این گفتمان سیاسی نیست، بلکه بیماری مزمن و نابود کننده است.
نگرشی منصفانه و موشگافانه از قلم استاد عبدالحی خراسانی
در جامعه ایکه تحقیق و پژوهش نهادینه نشده است و کسی برای نوشتن یک متن تاریخی یا سیاسی به کتاب و تاریخ مراجعه نمی کند،جهان را یا مطلق سیاه می بیند یا مطلق سفید.
هر زمانیکه یک مناسبت تاریخی یا سیاسی فرا می رسد، جامعه و کشور دوپارچه می شود، جمعی از یک شخصیت سیاسی؛قدیس و امام زاده می سازند و گروهی از او یک شیطان مطلق و تمام عیار به نمایش می گذارند.
بسیاری ها که شعار روشنفکری می دهند با معیار ها و ارزش های امروزین به بررسی شخصیت های سیاسی پنجاه سال پیش می روند و بدون فهم و درک فاکتور های اساسی در مناسبات جهانی آنوقت،به قضاوت می پردازند و حکم صادر می کنند.
ما گاهی چنان در جهنم قومی فرو می رویم که خودمان را فرشته و دیگران را شیطان مطلق می بینیم، نه ما فرشته هستیم و نه دیگران شیطان.
بیگمان یکی از شخصیت های مورد منازعه در تاریخ سیاسی معاصر ما شهید محمد داوود خان می باشد.
با مطالعه کتب و مقالات متعدد در باره او، می توان شخصیت واقعی شهید سردار محمد داوود خان را اینگونه تعریف کرد:
وطن دوست- خود رأی،
ترقی خواه - مستبد،
مستقل - مغرور
متدین معتدل - قومگرا
بلند پرواز- فاقد درایت لازم
پرخاشگر، بی باک و نا عاقبت اندیش بود.
کودتای او علیه محمد ظاهر خان چنان غیر مترقبه بود که رضا شاه آخرین شاهنشاه کشور پادشاهی ایران، با تعجب و شماتت اظهار تعجب و نگرانی نموده و آینده افغانستان را در هالهی از ابهام می بیند.
محمد داوود خان بدون اینکه فهمی درستی از استراتیژی اتحاد جماهیر شوروی و مناسبات جنگ سرد داشته باشد، خود را در آغوش کمونیست ها انداخت و زمانیکه می خواست با پیشنهاد پادشاه ایران و همکاری عربستان سعودی سیاست خارجی و داخلی خود را تغییر بدهد،با کودتای خونین عوامل KGB مواجه شد و به حیات خود و آرامش نسبی کشور پایان داد.