مجیب مهرداد
متاسفانه حتا دوستانی که مواضع به ظاهر استدلالی و کتابی در غایله اخیر گرفتند نتوانستند از دام ناخودآگاه جمعی زنستیزانه و خشونتگرای ما برهند. با حرمت به این دوستان، اما مثال هایی که برای تایید مدعاهایشان آورده اند، اگر به لحاظ نظری بتواند مدعاهایشان را ثابت کند، اما به لحاظ بلاغی کینهتوزانه و به گونه ظریفی در خط همان افراطیت لجامگسیخته حاکم است.
ما هرقدر تلاش کنیم، نمی توانیم آن ذات کینهتوز خشونتپرور خود را پنهان کنیم، خشونت بخش انکارناپذیر کرکتر جمعی ماست.
من با خواندن این نبشته ها؛ از ستایشگران ترور، تا آنانی که از تب انتقام و خشم، خونشان به جوش آمده است به این نتیجه میرسم که خشونت و نفرت تا چه اندازه در روح ما ریشه های عمیق و ویرانگر دارد.
تلاش برای پنهانکاری این خشونت از جانب شماری از دوستان، خشونت نهادینه در روح آنها را عریانتر می سازد. هیچ کدام ما از این خصلت بیبهره نیستیم، عده ای، اما تلاش می کنند در چنین مواردی بر چنین خشمی لگام بزنند و این تلاش اخلاقی و ستودنی است.