سعادت موسوی
هیچ سند و یادداشت تاریخی وجود ندارد که نشان دهد کمونیستها و سوسیالیستهای افغانی درک درست و عقلانی از اندیشه کمونیزم داشتهاند، با تقلید کور مناسبات اجتماعی را بهم ریختند و گسستها و گسلها را تشدید کردند. در آن سالهای اختناق، رعیت به زعیم اعتماد نداشت و زعیمان گور رفیقهای خود را میکندند. آن سالهای سیاه و خونین را از تارک تاریخ نمیشود پاک کرد.
جهاد که خواست اکثریت مردم افغانستان بود و تنها در یک قریه کوچک ما ۷۰ شهید داریم. اما مسالهی وجود داشت که نفس و ذات جهادگران را زیر سوال برد، جهادی که در واقعیت امر ذهناش از مدرسه دیوبندی و الازهر مایه میگرفت و (هرگز بعد دینی قضیه بر شکافهای قومی غلبه نکرد) و شکماش از آمریکا، انگلیس و سعودی با دستان پاکستان پر میشد. پیروزی جهادگران افغانی با سختسری و حمایت مالی بلوک غرب در هشت ثور، به جنگ داخلی و قومی تقلیل یافت و با بیبرنامهگی سران جهادی برای شرایط پسا جنگ زمینه خونریزی و دیگرستیزی فراهم آمد و باز سالهای سیاه و یاسآلود ثبت دفتر تاریخ شد که یاد آن سالها حال مردم را بهم میزند.
پینوشت: جهادگران سطح میانه که در قریهجات و دور دستها با توپ و طیاره روسها جان باخته و شهید شدهاند حسابشان جدا است.