گفتی کی هستی!؟ «نیست» هستم بین تاریکی
واماندهی بی پا و دستم بین تاریکی
افتاده ام در چاله و وامانده ام در چاه
چون خویشتن را می پرستم بین تاریکی
دارم تلو لو می خورم بین شراب و دود
درگیر این بالای پستم بین تاریکی
ای عقل ای فرزانهگی دست از سرم بردار
دیوانه ام مجنون و مستم بین تاریکی
در بین دین و کفر و عرفان گم شدم اینک
گه مومنم گه بت پرستم بین تاریکی
من ناف هستی نه دلی از جنس دریایم
شیطان چراغی ساده هستم بین تاریکی