پرسش مهم این است که:
فرضا امام بدون هیچ مانعی به کوفه میرسید؛ چه اتفاق میافتاد؟
فکر نمیکنم جز این قابلتصور باشد که در مرحله نخست جنگی خونین بین سپاه کوفه با فرماندهی عبیدالله بنزیاد، امیر کوفه، با حامیان حسینبنعلی در میگرفت. اگر سپاه حکومتی پیروز میشد، امام به احتمال زیاد به قتل می رسید. (یعنی همان واقعه کربلا در کوفه رخ میداد) و در فرجام به سود دستگاه خلافت اموی فیصله مییافت.
اما اگر حسین پیروز و خلافتش تثبیت میشد، در مرحله نخست یزید بنمعاویه را از خلافت برکنار میکرد و در نتیجه همان داستان زمان علیبنابیطالب تکرار میشد: عراق در اختیار علویان و شام و شامات در اختیار امویان باقی میماند. گفتن ندارد که یزید نیز تن زده و برای حفظ موقعیت خود تلاش میکرد.
استمرار و فرجام کار نیز تا حدود زیادی روشن است. جنگهای زمان علی و معاویه بازسازی و تکرار میشد و احیانا سالهای دراز ادامه مییافت و طی این جنگها (مانند صفین) دهها هزار نفر از دو طرف به قتل میآمدند و پیامد آن حتی اگر پیروزی نهایی نیز نصیب علویان و امام حسین میشد، باز قتل و کشتار و ویرانی گسترده میبود.
در این صورت، تکلیف عدالت و آزادی و رفاه مردم چه میشد؟ در حکومت حسینی، آیا لزوما این اهداف برآورده میشد و مردمان زیسته در قلمرو خلافت بزرگ و گسترده حسینی به عدالت و رفاه و امنیت نایل میآمدند؟ هیچ تضمینی وجود نداشت.
بویژه در فضای پرآشوب و متشتت آن دوران عراق و کوفه، دست یافتن به عدالت و امنیت عمومی چندان آسان نبود.
شیعیان البته بر اساس یک سلسله مفروضات کلامی و پیشینی، عدالت و اخلاق و دینداری کامل و واقعی را در امامت حسینی قطعی میدانند؛ اما در عالم واقع، نهتنها چنین تضمینی وجود ندارد، بلکه فرض بیشتر آن است که وضعیت عمومی مردم به مراتب بدتر میشد.
بله! میتوان قاطعانه گفت که شخص حسینبنعلی از جهات مختلف برای احراز مقام خلاف رهبری مردم مناسبتر و شایستهتر میبود؛ اما تحقق اهداف نیکو و حسننیت زمامدار با تحقق آنها در گستره جامعه ملازمه ندارد.
بسیار بعید مینماید که در چنان اوضاعی، موقعیت جهان اسلام و مردمان زیسته در قلمرو خلافت در خلافت حسینی، خیلی بهتر از قبل میشد.