سمیر بدرود
سال ۲۰۱۰ مدتی به صورت موقت در وزارت داخله کار میکردم. باری لیست موترهای زرهی را دیدم که حیرت برانگیز بود. در یکی از جلسات زبان صاحب مرده ما مثل همیشه غم آفرید و آن طوری که گفتیم در این وزارت به کسانی موتر زرهی داده اند که حتی اگر خود شان نزد انتحاری بروند، اتفاقی نمیافتد! خلاصه نزدیک بود که حبس ما کنند!
همین چند روز پیش معاون وزارت دفاع و پدر برنامه هستهی ایران را ترور کردند و تا جایی که من موضوع را تعقیب کردم، موترهای زرهی و کاروان های پر از محافظ در کار نبود! این را از آن جهت گفتم که شما محسن فخریزاده را مثلن با شاه حسین مرتضوی مقایسه کرده و بعد به موتر زرهی دومی فکر کنید! این که میخندید یا گریه میکنید کار خود تان اما نیاز است که یک جنبش مردمی غیر جانبدارانه علیه تجمل گرایی بی رویه و احمقانهی که در کشور رایج است راه بیافتد تا مردمیت و انسانیت ما زیر سوال نرود. حتمی نیست کسی به جاده و سرک بریزد، فقط کافیست انزجار خود را از همچو افراد و اشخاص، بیشتر ازین پنهان نکنیم!
واقعن، مشاور رییس جمهور را کی ترور میکند؟ و یا یک وکیل باید چند محافظ و موترزرهی با شماره های من درآوردی داشته باشد؟