در برابر ایران داشته باشد.
در این راستا و به طور سنتی ایران، روسیه و هند همواره از تیم شمالی ها در افغانستان حمایت کردهاند. اگر چالش و معضل استقرار دو دولت موازی در افغانستان تداوم پیدا کند علی القاعده ایران از عبدالله عبدالله حمایت خواهد کرد.
اشرف غنی نباید به سمت افزایش تنش با جمهوری اسلامی ایران پیش می رفت. اما واقعیت آن است که اکنون در تیم اشرف غنی این باور وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران علاوه بر حمایت از عبدالله عبدالله روابط جدی هم با طالبان به موازات روسیه و چین پیدا کرده است. لذا اشرف غنی حمایت و همسویی ایالات متحده آمریکا و عربستان را برگزید تا بتواند جبهه خود را تقویت کند.
تیم شمالی افغانستان با نمایندگی عبدالله عبدالله دو راه بیشتر پیش رو ندارد یا عبدالله عبدالله و تیم شمال باید به سمت نافرمانی مدنی، اعتراض انتقاد و درگیری برای گرفتن قدرت در کابل پیش روند که این مسئله بدون پشتیبانی تسلیحاتی عملاً امکان ندارد و استفاده از سلاح هم به معنای تشدید بحران جنگ داخلی در این کشور است و یا دولت محلی خود را در شمال تشکیل دهند که در این صورت هم افغانستان عملاً دوپاره خواهد شد. بنابراین اشرف غنی بی گدار به آب نزده و با برنامهریزی مصلحت خود را در شرایط کنونی در تضعیف روابط با تهران دیده است تا در آن سو بتواند حمایت واشنگتن و ریاض را کسب کند.
اشرف غنی احمدزی همراهی و همسویی بیشتری با برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مانند عربستان سعودی دارد. لذا در رقابت های بین تهران و ریاض اشرف غنی تمایل بیشتری برای حمایت از سعودیها دارد. نکته دوم هم به این واقعیت باز می گردد که در مناسبات ایران و غرب به خصوص ایالات متحده آمریکا، اشرف غنی جهت گیری سیاسی خود را به سمت غرب برده است. چرا که اشرف غنی در یک موقعیت سیاسی بسیار ضعیفی در داخل افغانستان قرار دارد و اکنون افغانستان با دو دولت مستقر مواجه است و از آن جایی که در نگاه اشرف غنی و دوستان او تمایل جمهوری اسلامی ایران به سمت عبدالله عبدالله است، اکنون اشرف غنی احمدزی تمایل پررنگتری برای حمایت از سیاستهای ایالات متحده آمریکا و همزمان عربستان سعودی در برابر ایران داشته باشد.
در این راستا و به طور سنتی ایران، روسیه و هند همواره از تیم شمالی ها در افغانستان حمایت کردهاند. اگر چالش و معضل استقرار دو دولت موازی در افغانستان تداوم پیدا کند علی القاعده ایران از عبدالله عبدالله حمایت خواهد کرد.
اشرف غنی نباید به سمت افزایش تنش با جمهوری اسلامی ایران پیش می رفت. اما واقعیت آن است که اکنون در تیم اشرف غنی این باور وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران علاوه بر حمایت از عبدالله عبدالله روابط جدی هم با طالبان به موازات روسیه و چین پیدا کرده است. لذا اشرف غنی حمایت و همسویی ایالات متحده آمریکا و عربستان را برگزید تا بتواند جبهه خود را تقویت کند.
تیم شمالی افغانستان با نمایندگی عبدالله عبدالله دو راه بیشتر پیش رو ندارد یا عبدالله عبدالله و تیم شمال باید به سمت نافرمانی مدنی، اعتراض انتقاد و درگیری برای گرفتن قدرت در کابل پیش روند که این مسئله بدون پشتیبانی تسلیحاتی عملاً امکان ندارد و استفاده از سلاح هم به معنای تشدید بحران جنگ داخلی در این کشور است و یا دولت محلی خود را در شمال تشکیل دهند که در این صورت هم افغانستان عملاً دوپاره خواهد شد. بنابراین اشرف غنی بی گدار به آب نزده و با برنامهریزی مصلحت خود را در شرایط کنونی در تضعیف روابط با تهران دیده است تا در آن سو بتواند حمایت واشنگتن و ریاض را کسب کند.