نوشتهی محمدعثمان نجیب
چندی است در برخی دیدگاه، چرند هایی به آدرس حقیر دست و پا می زنند بیشتر به دو مروج!
اول_ این نوشته ها از خودش نیست.
دوم_ استخدام شدهیی است که رهبری می شود.
هرچند ابراز رأی حق هر انسان است، اما بستن اتهام علیه کسی حق هیچ کسی نیست.
برای رفع ابهامات و تشویش ها و جلوگیری از کوشش های گمراه کنندهی اذهان که واقعیت ها را خبر نه شوند و خفاشان شبگرد را نه شناسند، پیشنهاد می کنم:
با تضمین حیات و امنیت من در سراسر جهان حاضر به رفتن هستم، من را در یک اتاق قابل تنفس کشیدن قفل کنید، چهار سویی اتاق را پاس داری کنید، دارو های بیماری ام را به اختیارم بگذارید، غذا هم دل تان خواست بدهید، نه خواست از من نه خواهید شنیدید که غذا بخواهم، اگر مرگ من در آن جا بدون دسیسه و به حکم تقدیر خدا اتفاق افتاد شما از پیگرد فامیل من مبرا هستید، مشروط به انتقال جنازهام به آنان.
چارجر تلفن همراه ام را با بدون اینترنت در اختیارم بگذارید و یا کاغذ فراوان و قلم های زیاد.
من انشاءالله تمام آن چی را خواندید دوباره می نویسم و پنجاه بخش دیگر را هم بدون هیچ درنگی
می نویسم. اگر چنان شد، علیه آنانی که سفسطهسرایی میکنند اقامهی دعوای اعادهی حیثیت میکنم و با توکل به خدا تا ختم مرحلهی تمیز و تجدیدنطر هم یک ورق کتاب یا معلومات حقوقی مطالبه نه میکنم و همه را می نویسم، مدعیان من دست باز دارند تا سرشناس ترین وکلای حقوقی جهان را انتخاب و استخدام کنند. در غیر آن لطفاً یاوه سرایی ها را خاتمه بدهید، من به حکم خدا و تربیت مادر و پدر و حزب پر افتخار دیروزم هرگز به اجنبی سر خم نه میکنم تا وطن و ملت خود را بفروشم و وجدان نه داشته باشم، ورنه حالا حد اقل یک افسر برحال می بودم، یاهو
تذکر: در کشور ما و جهان ما چنان کهن نگاران و مستند نویسان زبردست وجود دارند که من میلیون ها فرسنگ از آنان دور هستم و به خاکریزی گام های شان هم نه میرسم، غوغا های مانند آقای بایانی نماد حضور سیاه مطالعات سیاسی و کهنی شان است، درست آن گونه که رفیق ملک ستیز در اولین جلسهی حزبی دوران مبارزات مخفی به من گفتند.