اگر مهربانی، احساس و مسؤلیتپذیری را در مکتب انسانیت نیاموزیم، والله و بالله اگه "پوهنتون" یا "دانشگاه" بتواند از ما آدم بسازد!
همین لحظه که این نوشته را زیر نور چراغ و یا در پرتو شمع یا اریکین (الکین) میخوانید، انتحار، انفجار، جنگ، فقر، تنگدستی، نادانی، ناامنی، اعتیاد جوانان به مواد مخدر، اقتصاد شکننده، فساد، خشونت در برابر زنان، آبلهی دستان کودکان کارگر، تعصب، گروگانگیریها، و و و در خانهی مشترک ما بیداد میکند، همین لحظه که در قرن ۲۱، افتخار تاریک ترین پایتخت دنیا را داریم، و همین لحظه که از شکنندهترین ملتهای روی زمین استیم ...
آیا:
در چنین حالی، چه فرق میکند از "پوهنتون" فارغ شویم یا از "دانشگاه"؟! اگر مهربانی، احساس و مسؤلیتپذیری را در مکتب انسانیت نیاموزیم، والله و بالله اگه "پوهنتون" یا "دانشگاه" بتواند از ما آدم بسازد!
آیا کاربرد خشونت و اهانت به همدیگر برای افغان یا افغانستانی یادشدن، وضعیت خانهی مشترک ما را بهتر خواهد ساخت؟ آیا پرداختن به مسایل قومی و زبانی در چنین شرایطی کمک کننده است؟ به باور من و باور اکثریت شهروندان، بحثهای اختلافات باید در گفتمان های ملی حل شوند، نه در رکیکگوییهای فیسبوکی و رینگهای بوکس رسانههای اجتماعی! برای ملت شدن باید راه درازی را پیمود، به عقاید و نظریات یکدیگر باید احترام گذاشت و صدای همدیگر را باید شنید. ملت شدن، وصل شدن است، نه گریز و دور شدن از هم. این گفتمانها باید باعث وصل شود نه وسیلهی فصل.
این گونه جنجالهای زبانی، از سوی ملت چاق نمیشود. ملت از مشکلات و اولویتهای خود به خوبی آگاه است و نیز هردو زبان را دوست میدارد و به هردو احترام میگذارد؛ چنانکه من نیز هردو را عاشقانه دوست داشتهام. برعکس، عدهی اندکشماری آن را دامن میزنند تا ناف منافع شان با چنین بحثهای جدایی طلبانه، چرب شود. ملتها در سراسر جهان متشکل از مجموعهی از تفاوت های استند که به ارزش یک ملت میافزاید، نه برعکس.
اینگونه بحث های سرنوشت ساز، در وضعیتی که رگ های پیشانی همه به اصطلاح "پُندیده"، جز جدایی و خشم بیشتر چه ارمغان خواهد آورد؟! اول باید سرنوشت صلح و جنگ ما معلوم شود، بعد زبان و نام ما.
فارسی میتواند مردم را به هم نزدیک کند. پشتو میتواند ملیتها را به هم گره بزند. زبان باید تفاهم ایجاد کند، نه اینکه جدای بیافریند و از برتری حرف بزند!
خالصانه
فرهاد دریا