نویسنده: گلرحمان نور، جنرال متقاعد ریاست کشف و استخبارات نظامی وزارت دفاع ملی
اشاره رزاق مأمون: مرجان قاتل علی احمد خرم درعفو عمومی اعلام شده بعد از شش جدی 1358 رها نشده بود. من شخصاً شش ماه در کوته قفلی با وی در یک اتاق بودم. او دیوانه شده بود.
چند قدم به عقب میرویم.
زمانیکه جنگ سرد آغاز گردید، آثار ابتدایی آن در داخل ارگ در وجود شاه محمد اعظم خان که دارای دیدگاه امید به غرب بیشتر بود دیده شد. در آن زمان در وجود شخصیت محمد داوود پسرکاکای ظاهرشاه امید به شرق یا شوروی بیشتر بود. همچنان افکار جریانهای سیاسی شرق، غرب و اسلام در حوزه دانشگاهی نفوذ کرد. دانشجویان و استادان دانشگاه به چند گروپ متضاد تقسیم شدند. گروپ چپ، چپ انقلابی، گروه راستگرا، گروه ناسونالیزم پیرو خط نازی هتلر از مهمترین آن بودند.
افغانستان به میدان جنگ سیاسی، نظامی، استخباراتی جنگ سرد شرق و غرب تبدیل گردید. در مرحله نخست نفوذ شورویها، در مغز و دیدگاه سردار داوود و جلب همکاری و همآهنگی جواسیس حرفوی، برنامههای خود را راهاندازی و بدون خونریزی کامیاب شدند. جاسوس های شوروی در ساختار سیاسی، نظامی، استخباراتی آشیانه گرفته بودند که یک نمودنه از این بازیها را به عنوان مشت نمونه خروار بیان میداریم.
داکتر علی احمد خرم وزیر پلان در آن زمان وظیفه برنامهریزی پروژههای بزرگ ملی و مسوول جلب کمکهای کشورهای بزرگ اقتصادی بود (امریکا) بود. خرم تحصیل یافته امریکا و علاقهمند جلب همکاریهای این کشور بود. شورویها با استخدام جاسوسهای خویش و ترور دکتر خرم با یک تبر، دو هدف زدند.
شخصی بنام مرجان یکی از خلقی گرویده مکتب مارکسیزم که وظیفه اش معلم و مسکونه ولایت کندز و از قوم برادران پشتون بود، همرای یک عراده بنز سیاه در مقابل وزات پلان موقعیت گرفته بالای وزیر پلان همرای تفنگچه روسی حمله نموده و او را به قتل رساند. تمام بنگاه نشراتی دولت و جاسوسهای شوروی مسوولیت ترور دکتر خرم را به نهضت اسلامی ربط داده حال آنکه قاتل دکتر خرم در کارته نو از مربوطات ناحیه 8 شهر کابل دستگیر شد.
معلم مرجان در سال 1358 توسط ببرک کارمل عفو گردیده و از زندان پلچرخی آزاد شد، اما چندین تن از افراد باگناه و بیگناه به شمول پولیس در این قضیه مجازات و حتا اعدام شدند. ولی قاتل اصلی دکتر خرم در زندان پلچرخی حیات بود و در عفو عمومی ببرک کارمل از بند آزاد گردید. کشتن خرم پلانسازماندهی شده از سوی شورویها و حزب دموکراتیک خلق بود.
سردارداوود دیوانه با شنیدن اینکه قتل وزیر خرم توسط جوانان نهضت اسلامی صورت گرفته، مانند پلنگ زخمی بالای نهضت جوانان حمله نموده و کادرهای خورد و بزرگ آن را دستگیر و داخل زندان دهمزنگ ساخت. تحقیق بالای این مردان توسط جاسوسهای شوروی صورت میگرفت و نتیجه را برعکس برای داوود خان گزارش میدادند. به مشوره این جاسوسها، افراد زیادی تحت عنوان کودتا بر علیه دولت تصفیه و اعدام شدند. اشخاص سرشناس اعدام شده که مشخصات تعدادی از آنها قرار ذیل است:
ستر جنرال خان محمدخان کنری معاون اول وزیر دفاع وقت؛
هاشمخان میوندوال صدراعظم سابق، تحصیل کرده امریکا و رهبر حزب مساوات؛
جنرال سیداحمدشاه گردیزی قوماندان توپچی وزارت دفاع؛
داوود خان در زمان پایانی حکومت اش تحت تاثیر و حمایت بزرگ کشورهای اسلامی مانند سعودی و ایران قرار گرفت که در نتیجه آن در ملاقات میان برژنف و سردار داوود روابط افغانستان و شوروی برهم خورد، شورویها را مجبور ساخت تا به فکر و اندیشه انقلاب شوند و در برابر داوود اقدام کنند. سعودی و ایران هرکدام برای داوود خان تعهد پرداخت دو میلیار دالر و همچنان پرداخت دیون شوروی را نموده بودند. روابط داوود خان با ایران عادی و با پاکستان از موضوع خصمانه به سنگر برادری تبدیل شد. داوود سیاست خارجی خویش را دگرگون ساخت و در مخالفت به شوروی در برابر جاسوسهای آن اقدام نمود.
شورویها به خصوص سازمان استخبارات (کی جی بی) به عجله برنامه سرنگونی رژیم داوود را در صدر اجندای کارهای خویش قرار دادند. در سال ۱۳۵۶ هر دو شاخه مزدور خلق و پرچم را به حزب واحد دموکراتیک خلق تبدیل نمودند. مسوول نظامی جناح پرچم میر اکبر خیبر تیوریسن و یک رهبرنظامی بیدار بود. مسوول دفتر نظامی جناح خلق حفیظ الله امین شد که پسانتر قاتل رهبر و استاد انقلاب کبیر خود شد. شورویها پس از متحد ساختن این دو ( شاخه) حزب برنامه سرنگونی داوود را پیشنهاد کردند. میر اکبر خیبر نظر به اسناد تاریخی، شرایط عینی و ذهنی برای سرنگونی داوود، با این کار مخالفت نشانداد و پیشنهاد شوروی را رد کرد. شورویها برای برنامهریزی سرنگونی داوود خان شیوه دیگری تعین کردند. این بود که افسران عملیات (کی جی بی) همراه حفیظ الله امین، خیبر را تعقیب نموده و در ساعت 9،10 بجه بامداد با یک راکب نوع جیف روسی و ماشیندار خپ کن، خیبر را در منطقه شش درک کابل ترور نمودند.
پس از مرگ خیبر رهبران حزب دموکراتیک خلق، فریاد و غریو سر داده و عامل اصلی ترور خیبر دولت داوود را دانستند. بر علاوه از مردم شهر کابل تمام شهروندان افغانستان از ادامه حکومت خانوادگی یحیی و نادر جلاد منزجر و متنفر بودند. زمانیکه جسد میر اکبر خیبر را به طرف شهدای صالحین انتقال میدادند و اعضای حزب در داخل کابل کمتر از دو هزار بود؛ بیش از ده هزار شهروند و استادان دانشگاه کابل در مراسم دفن جسد میر اکبر خیبر اشتراک کردند. بالای خاک میر اکبر خیبر، ترکی، امین، پنجشیری و غیره سخن گفته و حرف از انتقام قتل میر اکبر خیبر از دولت داوود زدند.
در آخر به زمان قریب میآییم .
قتل ملک ستار غوربندی همرای فرزند و چند تن دیگر از بستگانش در حوزه یازده مثل روشنی آفتاب معلوم شد که توسط نیروهای امنیت ملی صورت گرفته است. کارمندان استخبارات بزرگ افغانستان و تحلیلگران جهان شمول، خود را کوچه حسن چپ زده و قتل همکار و همسنگر انتخاباتی را سناریو سازی میکند. آفتاب به دو انگشت پنهان نمیشود. همین گونه روزانه دهها تن از نیروهای امنیتی و دفاعی در جنگ و حملههای تروریستی جان میدهند. مسوول همه اینها مقتولان، همکاران و دوستان امرالله صالح و قاتلان منسوبین امنیت ملی دولت پوشالی افغانستان میباشد.
شما هرچه بگویید، معلوم است که این کارها در یک بازی استخباراتی پیچیده و ناشناخته شده صورت گرفتهاست. بدون تعمق و چشم بینا و تحلیل، رهبری حکومت نظام طالبان را قاتل دکتر نیازی خطاب میکند. از دید مسلک نظامی و استخباراتی این کار کاملاً اشتباه است. چند ساعت از حادثه نگذشته که اتهام ترور نیازی به طالبان حواله میشود. وقتی از قصد ترور او آگاهی داشتید؛ چرا امنیت او را تامین نکردید؟
بعد از حادثه آمده انگشت اتهام را به سوی طالبان اشاره میکنید. شکی نیست که در بسیاری از حملههای تروریستی طالبان دخیل هستید، اما در این قضایا فرق میکند. وقتی شما به متن فیسبوکی اکتفا میکنید، کجا ذهن انسان قانع میشود. مستند و با دلایل قانع کننده بگوئید که چگونه نیازی ترور شد. این ترورها شباهت زیادی به همان ترور میر اکبر خیبر و دکتر خرم دارد که در بالا از آن اشاره شد. بازی استخباراتی که باعث سرنگونی حکومت آن وقت شد.
شهادت دکتر ایاز نیازی در پی جنگ استخباراتی پیچیده و زیر زمینی کشورهای دشمن دین مبین اسلام، در ادامه حیات و سخن فرسایی داکتر صاحب شهید نیازی نهفته میباشد. اگر به پروسه صلح و توافق آمریکا با طالبان نظر اندازیم، میتوان حدس زد که مسایل زیادی پشت این قضایا نهفتهاست. هیچکس جرئت نمیکند، اظهار نظر نموده و این راز را افشا کند. در آینده نیز تعدادی از شخصیتها ترور خواهند شد که ادامه همین بازی استخباراتی میباشد.