نوشته ای ظریف و دقیق از قلم عبدالاکبر اکبر
از منظر ایرانیان؛
فارسی زبانان افغانستان هیچ ارزشی نزد مردم و حکومت ایران ندارند. ایرانیان، زبان فارسی را زبان تمدن مشترک نمی دانند. ایرانیان خراسان را به رسمیت نمی شناسند؛ بلکه افغانستان امروز را بخشی از ایران و از توابع اسبق ایران می دانند و با این تابع قدیمی سر ناسازگاری هم دارند.
ایرانیان فکر می کنند که اقوامی از جنگل افغانستان از برکت تمدن ایرانی فارسی "شکسته و ریخته" یاد گرفته اند و افغانستانی ها فقط به درد کارگری و مزدوری می خورند و بس.
این فارسی زبانان افغانستان اند که به زور خود را در دسترخوان پهن شده زبان فارسی ایرانیان شریک میدانند و از تمدن مشترک حرف می زنند.
ما با ایرانیان همانقدر بیگانه هستیم که با مردمان ازبیکستان و یا سندی های پاکستان.
وقتی ایرانیان در خراسان افتخار و تمدن مشترک نمی بینند، فارسی زبانان افغانستان چرا تمدن خراسان را با ایرانیان شریک کنند.
ایرانیان غرق در افتخارات تاریخ ۳ هزار ساله خویش و ما به مثابه گدایان طلب بخشش افتخارات و تمدن مشترک- که از منظر ایرانیان به هیچ وجهه مشترک نیست.
خود را زحمت ندهیم. ایرانیان هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ فرهنگی به دیده استعماری به ما نگاه کرده اند و نگاه می کنند.
از منظر آنان، ما فقیر، گدا، بی فرهنگ، فاقد تمدن و مشتی از آدم نماهای همپا با شامپانزه هستیم.
اگر اینطور نیست، پس چگونه است؟