نویسنده: فاطمه امان ((Fatemeh Aman عضو مرکز جنوب آسیای شورای آتلانتیک
منبع: آتلانتیک / تحریریه دیپلماسی ایرانی
طالبان اکنون در جایگاه بسیار قدرتمندی قرار دارد. سالهای پافشاری آنها برای گفت وگوی مستقیم با دولت آمریکا که با مخالفت شدید دولت افغانستان و ایالات متحده روبه رو بود، اکنون نه تنها پذیرفته شده بلکه آنها حتی با کاخ سفید تماس تلفنی هم دارند. طالبان به خوبی میداند که دولت ترامپ پیش از انتخابات ریاستجمهوری بهدنبال یک موفقیت چشمگیر است و برای به دست آوردن آن حاضر است امتیازات چشمگیری هم بدهد.
البته گزینه دیگری هم پیش روی ایالات متحده نیست. واقعیت این است که طالبان بومی افغانستان هستند؛ طالبان یک گروه تروریست خارجی نیستند که بتوان آنها را از کشور بیرون انداخت. آن ها بخشی از جمعیت افغان هستند، منابع مالی قابل توجهی دارند و در کشور حضور دارند. مساله این است که آیا میتوانند با دولت افغان مصالحه کنند؟
اگر آمریکا گفت وگوها با طالبان را زودتر شروع کند، دگرشی در شرایط ایجاد خواهد شد. چندین عامل سرانجام آمریکا را برای ورود به گفت وگوی مستقیم با طالبان متقاعد کرد: هدف سیاسی ترامپ برای پایان دادن به جنگ افغانستان و بازگرداندن نیروها به خانه؛ قویتر شدن مداوم موضع طالبان که جنگ را طولانی و شدیدتر میکرد؛ شکافهای گوناگون در داخل دولت افغان و احساس بدبینی روزافزون میان مردم افغان.
تقسیم قدرت بسیار دشوار است و شواهد نشان میدهد که خشونت و تنش به این زودیها تمام نخواهد شد. نباید فراموش کنیم که طالبان یک گروه متحد با یک فرماندهی مرکزی نیست. طالبان دستهها و جناحهای مختلفی دارد که برخی از آنها با برخی دیگر اختلاف دارند. بسیار محتمل است که این سازمان پس از توافق با آمریکا به بخشهای مختلف تقسیم بندی شود.
احتمال این که دولت افغانستان به سرنوشتی مشابه ویتنام جنوبی دچار شود، اندک است. نخست، بخ رغم کنترل طالبان بر بخشهایی از افغانستان، دولت افغان یک ماهیت منتخب است که اختیاراتش هنوز در بیشتر بخشهای کشور به رسمیت شناخته میشود. دوم، طالبان کشوری مانند شوروی سابق را به عنوان پشتیبان در کنار خود ندارد. گرچه این گروه از منابع مختلف برخی سرمایه و کمکهای مالی دریافت میکند، اما این منابع به قدرتمندی منابعی نیستند که از ویتنام شمالی پشتیبانی میکردند. سوم، افغانستان از لحاظ فرهنگی، اقتصادی و ساختار قدرت تفاوت بسیاری با ویتنام دارد. مثلا دولتهای موازی و جنگسالاران مستقل قدرتمندی در بخشهای مختلف افغانستان فعال هستند که در ویتنام وجود نداشتند و همین عوامل مانع طالبان برای گرفتن کنترل کامل کشور خواهد بود.
عدم حضور نماینده ایران در مراسم امضای توافق طالبان – آمریکا بسیار عجیب بود. چگونه نمایندگان کشورهایی مانند پاکستان، قطر، ترکیه، هند، اندونزی، ازبکستان و تاجیکستان حضور داشتند اما ایران، یکی از نزدیکترین همسایگان افغانستان، غایب بود؟ افغانستان میتواند به عنوان روزنه و فرصتی برای ایجاد ارتباط بین آمریکا و ایران باشد. اگر دولت ترامپ ایران را در گفت وگوها مشارکت می داد میتوانست حسننیت و جدیت خود را نشان دهد. حذف ایران از گفت وگوها پیام مخالف این را به همراه دارد.
عجیب است که در حالی که دولت ترامپ از سوی برخی برای خروج از افغانستان انتقاد میشود، ایران آمریکا را به تلاش برای باقی ماندن در افغانستان متهم میکند و باور دارد که این توافق تلاشی برای مشروعیت بخشیدن به حضور نظامی دائمی آمریکا است. مقامات آمریکا هم نگران خلاء ناشی از خروج نیروهای آمریکایی در افغانستان هستند که احتمال دارد با حضور گروههای تروریستی پر شود و هم از حضور چندهزار نیروی آمریکایی در مجاورت خود ناخوشنود هستند.
توافق با طالبان و بازگشت آن به حکومت به معنای هموار کردن مسیر نفوذ پاکستان و چین در افغانستان است و به همین دلیل هند با آن مخالف است. نگرانی آنها بسیار جدی است چرا که میدانند دولت ترامپ خواهان دگرش رژیم تهران است و میتواند از افغانستان به عنوان پایگاهی برای حمله به ایران استفاده کند.
بزرگترین بازنده این روند مردم افغانستان و برنده، زلمای خلیلزاد، مذاکره کننده آمریکایی خواهد بود. اگر توافق بین آمریکا و طالبان پایدار بماند به اعتبار خلیلزاد به عنوان یک صلحساز افزوده میشود. اگر طالبان و دولت افغان نتوانند به توافق برسند، سرزنشها متوجه آنها خواهد بود، نه خلیلزاد یا آمریکا و دولت ترامپ میتواند ادعا کند که برای صلح هر کاری را لازم بود، انجام داده است.