کسی از آمر صاحب می پرسد: گفته میشود حکمتیار در حال پیوستن با طالبان است، در این مورد چه نظر دارید؟ آمر صاحب پاسخ میدهد که: در این مورد نظری ندارم؛ چه از حکمتیار هر انتظاری را میتوان داشت؛ اما گفتنی ام همین قدر است که هرگاه طالبان در یکسال میرسد شکست خوردنی باشند، با پیوستن حکمتیار، در ششماه شکست خواهند خورد!
یکم، بخش زیاد رجزخوانیهای آقای حکمتیار به مناسبت خروج نیروهای ارتش سرخ از افغانستان متوجه حکومت افغانستان بود. اگر کمی وقت گذاشته و به کود جزا و یا هم نوشتههای مقامات حکومتی نظر اندازیم، بدون شک گفتههای دیروزی آقای حکمتیار قابل پیگرد قضایی است زیرا تهدید به براندازی حکومت و محاصره ارگ در زمره جرائم علیه امنیت داخلی قرار دارد. هرگاه این گفتههای حکمتیار بدون پاسخ رسمی باقی بماند، بدون شک صلاحیت حقوقی و اخلاقی اقدام بر علیه علیپور که همواره داد دفاع از نظام را میزند، از دست خواهد رفت و همچنان وطنداران ما بیشتر ازین اجازه نخواهند داشت تا با عنوان های چون "مخالفین زیر بیرق" رگهای گردن خود را بالای خودیها بپندانند!
دوم، بخش کوچکی از گفتار های دیروز آقای حکمتیار اشاره به مقاومت و مقامتگران بر علیه طالبان داشت. آقای حکمتیار پا را فراتر از مرزهای اخلاقی گذاشته و با نام گرفتن از کولاب، مرتکب طعنه قومی نیز شد که در آخر این نوشته پاسخ در خور شان را خواهند گرفت. و اما در صف "مقاومت دوم" چه وضعیتی وجود دارد؟ مقاومت اول ۱۳۷۵-۱۳۸۰ علیه طالبان که به زعامت پروفسور برهانالدین ربانی و رهبری بلامنازع قهرمان مردمی ما، شهید احمد شاه مسعود رقم زده شد، پس از تحولات بن، مبدل به میراث خانوادگی و گروهی شده است. همین دیروز، در حالی که حکمتیار به عنوان بزرگترین رقیب شکست خورده جمعیت و مقاومت، بر علیه آنان رجز خوانی داشت، جمعیت اسلامی افغانستان به صورت جداگانه به ریاست صلاحالدین ربانی و استاد شاداب، خروج نیروهای ارتش سرخ را تجلیل کرد!
آقایان قانونی و نور در حالی دم از مقاومت دوم و رهبری جمعیت میزنند که اولی در زمان حیات استاد ربانی فقید حزب سیاسی راه انداخت و دومی شدیدا درگیر جدالهای منزلتی با صلاحالدین ربانی و دکتر عبدالله عبدالله است. من احترام همه بزرگان سیاسی حوزه مقاومت را دارم اما بدون شک و شبهه سیاست ورزی با روشی که این بزرگواران پیشه کرده اند بیشتر به فکاهه شباهت دارد تا سیاست. در صورت تداوم این وضعیت و رفتار های این چنینی سیاستمداران حوزه مقاومت، سخن از "مقاومت دوم" حرف گزافی بیش نخواهد بود. همین حالا صلاحالدین ربانی کجاست؟ دکتر عبدالله که شورای مصالحه را به قیمت رای مردم از آن خود کرده است درگیر چه کاری است؟ چرا استاد عطا برای پایین شدن از مرکب شیطان این همه تعلل به خرچ میدهد؟ به چه دلیلی جناب قانونی به جای اصلاح و خیراندیشی بر طبل تجزیه جمعیت کوبیده روان است؟ ندای من متوجه پیر و جوانی که متاثر از سیاستورزی این سیاستمداران هستند، است و آن این که در قسمت صدور التیماتوم به سیاستمداران حوزه مقاومت غرض ساختن جمعیت واحد و یک صدا و به طبع آن بازسازی جبهه مقاومت در کمترین زمان ممکن، تعلل به خرچ ندهند. سیل طالب در راه است و اگر وضع به همین منوال پیش برود، همه را خواهد برد! سیاستمداران هرگاه در کمترین زمان ممکن به وحدت نرسند، بدانید که دشمنان اصلی مردم ما همین ها هستند و باید از هیچ چیزی در راستای مشروعیت زدایی و خلع حیثیت سیاسی اینها دریغ نشود!
سوم، جناب حکمتیار، همان طوری که در بالا گفتم، شما در گفتار های سیاسی تان هیچگاه و هیچگونه مصلحت هم وطن بودن را رعایت نمیکنید. بدون شک اگر شما کمی از میزان جهل و جعل تان میکاستید، یکی از بزرگان مورد احترام همه گان بودید که خوشبختانه چنان نیستید. شما محض به دلیل قومی به حاکمیت استاد ربانی نه گفتید و تا آخرین رمق حیات سیاسی/نظامی بر علیه آن جنگیدید و در نهایت با سرافکندگی تسلیم همان حاکمیت شدید. درد شما از دهه هفتاد یعنی از زمانی که آمر صاحب به دهن تان زده و از کابل بیرون تان کرد، میآید.
احمد شاه مسعود کسی است که داغ قدم گذاشتن به کابل را در دلت گذاشته است، کابل سر جایش حتی اجازه نداد که از چهار آسیاب یک اینچ پیشتر بیایی. وقتی در گفتار های سیاسی صحبت از کولاب میکنید، بدون شک منظور تان طعنه قومی است اما بدانید و آگاه باشید که همان کولاب رفتگیهای و یا به باور شما "کولابیها" بازهم در همین کابل، یکبار دیگر مانند ۱۳۶۸ و ۱۳۷۲ چنان روزگاری را به سرت خواهند آورد که در "ماوای اصلی تان" نیز جایی نخواهی یافت. فقط شمارش معکوس فرارسیدن چنین روزی را داشته باش!
این نوشته را با سخن معروفی از آمر صاحب در مورد حکمتیار به پایان می رسانم و آن این که در جریان سفر اروپا، در جلسه گفتگو با هموطنان مقیم خارج، کسی از آمر صاحب میپرسد که: گفته میشود حکمتیار در حال پیوستن با طالبان است، در این مورد چه نظر دارید؟ آمر صاحب پاسخ میدهد که: در این مورد نظری ندارم چه از حکمتیار هر انتظاری را میتوان داشت اما گفتنی ام همینقدر است که هرگاه طالبان در یکسال میرسد شکست خوردنی باشند، با پیوستن حکمتیار، در ششماه شکست خواهند خورد!