رامش شمال
حدود شش ماه قبل در یکی از دفاتر پولیس نشسته بودم که سربازی را آوردند که به نظارت خانه بفرستند. از سرباز پرسیدم که جرم تان چیست؟
گفت:
هر روز گوشت را که برای ما میآورند چنان بوی میدهد که سگ نمیخورد؛ در ضمن گوشت مردار است و اصلن به گوشت گاو و گوسفند نمیماند، و من با اتفاق همکارانم از شماره خود به ۱۱۹ تماس گرفتم و شکایت نمودم. حال قومندان امنیه گفته که مرا به زندان بیاندازند.
با استناد از همان موضوع وقتی مصاحبه این افسر را که در تصویر میبینید، دیدم با دوستانم گفتم وی به دادستانی معرفی میشود و امروز خبر شدم که به جرم دفاع از حق خود از صف ارتش اخراج و به داستانی معرفی شده.