یکی از قدیمیترین حمامهای خشتی در غوریان، حمام شبش است. بنایی که رایحه و بوی آهک و آجر و ساروج از او هنوز استشمام میشود.
نویسنده: حمیدالله کامگار ۰۷۹۸۴۷۸۸۵۰
تاریخ پیدایش حمامها بر اساس نوشتهها و آثار پیشینیان از زمان حضرت سلیمان نبی مطرح بوده، زیرا در بسیاری از تفاسیر قرآنکریم ذیل آیهی ۴۴ سورهی مبارکه نمل بدان پرداختهاند؛ که جنیان و خدمتگزاران حضرت سلیمان برای نظافت بلقیس؛... «گرماوه و نوره بساختند که بیش از آن نبوده است». در صورت صحت تفاسیر قرآنی ۹۳۵ سال قبل از میلاد بنای نخستین حمام بدست بشر ساخته شده است.
حمامها یا گرمابهها که در گذشته از آن به عنوان «آبزن» نیز یاد گردیده، در بین فضاهای معماری شهری از اهمیت ویژهیی برخوردار بودهاند و مسلماً یکی از مهمترین بناهای شهری پس از مسجد، مدرسه، پل و کاروانسرا محسوب میشدند. این بناها معمولاً در جایی در مسیر گذر آب روان ساخته میشدند و نیز لازم بود که خروجی فاضلاب آنها در نظر گرفته شود.
در اغلب حمامهای قدیمی مسیر درستی به بنای اصلی حمام با هنرمندی جالبی صورت میگرفت. رعایت این سلسله مراتب فضایی هم از بیرون به درون و هم در بین فضاهای درونی حمام باعث میشد که دما و رطوبت هر فضا نسبت به فضای مجاور تنظیم و کنترل شود؛ و از ورود ناگهانی هوای سرد جلوگیری به عمل آید. حمامها معمولاً قبل از ورود، در جلوی خود فضای کوچکی به نام پیشخوان با سردر و تزیینات آجرکاری و کاشیکاری خاصی داشتند. سپس راهرویی باریک و پیچدار حلقهی اتصال درِ ورودی با فضای بینه (سربینه) بود؛ که مانع تبادل هوایی و اِشراف به داخل میشد.
پس از قسمت ورودی، مجموعهی فضاهای حمام معمولاً در دو بخش بینه و گرمخانه، حول این دو کانون اصلی شکل میگرفت. بینه یا سربینه فضایی وسیع با تزییناتی مفصل و دارای غرفههایی بود. غرفهها سطحی بلندتر از فضای میانی داشته و از درون نیز به هم مرتبط بوده و در زیر آنها حفرههایی به عنوان کفشکن تعبیه شده بود. فضای بینه معمولاً هشت گوش یا چهارگوش و به ندرت دایرهای بود. در مرکز آن حوضی قرار داشت، که گنبدی با تزیینات آجری یا کاشیکاری زیبا در بالای آن قرار میگرفت و معمولاً روزنی با همان هندسهی حوض با مشبکهای رنگی، نور تلطیف شدهای را به این فضای میانی که کانون توجه غرفهها بود، وارد میکرد.
فضای بینه محلی برای درآوردن لباس، گفتوگو، کارهای پیرایشی و مکان تجمع شهری بود. معمولاً یک قسمت از این غرفهها عمیقتر و وسیعتر و پر تزیینتر از دیگر قسمتها بود که اصطلاحاً به آن شاهنشین میگفتند. این محل مخصوص اعیان و بزرگان و دولتمردان بود. حلقهی اتّصال بینه به گرمخانه یعنی گرمترین بخش حمام، فضایی به نام میاندر بود. معمولاً استحمام کنندگان پس از عبور از راهروها و ورود به گرمخانه به گرما، رطوبت و نور کمرنگی که از سقف میتابد، و حالت مهگونهای به فضا میبخشد، عادت میکردند. این فضا معمولاً تزیینات آهکبُری داشت و استحمام کنندگان میتوانستند روی سکوهای سنگی بیارامند و به استحمام و مشت و مال بپردازند.
در زیر این قسمتها هوای گرم از طریق لولههای سفالی به نام گربهرو به کف منتقل میشد. خزینهها که معمولاً شامل سه خزینهی آب گرم، نیمهگرم و سرد بود، در قسمت آخر حمام جهت آبکشی و شستوشوی نهایی قرار داشت. استحمام کنندگان در خاتمه به بینه برمیگشتند و برای آنها چای و شربت آورده میشد.
یکی از قدیمیترین حمامهای خشتی در غوریان، حمام شبش است. بنایی که رایحه و بوی آهک و آجر و ساروج از او هنوز استشمام میشود. و فضای وسیعاش یادآور حضور مردمان بیغم و غصهی کهنسالان این روستا را در ذهن هر بینندهیی مجسم میسازد.
شبش (به فتح ش اول و ب) از روستاهای سمت شمال شهرستان غوریان است که بر اساس معلومات سال ۱۳۷۷ق. مطابق ۱۹۵۷م، وزارت داخله نفوس آن در حدود ۸۰ خانهوار تخمین زده شده است. این منطقه از کهنروستاهای فوشنج واقعشده در امتداد جادهی ابریشم، در شمال غوریان کنونی است. روستایی که (و امبری) در سفرنامهاش از آن نام برده و موضع قصبهی شبش را در مسیر راه هرات تا سرحد ایران در نزدیکی کُهسان نشان میدهد و مینویسد: «جاده از چندین منزلگاه کوچک گذشت. نزدیک آبادی شبش جنگل بزرگی آغاز میشود که در امتداد ساحل رود هری قرار دارد و نهانگاه ترکمنهای کمین کرده محسوب میشود.» روستایی با آثار و بناهای تاریخی از جمله: قلعهی تاریخی، رباط یا کاروانسرا، حمام خشتی، حوض مسقف و خشتی، مسجد جامع و ... که هر کدام دارای تاریخی درخشان؛ اما در حال ویرانی و پریشانحالی افتاده است. یکی از بناهای تاریخی روستای شبش، حمام آن است، که در مرکز این روستا، در مسیر شاهراه هرات – اسلامقلعه واقع است.
از آنجاییکه بخش عمدهای از سطوح جانبی این حمام در داخل زمین بوده، لذا نور آفتاب از طریق نورگیرهای سقفی و یا پنجرههای زیر تاق وارد فضای حمام میشده است. بدین منظور شیشههای محدبشکل بنام گل جام بر بالای گنبد آن نصب گردیده و اطراف آن را با ملات ساروج و یا مومینه آببندی شده است. به مکانیکه این گل جامها قرار داشته، در گذشته جامخانه نیز میگفتند.
تأسیسات این حمام در کنار معماری زیبایی که دارد، جالب توجه است. بخشی از تأسیسات حرارتی این بنای تاریخی از محل انبارخانه که به آن (خارخانه) نیز گفته میشود تشکیل یافته، گربهرو، دودکشها، گودال خاکستر، گلخن، و ... از دیگر بخشهای این حمام خشتی است.
اگرچه حمام شبش فاقد هر گونه تزیینات است، اما قسمت آجرکاری، حجاری، و ساروجبری بنا ایجاد آرامش روحی را در فضاهای مختلف بنا دیده میشود که در حین انجام اعمال مختلف در این فضاها، استفاده میگردیده است.
بانی حوض شخصی به اسم عطامحمد بیک جغتایی که بر اساس کتیبهی آرامگاهش در شبش (متوفی ۱۳۱۱قمری مطابق ۱۲۶۸خورشیدی) است که آن را در حدود ۱۲۲۰خورشیدی ساخته است. وی از اقوام جغتاییها و از طایفهی شیرخوانیهای غوریان است، طایفهیی که گویا خود را قبلاً جوانشیری مینامیدند.
جوانشیریها از اقوامیاند که در برخی مناطق غوریان هنوز هم سکونت دارند. جوانشیریها اصلاً از ترکمنهای قرهباغ واقع در جمهوری آذربایجاناند و منسوب به منطقهی جوانشیر یکی از محال هفدهگانه آن سرزمین میباشد. این ایل 32 قبیلهاند که به زبان ترکی به (اتوزایکی) موسوم بودهاند. از میان آنان امرای بزرگی برخاستهاند که علیخانبیک جوانشیر و برادرش حسینخانبیک از مقربان و ملازمان شاه عباس اول صفوی بودهاند؛ که داستان پایان زندگی آنان در تاریخ عالمآرای عباسی خواندنی است. دیگر پناهخان سوم فرزند ابراهیم خلیلخان سوم فرزند پناه آقای دوم فرزند ابراهیم خلیل آقای دوم فرزند پناه آقا فرزند ابراهیم خلیل آقا که همهی اینان یکی پس از دیگری ریاست ایل جوانشیری را به عهده داشتهاند و از امرا و از تیرهی ساریهلو و از ایل جوانشیر بودهاند.
در زمان نادرشاه افشار ابراهیم خلیل آقای سوم که ریاست ایل را عهدهدار بود، نادرشاه قسمتی از ایل مزبور را به سرخس انتقال داده پس از کشته شدن نادرشاه در سال ۱۱۶۰ق جوانشیریها از سرخس به غوریان آمدند. چون طایفهی هزاره در غوریان ساکن بودند مابین آنها نزاع درگرفت و جوانشیریها در جنگ فاتح شدند.
احمدشاه ابدالی یا درانی که به سلطنت رسید، جوانشیریهایی که به غوریان آمده بودند آنها را کوچ داده و در کابل مقیم نمود که هنوز هم بیشتر آنها در کابل ساکناند.
این بنای تاریخی با آنکه تمام بیمهریها و بیتوجهیهای روزگار را تجربه نموده، با آنهم تا اندازهیی سالم است. امید میرود در حفظ و مرمت آن کوشید و این یادگار گذشتگان را برای آیندگان حفظ نمود.
منابع پژوهش:
۱. آرمینیوس وامیری، آرمین، زندگی و سفرهای وامیری، دنباله سیاحت درویشی دروغین، ترجمهی محمد حسین آریا، تهران: ۱۳۷۲خورشیدی، علمی و فرهنگی، ص ۲۶۲.
۲. ترکمان، اسکندر بیک، تاریخ عالمآرای عباسی، تصحیح محمد اسماعیل رضوانی، ۱۳۷۷، جلد دوم، ص ۱۴۱۴.
۳. تقوایی، ویدا، آشنایی با بناهای تاریخی، تهران: شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی، ۱۳۹۲خورشیدی ص ۱۱۷ - ۱۱۸.
۴- رشید نجفی، عطیه، حمامهای تاریخی تبریز، تهران: فن آذر، آشینا، ۱۳۸۷خورشیدی، ص ۱۳.
۵. زنگنه، ابراهیم، تاریخ رجال شرق خراسان – خواف - زوزن بصره کوچک، مشهد: خاطره، ۱۳۸۹خورشیدی، ص ۱۱۰ - ۱۱۱.
۶. کامگار، حمیدالله، آثار غوریان، چاپ دوم، ۱۳۹۶ خورشیدی، ص ۵۵.