احمد شاملو (شاعر، مترجم، روزنامهنگار، نویسنده، پژوهشگر ادبی و فرهنگی و نیز فعال سیاسی) را در بیستسالگی بهعلت هواداری از فاشیسم و آلمان نازی و در سیسالگی بهعلت هواداری از کمونیسم و حزب توده زندانی کردند، ماجرای نخستین بازداشت او به روزهایی برمیگشت که ایران در اشغال متفقین بود، شاملو به دشمن متفقین یعنی آلمان نازی گرایش یافت؛ بنابراین بهعلت «فعالیتهای ضدِ حضور متفقین در شمال ایران» دستگیرَش کردند و به زندان ارتش سرخ در رشت اِشغالی فرستادند، شاملو در گفتوگویی اشاره کرده است که گرایشَش به آلمان نازی از سر ناآگاهی بوده است و نه چیزی بیشتر از این.
در نیمهٔ دوم دهه بیست، شاملوی جوان پس از آشنایی با نیما یوشیج و بعدتر فریدون رهنما (شاعر، روزنامهنگار، منتقد و پژوهشگر سینما و کارگردان) و بیش از این دو مرتضی کیوان (شاعر، منتقد، روزنامهنگار و فعال سیاسی) به چپ گروید، آنهم از نوع تودهای و استالینیاَش که سکهٔ رایج آن روزگار بود، دفتر شعری که در سال۱۳۳۰ خورشیدی منتشر کرد، چونان بیانیهای سیاسی بود و اسم آن را هم قطعنامه گذاشت؛ اما قرابت شاملو با چپهای تودهای هم طولانی نبود، چند وقت بعد از اینکه دولت محمد مصدق با کودتا سرنگون شد، شاملو بازداشت شد.
در زندان وقتی دید برخی اعضای حزب توده با مقاومت تا پای جان ایستادند، درحالیکه کمیتهٔ مرکزی توده فرار و مهاجرت را ترجیح داده بود، سیاست برایش همچون بازی کثیفی جلوه کرد؛ بنابراین از حزب تودهٔ ایران برید.
منبع؛ علی ملیحی، «شاعرِ ستیز، اندیشهٔ پویا، ۱۳۹۷، صص ۷۷و۷۸.