برگردان: بسمالله رنجبر
یاداشت: توجه کنید که قیومی برای غنی و با دستور غنی و برای انتخابات غنی پول جمع میکرد. نویسنده عمدا خواسته است غنی را داخل ماجرا نکند و هوشیارانه آنرا سوی استفاده قیومی از غنی نامیده است.
مشت نمونۀ خروار
برگردان: بسمالله رنجبر
یاداشت: توجه کنید که قیومی برای غنی و با دستور غنی و برای انتخابات غنی پول جمع میکرد. نویسنده عمدا خواسته است غنی را داخل ماجرا نکند و هوشیارانه آنرا سوی استفاده قیومی از غنی نامیده است.
مشت نمونۀ خروار
قدردانی از مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات افعانستان
به گزارش ایسنا، محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران که جهت شرکت در کنفرانس وزرای خارجه قلب آسیا در دوشنبه به سر می برد بعد ازظهر امروز در دیدار با اشرف غنی رییس جمهور افعانستان، روند صلح در این کشور ، مسایل منطقه ای و روابط دوجانبه را مورد گفتوگو و تبادل نظر قرار داد .
در این دیدار رئیس جمهور افغانستان با قدردانی از مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات افعانستان، آمادگی کشورش برای گسترش روابط در همه عرصه ها و برگزاری کمیسیون مشترک همکاری های اقتصادی دو کشور را اعلام کرد.
آینده صلح در افعانستان و جایگاه ایران در کمک به استقرار صلح و ثبات در جمهوری اسلامی افغانستان از دیگر موضوعات مورد گفتوگو در این دیدار بود.
گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران؛ پیرمحمد ملازهی
واقعیت این است که دیپلماسی ایران در افغانستان با نوعی انفعال روبه رو است که در این خصوص دو سطح از علت ها وجود دارند.
اکثر مردم، فقط به اشرف غنی چسبیده اند که بعد از پنجاه سال کار دراداره های بین المللی، هنوز، در درون خویش، یک شاه نشین تعصب را دست ناخورده و حتی صیقل شده تراز پیش، حفظ کرده است.
این روستار تره کی را نگاه کنید که سابق استاد دانشگاه کابل بود؛ اکنون تمام عیار، یک بشکۀ متحرک نفرت است و هرنفسی که دم ازسینه برون می آورد، رنج وتعب استنشاق می کند. این زنده گی نا کرانه پیدا، برای این ها چقدرنفس گیر شده است. این ها مگر به درد افغانستان می خورند؟ حتی به دردِ خود شان می خورند؟!
من با روستار تره کی درسال ۱۳۶۵ در وینگ شرقی، بلاک پنجم زندان پلچرخی، هم بند بودم. وی درآن وقت، ظاهراً یک عنصردموکرات، طرفدارنظام غربی و مخالف «تنظیم» های اسلامی بود. به گمانم به ارتباط یکی از تنظیم های اسلامی یا اتحادیۀ محصلین واستادان بندی شده بود؛ خلاصه درپارچه ابلاغش نوشته بود: پنج سال حبس تنفیذی.
مشارالیه درآن زمان مانند حالا از روایات منحرف «تاریخ» رسمی، قرائتی سرراست و کلیوالی نداشت و قصه سازی های محلی را همچو نص قرآن بوسه نمی زد. روستار تره کی، دگرگونی های چند لایه درکشور را هضم نتوانست و درفهم جوانب پیچیدۀ دگردیسی های اجتماعی، منطقه ای و بیداری اجتماعی درافغانستان درسطح سواد هفتاد سال پیش باقی مانده و شعوری و خود خواسته درمحاق ضدیت با مردم افتاده است.
روستار تره کی با حاجی امین فروتن که درآن وقت از نظریه پردازان نامدار حزب اسلامی به شمار می رفت، پیوسته بحث سیاسی می کرد و تاکیدش برین بود که نظام اسلامی برای افغانستان راه گشا نیست و گروه های اسلامی الگو سالمی برای ساختن یک نظام سیاسی پایدار درافغانستان دراختیار ندارند. بحث شان گه گاه، دو ساعت دوام می کرد. همین روستار تره کی، اکنون درفرانسه نشسته و به لحاظ الزامات قومیت باوری مطلق، به قضایای مملکت می نگرد و القصه در بیست سال اخیر، درجمع جان فدائیان «امارت اسلامی» ساخت آی اس آی، نقش مرکزی را به خود اختصاص داده است. او در دوزخی دست و پا می زند که خودش در درون خودش ایجاد کرده است.
گزارش هایی وجود دارد که قشون ویژۀ نظامی دربهسود به خانه های مردم تعرض کرده و به بدرفتاری با مردم ادامه می دهند. این درحالی است که دراثر تلاش های شبانه و روزانه از خانه های اهالی بهسود، حتی یک میل تفنگچه و یا عناصر جرمی هم به دست نیامده است. ظاهراً قوای امنیتی در کشف و رد گیری فرمانده علیپور کدام دست آوردی نداشته و علی پور بنا به گزارش، پیشاپیش از بهسود خارج شده است. اهالی منطقه نسبت به علی پوراخلاص وهمدردی دارند. علی پور 12 سال است که از زنده گی آنان دربرابر کوچی های حکومتی و غیرحکومتی دفاع کرده است. بنا برین می توان گفت که علی پور دربهسود ریشه دارد؛ مردم خود از زنده گی او حفاظت می کنند و دولت کدام ضرری به او وارد کرده نمی تواند.
نارضایتی از رفتارپلان شدۀ نیروهای امنیتی دربهسود دربرابر مردم، ممکن است تبعات غافلگیرانۀ داشته باشد. بهسود مجبور خواهد شد که سر به کوه صحرا بزند؛ اسلحه بردارد و برای دفاع از خود، به نیروهای امنیتی حمله ور شود. تا کنون ده ها خانه، تأسیسات درمانی و آموزشی به وسیله نیروهای گسیل شده از کابل در بهسود سوخته و یا با خاک یکسان شده اند.
فیاض بهرمان نجیمی
«جمعیت اسلامی» به هیچ وجه یک حزب با معیار های مدرن نبود. اکنون به کنفدراسیون بدل شده است.
اما درتصویر زنده دیده شد که اشرف غنی در لباس تاجیکی مثل یک آدم برهنه زیرسرمای منفی پنجاه، کراهت زده، وگرفتارلحظات وبال ایستاده بود.
با «هویت فرهنگی» نمی توان «هویت سیاسی» ساخت.
درنگی بر نظرات دکترسمیع حامد.
محمد عثمان نجیب
دانیال خراسانی
او را "ابوجهل زمان" نیز میخوانند.
این جادوگر تشنه بخون پارسی زبان ها، دیروز به سرزمین رودکی رفته و در آنجا، در دانشگاه ملی تاجیکستان، در دیدار با دانشگاهی های تاجیکستان، به زبان پارسی، که در ارگ کابل، "زبان خارجی!" شمارند، به اندازه خوب و قشنگ و پاک دانشگاه دانشگاه و دانشکده گفت و گپ زد که گویی، روان شاد رودکی را ربوده باشد.
یک واژه (دری افغانی) را بزبان نیاورد و هتا، واژه دانشگاه را که در ارگ، "مصطلحات بیگانه" خوانند، بسیار با پاس ویژه و قشنگ و دلربا بر زبانش داشت.
"متفکر" براستی است دیگه؛ تو گویی در راه پرواز و گذر از فراز جیهون پارسی، این زبان بیگانه را با وهی آسمانی، به این زیبایی آموخته باشد؛ درست به مانند ملا های انگریزی که به زبان عربی (برای فریب مردم)، بهتر از زبان مادریی شان گپ میزنند.
رحیم ابراهیم
سمرقند پایتخت 140سالۀ خانوادۀ کورگانیان است. جوانکی 19 ساله، با 240 نفر، شهر بزرگی چون سمرقند را فتح می کند و آن شهر را از دست پادشاهِ قهاری چون شیباق خان، در میآورد.
"حضور ما در افغانستان روی سه هدف است".
وزارت خارجه چین سخنرانی لارنس ویلکرسون، رئیس دفتر وزیر امور خارجه سابق امریکا کالین پاول را منتشر کرده که در آن اهداف حضور امریکا در افغانستان را بیان میکند. ویلکرسون، این سخنرانی را در سال ۲۰۱۸ در انستیتوت ران پال کرده است.
لارنس ویلکرسون:
ما در افغانستان حضور داریم، آن طوری که از زمان جنگ سرد، نیم قرن است در آلمان حضور داریم. ما در کابل نیستم که دولت بسازیم یا با طالبان جنگ کنیم و یا ثابت کنیم که میتوانیم با طالبان صلح کنیم و یا چیزی نیست که با گروهی تروریستی بجنگیم. همه چیز سه هدف اصلی استراتژیک ماست:
هدف اول، ما در منطقه ای هستیم که در ۲۰۰۱ دشوار ترین کشور جهان برای دست یابی به قدرت نظامی کشف شد . شما در نقشه بیبنید. قدرت سخت که آمریکا در این منطقه دارد. تنها راهی که امریکا از نظر نظامی میتواند تاثیر بگذارد برنامه یک کمربند و یک جاده چین است که از آسیای مرکزی میگذرد.اگر ما از نظر نظامی بالای آن تاثییر بگذاریم، ما در افغانستان در موقعیتی هستیم که انرا انجام بدهیم.
دوم: ما به خاطری آنجا هستیم که از نزدیک یک قدرت بی ثبات هسته ای در روی زمین را نظارت کنیم. پاکستان. ما در موقعیتی باشیم که این قدرت هسته ای را اگر نیاز شد با ثبات سازیم.
دلیل سوم حضور ما، وجود 20 میلیون اویغور در استان سین کیانگ در غرب چین است. آنها چینی ها را دوست ندارند.
و اگر سی آی ای مجبور شود عملیاتی را با استفاده از این اویغورها آغاز کند، همانطور که [رئیس جمهور ترکیه] اردوغان در ترکیه علیه اسد انجام داده است. خوب اگر ، CIA می خواهد چین را بی ثبات کند و این بهترین روش برای انجام این کار.
خشت اول صلح را کج نگذارید تا ۲۰ سال دیگر تاوان نکنیم.
احمد ولی مسعود
در ملاقات با خانم مته نودسن (Mette Knudsen) معاون فرستادهٔ ویژهٔ سرمنشی سازمان ملل متحد برای افغانستان و آقای چیز حنن (Chase Hannon) از دفتر صلح و مصالحهٔ یونما؛
۲۰ سال پس امروز دقیقآ دوباره در همان ایستگاه کنفرانس بن ایستاده ایم. حالا که به قول عده یی، اگر یکی از اشتباهات اساسی بن، حذف طالبان از توافقات بن بوده باشد، این بار با حذف مقاومت به عنوان یک ضلع اصلی منازعه از کنفرانس ترکیه، آن اشتباه بن نباید تکرار گردد تا دو دههٔ دیگر تاوان آن را نپردازیم. گرچه بعضی چهره های شناخته شدهٔ مقاومت بگونهٔ پراگنده زیر چتر جمهوریت یا شورای مصالحه حضور دارند، اما وارد شدن به مذاکرات صلح با این پراگنده گی و تکه و پارچگی، نه برای مقاومت و نیز برای کشور صلح ساز نمیباشد چه بسا که نسخهٔ شود برای جنگ دیگر. رویهمرفته هیچ یک شخص، حزب، نهاد دولتی و غیر دولتی به تنهایی نمیتواند مقاومت را نماینده گی کند. برای اعمار صلح پایدار، ایجاد آدرس مستقل مقاومت، خشت زیربنایی صلح افغانستان میباشد.
معاون سرمنشی سازمان ملل متحد، نگران عدم آماده گی های لازم، کمبود نماینده گی زنان، نبود زمان کافی، استعجالیت امریکا، احتمال جنگهای شدید بهاری، توقع و آرزومندی مردم برای صلح میباشد.
اطلاعات روز·۸ حمل ۱۴۰۰
داکتر محییالدین مهدی
افغانستان به جای داشتن ۳۴ ولایت، باید به هفت ايالت یا زون (مانند دهههاى قبل از سال ١٣٤٢ش) و يك مركز (كابل) تقسيم گردد.
روایاتِ زنده گی من - عثمان نجیب
ما ناگزیر بودیم، اجساد شهدای خود را از مناطق دور دست ولایت خوست سر هم انبار کنیم، این یک حقیقت تلخ دوران جنگ در برابر ارتجاع سیاه و در نزدیکی خطوط مرزی با پاکستان بود.
در شروع، دو تن از موسفیدان به نزد خراسانی اعزام شده تا به خراسانی تفهیم کند که از تمامی اظهارات مخرش و غیرقابل توجیه خویش به طور آنلاین درشبکه اجتماعی معذرت خواسته و تعهد دهد که چنین عملی را هرگز درآینده تکرار نکند. درهشداریه به خراسانی گفته شده است که درصورت عدم تمکین، درمسیر راه شمالی گرفتارخواهد شد.
حمید خراسانی اخیراً از مکانی نا معلوم ( احتمالاً از کوه تاواخ پنجشیر) طی اظهاراتی پرخاشگرانه و فوق العاده تعرضی، مستقیماً به خانواده های استاد برهان الدین ربانی و احمد شاه مسعود و همچنین خود امان الله گذر و فرمانده جان احمد حقجو با الفاظی کوچه بازاری توهین کرد و آنان را « بی ناموس» خطاب کرد.
خراسانی، مفرزۀ ریزرفی شورای امنیت و شخص امرالله صالح است که به هدف پیشبرد بازی های سیاسی و رقابتی علیه سیاستگران پنجشیر، مورد حمایت قرار می گیرد. ارگ، مایل است بین پنجشیری ها و شمالی وال ها جنگ دربگیرد. گزارش هایی هم وجود دارد که استاد عطا درکش وگیرهای درونی جمیعت اسلامی از خراسانی همچو دست ابزار استفاده می کند. اما گزارشنامه افغانستان اطلاع کسب کرده است که عطا نور هرگزدستور اهانت «بی ناموسی» به آدرس رهبران سیاسی و نظامی جمیعت اسلامی را نداده است.
گزارش می افزاید که امان الله گذر از جمله کسانی است که هرگاه قصد از میان برداشتن کسی را داشته باشد، درهرجا و درهرحالتی پلان خود را عملی می کند. او انور دنگر یکی از فرماندهان را که درصفوف طالبان در ویرانی شمالی سهم داشت، درمخفی خانه اش در شهر پشاورحذف فزیکی کرد.
دریک چنین موقع حساس، اشرف غنی دربرابراقدام دولت فرانسه برای نام گذاری یک محله پاریس به نام انوشه یاد - احمد شاه مسعود- به گونۀ رسمی یا غیررسمی، واکنشی نشان نداد. غنی از محافظه کارانِ قایم بالذات است؛ مگربازنده.
امرالله صالح، زیرفشار شبکه اجتماعی، دو سطری از سر مجبوری و با دل ناخواسته، یادداشتی نگاشت و رد شد. اما میدان را رهبر درانی ها بُرد. حامد کرزی آینده را دیده است. می داند که پشتون وغیرپشتون، هیچ گاه با پدیده ای خارجی و افراطی به نام طالب، زیریک سقف زنده گی نمی کند. جنگ سراسری علیه طالب، امری اجتناب ناپذیراست؛ چه زود، چه دیرهنگام. ستون و محورجنگ برای نجات افغانستان، اردوگاه مقاومت پنجشیر و بسترهای شمال است. کرزی در واقع برای حراست از افغانستان آینده، آغوش اتحاد با احمد مسعود گشوده است.
غنی باخته است. حتی تحویلدهی غنی به دولت آینده متصور است.
یادداشت حامد علمی:
معاون سخنگوی ریاست جمهوری بودم که عصر یک روز از سکرتریت مقام برایم زنگ آمد و گفته شد که رئیس صاحب ترا کار دارد. به دفتر رئیس جمهور در قصر گلخانه رفته و بعد از اینکه سکرتر ایشان اجازه ورود خواست، داخل اتاق کار شان شدم. عالی جناب کرزی بنده را مخاطب قرار داده گفت که حامد جان مواظب باشی تا تلویزیون ملی سخنان آمر صاحب را شهید همیشه به نشر برساند و کلیپ های کوتاه که زیر عنوان "سخن ی سالار" تهیه کرده اند، قطع نشود و به حضرتی صاحب (محترم غلام حسین حضرتی رئیس رادیو تلویزیون ملی) بگو اگر کسی برایت دستور داد تا سخنان آمر صاحب را نشر نکنید مستقیم از خودم هدایت بگیر و همکاران بخش مونیتورنگ را بگو که همیشه متوجه این موضوع باشند."
کرزی ادامه داده گفت "آمر صاحب احمد شاه مسعود، قهرمان ملی ماست. انسان بزرگ بود و بالای همه ما و شما و این وطن بسیار حق دارد."
این سخنان جناب کرزی را چندین بار به دوستان و حتی نزدیکان آمر صاحب بیان کردم ولی عده ی از آنها به احترام وی نسبت به آمر صاحب شهید شک داشتند. ان شالله امروز با دیدن این عکس سخنانم را تصدیق نمایند.
احمد فرید مزدک
جنگ آب؛ جنگ حال و جنگ آینده:
جمهوری قومی در فکر آب و امنیت مردم نیست. هیاهوی سد کمال خان و تیاتر خونین بهسود تنها نمایش توانایی های جمهوری قومی برای به چالش کشیدن ایران است و احیای دوبارۀ باور امریکا نسبت به خودش. غنی با تیاتر بهسود شیعه ستیزی را نشان داد و با هیاهوی سد کمال خان جنگ آب را پیش کشید.
شیعه ستیزی جمهوری غلزایی تنها به یک پارچگی دادخواهانۀ جامعۀ شیعه و همبستگی فارسی زبانانِ کشور میانجامد و درآمدن در جنگ آب بدون برنامۀ وطنیِ آب؛ حد اقل ناشیانه است. افغانستان چه بِماند چه نماند، آب ها میمانند و برای استفاده از آب ها به خردمندی و واقعبینی نیاز است نه عوامفریبی و استفادۀ افزاری.
احمد ضیاء بقا اندرابی
داکتر یاسین ضیا سرپرست وزارت دفاع ملی:
عبدالغنی علیپور یک دزد و رهزن است، عملیات ما جریان دارد و هرجا باشد پیدایش می کنیم!
نکته:
برای لوی صاحب بگویید که بغلان بیآید و من آدرس دزدانِ را می دهم که اگر بخواهند تفنگ شانه ضیاء صاحب را هم دزدی می کنند .
جَرخشک بغلان که مردمانِ کندز، تخار و بدخشان همیشه از این منطقه ضرر می بینند، منبع دزدانِ بغلان است و اگرواقعن این قدر زدنی هستی و دروغ نمی گویئد این جا عملیات را آغاز کنید .
آدرس هراس افگنان می دانم برایت معلوم است، دندغوری و بخش های از بغلان .
یادآوری: من این جا این مطلب را به حمایت از علیپور ننو شتیم، اما آنچه واقعیت بود نوشتم، تاواقعیت ها برملا شود.
انتظار ایران برای بازگشت جوبایدن به «برجام» به سر رسید و بایدن فرصت را از دست داد. پس، ایران به مانور تاریخی اتحاد استراتیژیک رسمی با چین روی آورد. پیمان 25 ساله ایران - چین به امضاء رسید. ازین پس، ایران، حوزۀ منافع راهبردی چین به حساب می رود و هر دستی را که به سوی ایران دراز شود، دست درازی به چین است. اثرات پیمان 25 سالۀ همسایه های افغانستان، برسرنوشت نظام سیاسی درافغانستان نیز بی تأثیر نخواهد بود.
کدام پروگرام دیگری در بهسود روی دست است. از غنی تا محب، امرالله و ضیاء یاسین، پیوسته سخن از «انتقام» بود؛ حالا چطور شده که به جای انتقام، بوجی برنج و آرد به مردم می برند. این ها که زخمی های اردوی ملی را به حال خود رها کرده و هیچ طیاره ای برای انتقال شان به شفاخانه گسیل نمی کردند؛ چطور شده که تیم های صحی اردو را برای مداوای مردم بهسود به آن جا فرستاده اند؟
احتمالاً قضیه این است که درگرفتاری و یا ضربت زدن به قطعات مسلح علی پور ناکام شدند. حالا به تیمارداری مردم شروع کرده اند تا درگرفتاری علی پور همکاری کنند.
مردم هزاره، هیچ گاه کسی را که سال ها از آنان دفاع کرده، به چنگ دشمن نمی دهند. بازار و تأسیسات بهسود را سوختانده و کارکاسبی مردم را فلج کرده اند. علی پور اگر ضد حمله ای انجام دهد، اردو حلقه بند خواهد شد.
از سوی دیگر، دکترعبدالله گفته است که نشست پیشرو در ترکیه کار را یک طرفه خواهد کرد. این پیام، برای ارگ نشینان بسا هول آور است. چسپیدن به جنگ بهسود و هر انکشافی که درآن جا حادث شود، تیم سه نفره را بیمه نمی تواند.
روایات زندهگی من
نجیب از خدا وایه کو... ره... ره وا کو...
حزب ما افتخارات عظیمی دارد و همه اصول آن عملکرد به امور دینی، اعتلای فرهنگی و خدمت رسانی ملی بوده و هر آن چی امروز در اجتماع سالم است از کارکردهای حاکمیت حزب بوده و اکر از بین بردن اش یا ویراناش کردن دگران بود.
نوشتهی محمد عثمان نجیب
درتاریخ زنده گی ربانی ومسعود، تانک و طیاره تحفه دادن به پاکستان ثبت نیست؛ این افتخار به کسان دیگری می رسد!
فیاض بهرمان نجیمی
در تخته شطرنج افغانستان «بازی بلیتس» آغاز شده است. سرعت تغییر در مناسبات بین المللی امید برای رسیدن به صلح در افغانستان را خیلی دشوار می سازد.
نویسنده: حسام حجت زاده
ایرانی ها عقیده دارند که این سناریو به اجرا می ارزد.
روز اول سال نو، ده تروریست دربدل پول از زندان امنیت ملی رها شده است.
گزارش می رسد که پرسونل ریاست تحقیق امنیت ملی همه از یک قوم گزینه شده اند. معاون اول ریاست، نقیب الله از وردک، یک گروپ مافیایی ووند باز تشکیل داده است که وظیفه اش رها کردن مجرمین و تروریست های خطرناک دربدل پول است. عناصر تروریستی طالبان و داعش که به قیمت خون و رنج اپرات امنیت ملی دستگیر می شوند، درتماس با مراکز شان، درازاء آزادی شان پول طلب می کنند و درنتیجه اسناد ختم دوسیه را به سارنوالی ارجاع داده و تروریست ها سهل و ساده از بند رها می شوند.
فرد دیگری به اسم نجیب الله کروخیل پسرخاله شینکی کروخیل، شخصی است بی سواد؛ اما به واسطه دخترخاله اش، مدیر یک بخش در ریاست تحقیق مقرر شده است. نجیب الله در روز اول سال 1400 ده نفر متهم را بدون سلسله مراتب قانونی از زندان امنیت رها کرده و پولش را به جیب زده است.
دوسیه رها شده ها هنوز درسارنوالی است. شینکی کروخیل درانتخابات جعلی اخیرعضو کانال ارگ و یوناما بود و بار اول قبل از سفیر شدن فضاحت بارش، توسط امرالله به پارلمان راه یافت و اطلاعات داخل پارلمان را منظم دراختیار امرالله قرار می داد.
گزارش های عبرت باری به دست می رسد.
پسر بسم الله محمدی، مأمور بورد نظامی حمدالله محب در شورای امنیت که به بهانه تحصیل به هند رفته بود، با یک سند جعلی به کابل بازگشته است. وی هنگام رفتن، موترلکسیس را درطیاره بار زده و دردهلی پیاده کرده بود. زمانی که من دردهلی بودم، پسرمجاهد کبیر ( بسم الله محمدی) برای دختران هندی دریک شب، یک صد هزارکلدار میزریزرف می کرد و در سه وقت غذا، سه گلوله چرس را زنده می خورد.
گزارش می افزاید که در حساب بانکی وی 23 میلیون دالر نقد وجود داشت که ظرف هفت سال، همه ای آن را خرج کرده و با آمدن به کابل، از بچه جنرال جرئت 20 هزار دالر قرض گرفته است!
جنبه جالب گزارش ارسالی آن است که شخص بسم الله محمدی درهرمجلسی که می رود، می گوید که گیاه خوار هستم؛ گوشت نمی خورم!
بدترین بازتاب اعمال قانونی، بسم الله و عارف سروری درانظارعام این است که مردم پنجشیر همه اش مثل همین ها هستند.
بر بنیاد اطلاع واگذارشده به گزارشنامه افغانستان، انجنیرعارف سروری متهم اصلی « درون خانه» درترور انوشه روان احمد شاه مسعود بعد از سفر احمد مسعود به پاریس، به گونه یی مرموز وارد کابل شده است.
وی بلافاصله با معامله گران قدیمی که مسعود را از صحنه حذف کردند، دو باره وارد مذاکره شده است. سروری یکی از فروشنده گان اصلی زراد خانه های پنجشیر است. موصوف در زمان تصدی در ریاست امنیت ملی هشت میلیون دالر را به دوبی انتقال داد و شرکتی باز کرده است. مأموریت اصلی وی، بازداشتن احمد مسعود از شروع کارزار سیاسی درشرایط جدید است.
تدویر جلسه نیروهای دفاعی وامنیتی بابزرگان ومحاسن سفیدان ولسوالی بهسود
۶ حمل ۱۴۰۰
مسوولین ارگانهای مشترک دفاعی وامنیتی صبح امروز جلسه را با بزرگان و محاسن سفیدان مردم حصه اول ولسوالی بهسود ولایت میدان وردک جهت هماهنگی بین مردم و نیروهای امنیتی و رسیده گی به مشکلات مردم نیازمند در این ولسوالی برگذار کردند.
در این جلسه روی تدابیر امنیتی، پلان توزیع کمک های مواد خوراکه از طرف اردوی ملی برای ۵۰۰ خانواده نیازمند و بازگشت مردم بیجاشده به خانه های شان جربحث صورت گرفت.
سپس قوماندان لوای پنجم قول اردوی ۲۰۳ تندر دگروال حامد"سیفی" و دگرمن عصمت الله "امامی" قوماندان کندک دوم قوای خاص کوماندو لواء وظایف خاص ملی هرکدام به نوبه خویش به مردم اطمینان دادند که نیروهای دفاعی و امنیتی در عرصه تامین امنیت مردم این ولسوالی از هیچ نوع سع وتلاش دریغ نخواهند کرد.
در اخیر بزرگان ومحاسن سفیدان حصه اول ولسوالی بهسود از کمک های اردوی ملی و تلاش های شان در عرصه تامین امنیت مردم ولسوالی بهسود تشکری کرد و گفت مااز نیروهای امنیتی ودفاعی خویش همیشه حمایت وپشتبانی کردیم و بازهم حمایت میکنیم.
میلیون ها دالراز کابل دربانک های قزاقستان و امریکا درحال ذخیره شدن است.
منبع ناظر درامنیت ملی گزارش می دهد که دوسیه های اختلاس وزارت خانه ها به جای چوب، دربخاری ها سوزانده شده و صدها میلیون دالر به امریکا وقزاقستان انتقال یافته است.
بین فرید حمیدی دادستان کل سابق و بکتاش عزیزی رئیس دفترش برسرپول های اختلاس شده، ناسازگاری افتاده و بکتاش به زیلاند جدید فرار کرده است. اما گزارش های سری از سارنوالی به طور یومیه به زیلاند جدید و امریکا مخابره می شود. آن ها هراس دارند که دولت از طریق انترپول علیه آن ها کدام اقدامی انجام ندهد.
فعلاً شخصی را که درعکس می بینید، ( رئیس جرایم بین المللی و حفظ اسراردرسارنوالی) گزارش های منظم را به بکتاژ و فرید حمیدی انتقال می دهد. پول های عظیم که قبلاً درشرکت ها، تانک های تیل وانتقالات گاز سرمایه گذاری شده بود، توسط داود افضلی و دو نفر دیگر جمع آوری شده و ارسال می گردد. داود افضلی از زمان کار فرید حمیدی در کمیسیون حقوق بشر رفیق شفیق وی بوده است.
جنگ نا برابربه سبک قشون اشغالگرخارجی در بهسود/ سیاست « زمین سوخته» قدم به قدم درحال اجرا شدن است.
منابع در اردوی ملی اطلاع می دهند که تا کنون حدود ده عملیات شبانه و روزانه به هدف شکار علی پور فرمانده نیروهای چریکی - بومی در بهسود با شکست قطعی رو به رو شده است.
اشرف غنی با عصبانیت
یک بار صبح و یک بار عصر درتماس تلفنی به فرمانده جنگ در بهسود تماس می گیرد که چی کردید، علی پور را زنده گرفتید؟ چرا تا حال زنده یا مردۀ او را به کابل نیاورده اید؟
هم اکنون تشدد و خشونت ناشی از شکست درحال افزایش است و تا این دم روش قوت ها همانند یک نیروی مهاجم بیگانه، به پاکسازی و انهدام هستی ساکنان بهسود مشغول است. سیاست مبتنی بر « زمین سوخته» نظیرآن چه در سال های مقاومت در شمالی به اجرا درآمد؛ قدم به قدم درحال تطبیق شدن است.
امکان اجرای ضد حمله و چریکی نیروهای علی پور وجود دارد. دولت هیچ شبکه رسانه ای را اجازه ورود به منطقه نمی دهد و همه چیز درفضای بسته و به دور از چشم مطبوعات در جریان است.
به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری رویترز، رئیسجمهوری سابق آمریکا با طالبان به توافق رسیده بود نیروهای نظامی خارجی را تا مه ۲۰۲۱ از افغانستان خارج کند. حال رئیسجمهوری کنونی ایالات متحده حفظ این مهلت را دشوار میداند و در نظر دارد با طالبان به توافقی تازه برسد.
اشرف غنی منزوی است و با این حرف ها می خواهد مقبولیت کسب کند.
عبدالمحمد طاهری در گفتوگو با دیپلماسی ایرانی معتقد است که پیرامون باج خواهی رئیس جمهوری افغانستان از ایران بر این باور است که چون هیچ کدام از این پارامترهای مقبولیت، مشروعت و حمایت لازم داخلی و خارجی از دولت اشرف غنی وجود ندارد، وی سعی میکند با فرار رو به جلو و طرح مواضعی نظیر نفت در برابر آب از ایران مقبولیتی، ولو اندک در داخل افغانستان کسب کند.
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
سلسلۀ داستان تخیلی مرتبط به سه ده سال و اندی
نوشتهی محمدعثمان نجیب
بخش چهارم:
آقای کمال خان: صد ها برابر پول بند کمال خان را با شرکایت وخانمت غارت کردی حال مانند ممثلین پارچه های تمثیلی خودرا خادم این ملت می تراشی شرم عالم بر تو و حلقه فاسد تو باد این حق ملت بود که در سال های گذشته میشد.
عبدالله، دست آویزی همچو حلقۀ دامِ بلا، در دست خلیلزاد، به هدف نظارت بر پویایی های احمد مسعود
بربنیاد گزارش، دکترعبدالله به مشورت خلیلزاد، مأموریت دارد که خود را به احمد مسعود نزدیک کرده و او را درشعاع نظارتی خود قرار دهد. درمراسم نصب لوحۀ یاد بودِ انوشه روان - احمد شاه مسعود - درپاریس، عبدالله نیز از هند خودش را به آن جا رساند. عبدالله مهارت خاصی درسپاریدن پیروان مسعود درخدمت تمامیت خواهان تکنوکرات نما، ید طولا دارد.
مآموریت اصلی دکترعبدالله، ایجاد موانع و دست اندازهای محسوس و نا محسوس درمسیر احمد مسعود است.
گزارش مشعر است که حضرت عمرزاخیل و فاروق وردک نیز مایل به ایجاد مراوده با احمد مسعود اند. دلیل علاقۀ آن ها این است که هردوی آن ها به ریاست حکومت مؤقت احتمالی نامزد هستند و داشتن حمایت جبهه مقاومت برای آنان حیاتی است.
دکترعزیزآریانفر، نویسنده وتاریخ پژوه
در کشور ما به گونه مصنوعی مساله طالبان بزرگ نمایی می شود و چنین نشان داده می شود که گویا این طالبان اند که مشکل اصلی هستند. این در حالی است که طالبان به دشوار از10تا 15 درصد مردم نمایندگی می کنند. تنها هنری که طالبان دارند، دهشت افکنی و ویرانی و هراس آفرینی به یاری ای اس آی پاکستان و پول های کشورهای عربی است و بس.
...و اما مشکل اصلی در کشور در اردوگاه جمهوریخواهان است. در این جا اجماع نیست، هماهنگی نیست ، همسویی و همپیوندی نیست.
مشکل اصلی و مایه همه فتنه ها و بحران ها انحصارگرایی لگام گسیخته در قدرت است.
مشکل ما ساختاری و سیستمی است.
واقعیت امر این است که قانون اساسی و ساختار نظام کنونی ظرفیت دستیابی به اجماع، هماهنگی، همگرایی و تامین مشارکت فراگیر توده یی در مدیریت جامعه و همین گونه تامین صلح در کشور را ندارد.
در نتیجه، کشور در یک مثلث برمودایی گیر افتاده است. یک ضلع این مثلث طالبان اند. ضلع دیگر مجاهدان و ضلع سوم تکنوکرات های پشتون دیسانت شده از امریکا که قدرت و اختیارات و صلاحیت ها را با زور سرنیزه امریکا و پول های اعراب در دست دارند.
در واقع، کشمکش اصلی بر سر قدرت میان تکنوکرات ها و مجاهدان است. در این حال، تکنوکرات های پشتون امریکایی تنها حمایت نسبی بحشی از شهرنشینان را در کابل و شاید دو، سه شهر دیگر با خود داشته باشند. در حالی که مجاهدان از حمایت قاطع روستاییان در سرتا سر کشور برخوردارند.
فشره سخن، در نتیجه ناهماهنگی میان تکنوکرات های پشتون امده از امریکا و مجاهدان که در واقع به حاشیه رانده شده اند، شیرازه کشور از هم گسیخته و کار به بحران عمیق و بن بست استراتیژیک کشیده است.
طالبان صرفا بهانه است. برجسته ساختن طالبان همچون یک طرف اصلی معادله برای فریب مردم و انحراف توجه شان از واقعیت های تلخ درونی است.
می گذریم از این که تکنوکرات ها هم به دو گروه درانی و غلزایی تقسیم شده اند و مجاهدان هم در چند گروه پراکنده اند.
در یک سخن، اوضاع بس آشفته، نا به سامان و پیچیده است.
تنها راه برونرفت از این بحران هم اصلاح ساختار نظام است.
در غیر آن با گذشت هر روز شاهد وخیم تر شدن اوضاع خواهیم بود.
رحمت الله بیگانه
از مرگ «احمدظاهر» هنرمند بی بدیل عرصه موسیقی افغانستان ۴۲ سال گذشت و نام او هنوز سر زبان هاست. پدرش صدراعظم افغانستان بود و اما اکثریت مردم نام او را به یاد ندارند.
احمدظاهر در عمر کوتاه خود بیش از چهارصد آهنگ را ثبت خاطرات مردم افغانستان کرد.
روایت های زیادی از زنده گی احمد ظاهر وجود دارد که او را انسان با احساس، مهربان و جوانمرد معرفی کرده است.
در نیم قرن گذشته هیچ کسی نتوانست تا جایگاه این هنرمند افسانوی تاریخ موسیقی افغانستان را اشغال کند.
در نو جوانی احمدظاهر را سه بار دیدم؛ باری در شفاخانه جمهوریت، در مقابل خانه اش چهارراهی قوای مرکز و بار سوم در کنسرتی که در وزارت مالیه در سالهای ۱۳۵۵/ ۱۳۵۶ خورشیدی اجرا کرد.
در ماه های سنبله آن سالها جشن استقلال در کابل با شکوه تجلیل می گردید و دولت در منطقه چمن حضوری کابل- کمپ میزد و هر وزارت در این کمپ ها، از هنرمندان مختلف دعوت می کرد تا برای کارمندانش در روز های جشن کنسرت اجرا کند.
در روز های جشن، احمدظاهر نیز در کمپی کنسرت اجرا می کرد. به یاد دارم وقتی احمدظاهر در کمپ وزارت مالیه کنسرت داشت، این کمپ توسط دو کمربند نیروهای امنیتی محاصره گردیده بود، تا مردم و علاقه مندان احمدظاهر به کمپ هجوم نبرند و اما ورود علاقه مندان به دیگر کمپ ها که هنرمندان مختلف کنسرت داشت، آزاد بود.
احمدظاهر مانند «قهار عاصی» در زنده گی کوتاه هنری اش به شهرت و محبوبیت رسیده بود.
ظاهر نجوا یکتن از تخنیک دایرکتران رادیو افغانستان می گفت: «احمدظاهر هنگام ثبت آهنگ ها به ندرت اشتباه می کرد و اکثرن با یکبار اجرا آهنگ خود را ثبت می کرد.
احمدظاهر از آغاز کار تا امروز فرمانروای بی بدیل عرصه موسیقی آماتور افغانستان است.
بعد از شهادت احمدظاهر تا امروز، صدها جوان به تقلید از او آواز خواندند، آهنگ ها و کمپوز های او را دوباره خوانی کردند؛ آنها هرچه شدند و اما «احمدظاهر» نشدند!
احمد ولی مسعود
گناه علی پور و غایلهٔ غنی!
دیشب سخنان قلبی و صادقانهٔ آقای اسدالله سعادتی را در مورد داستان علیپور و غایلهٔ آقای غنی شنیدم، گفتم هیهات که چند دههٔ دیگر باید بگذرد تا تغییری در ذهنیت و عصبیت آقای غنی و همفکرانش پدیدار گردد تا این کشور به عدالت، آرامش و صلح برسد.
گذشته ازینکه این علی پور واقعآ چه گناه نابخشودنی و بزرگتر از تروریزم حکومتی و غیر حکومتی را در بهسود مرتکب شده که به این پیمانه قصورخوانی از طرف خورد و کلان این رژیم بالا گرفته است، بگذاریم تا یک هیأت مستقل به کارش برسد و گناهکار را به جزایش برساند.
اما آنچه نسبت به این همه بزرگنمایی علیپور بشدت قابل نگرانی است، راه اندازی غایلهٔ آقای اشرف غنی میباشد. در روزگاری که سنگ و چوب خواستار برکناری آقای غنی از قدرت است، وی باز دنبال چه ماجراجویی های برنامه ریزی شده و هدفمندانه سرگردان است، تا اگر بهانهٔ شود برای حفظ قدرت یا چراغی گردد سبز برای طالبان.
طرف اصلی جنگ، جبهه مقاومت است.
هارون معترف بعد از دیدار با احمد ولی مسعود نوشته است: در حالیکه حوزه مقاومت در این مرحله حساس تاریخی و سرنوشتساز در بیبرنامهگی و سردرگمی به سر میبرد؛ اما جناب احمدولی مسعود از یک طرح جامع صحبت میکند که توسط او نوشته شده و در اختیار قدرتهای تصمیمگیر به خصوص امریکاییها قرار داده شده که جناب مسعود میگوید این طرح مورد توجه آنها قرار گرفته است.
آقای مسعود تاکید میکند که «حوزه مقاومت» به عنوان جریان طرف اصلی طالبان باید در میز مذاکرات حضور داشته باشد که نه «جمهوریت غنی» و نه «شورای صلح داکتر عبدالله» میتواند بدیل این حوزه قلمداد گردد.
آقای احمدولی مسعود رهبری اداره آینده را به طور «شورایی» تحت دیموکراسی تفاهمی پیشنهاد میکند و تاکید میکند که برای ریشهکن کردنِ منازعهای قدرت و اختلافها، نظامِ غیر متمرکز شکل بگیرد.
واکنش به ظاهرنرمِ ایران به سخنان اشرف غنی
به گزارش ایسنا، سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت امورخارجه در پاسخ به سوال خبرنگاران در خصوص اظهارات مطرح شده در ارتباط با افتتاح سد کمال خان در افغانستان اظهار داشت: رودخانه هیرمند دارای رژیم حقوقی تعریف شدهای است و بر اساس قراردادی که در سال ۱۳۵۱ بین دو کشور به امضاء رسیده و در مجالس قانون گذاری هر دو کشور به تصویب رسیده حق آبه ایران کاملا مشخص بوده و دولت افغانستان هم به این حق آبه متعهد است.
سخنگوی وزارت امور خارجه اضافه کرد: البته حق آبه طبیعت و صیانت از حیات هامون ها موضوع جداگانه ای است که از مدت ها قبل با دولت افغانستان در حال مذاکره است و خوشبختانه اهمیت حیات هامون ها و ضرورت تامین حق آبه آنها مورد توجه دولت افغانستان نیز می باشد. خشک شدن هامون ها آسیب های جدی از جمله طوفان های شن برای مردم در هر دو سوی مرز در پی خواهد داشت.
خطیب زاده با تاکید بر اینکه مساله توسعه سیستان موضوعی است که مورد توجه دولت جمهوری اسلامی ایران بوده و طبیعتا برای برنامه های توسعه، آب مورد نیاز می بایست به طرق مقتضی تامین گردد، افزود: در این خصوص دولت برنامه های مختلفی را از سالها قبل در دست مطالعه و اجرا دارد که از جمله آنها انتقال آب شیرین شده دریای عمان، بهره گیری از منابع آب ژرف، انتقال آب از سایر منابع داخلی و از همه مهمتر اجرای طرح های بهینه سازی مصرف آب می باشد.
سخنگوی وزارت امورخارجه در پایان تاکید کرد: دولت جمهوری اسلامی ایران از اظهارات رئیس جمهور محترم افغانستان برای تبدیل آب به موضوع همکاری بین دو کشور استقبال کرده و آمادگی خود را بدین منظور اعلام می نماید.
وزیر امور خارجه افغانستان تأکید کرد دولت کابل آماده انتخابات زودهنگام است؛ موضوعی که واکنش تند و مخالفت طالبان را به دنبال داشت.
به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری آناتولی، حنیف اتمر، وزیر امور خارجه افغانستان در جریان کنفرانسی خبری در دهلی نو گفت: انتخابات زودهنگام پیشنهاد شده میتواند در حضور ناظران بین المللی برگزار شود.
وی افزود: طالبان باید این انتخابات را به عنوان راهی مشروع برای انتقال قدرت و یک سازش سیاسی بپذیرد.
اتمر تصریح کرد: اگر طالبان یک سازش سیاسی که برای همه مردم افغان قابل قبول است را بپذیرد و اگر قبول کند که انتخابات راهی مشروع برای انتقال قدرت و مسئولیت است، آن وقت اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام آماده است. این بدان معناست که او تا پایان دوره کنونی ریاست جمهوریاش منتظر نخواهد ماند.
یکی از روزنامههای محلی افغانستان گزارش داده که اشرف غنی احتمالا در کنفرانس صلح استانبول ایده انتخابات زودهنگام را مطرح خواهد کرد.
این روزنامه گزارش داد براساس این برنامه صلح پیشنهاد شده، یک آتش بس شش ماهه در آستانه این انتخابات اعلام خواهد شد.
لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا روز یکشنبه به کابل سفر کرده و با اشرف غنی در آستانه کنفرانس بین المللی صلح افغانستان در ترکیه دیدار کرد.
آستین در جریان این سفر، به کابل نسبت به حمایت واشنگتن اطمینان داد.
نجیب بارور، قهارعاصی ثانی
امینه شرفالدین مادر زبان فارسی در سمرقند است. زنی که در جمع زنان بزرگ تاریخ و تمدن بهشمار میرود. او را در سمرقند دیدم، عنوان چندین سروده مرا نام برد که همه سرودههای گفتمانی در حوزه تمدنی-جغرافیایی فارسی بودند. دردها و محرومیتهای فارسیگویان در سمرقند و بخارا را با اشکهایش بیان کرد.
زنی به شجاعت و بزرگی او تا هنوز ندیدم، وقتی از رنجهایش گفت، مادرم بهیادم آمد، مادری که فرزندانش را با هزار مشقت بزرگ کرد اما امینه مادر سمرقند و بخاراست. او برای فارسی میاندیشد و نگران تمام فرزندانیست که به خاطر تفاوت فرهنگی بر آنان ظلم میشود. باری حکومت امینه را به جرم پرداختن به زبان فارسی از آزادی محروم کرده بود، اما به خاطر داشتن فرزند کوچک عفو شد و همان فرزندش را زیاد دوست دارد.
امینه عضو پیوند (انجمن تاجیکان و فارسیزبانان جهان) است. در سمرقند برای استادان زبان میآموزاند. از امینه در یوتیوب مستندی منتشر شده است اگر میخواهید او را بیشتر بشناسید، پیوند مستند زندگی او را در بخش دیدگاهها میگذارم. من به چنین زنان جسور که هیچ باری شانههای استوار شان را خم نکرده است احترام بسیار دارم. او زنی است مردتر از مردان بیشهامت سرزمین ما که در برابر هویت و زبان خود بیتفاوت و ترسو ماندهاند. او به تنهایی همچون کوهی برای فارسی میرزمد و هیچ مانعی نتوانسته است بازش دارد. دست چنین زنان برای بوسیدن است.
دخترانِ قفسافتادهی پامیر عزیز
گُلی از باغ خراسان به دو کاکل بزنید
حزب ما افتخارات عظیمی دارد و همه اصول آن عملکرد به امور دینی، اعتلای فرهنگی و خدمت رسانی ملی بوده و هر آن چی امروز در اجتماع سالم است از کارکردهای حاکمیت حزب بوده و اکر از بین بردن اش یا ویراناش کردن دگران بودند.
من و بی پایانی غمنامه نگاری های من
نوشتهی محمد عثمان نجیب
بند کمال خان، دست آوردِ اشرف غنی نیست؛ میراث غنی، زخم زنی دردناکِ اعتماد وهم باوری میان اقوام و دفن نهاد های دموکراتیک از جمله تأسیسات انتخابات است.
بند کمال خان، پروژۀ دورۀ سردار داوود و ثمرۀ جان فشانی سه نسل است و به غنی ربط ندارد. او می خواهد تخم ها را درسبد بقای خود بچیند. هیاهو سالاری برای کمال خان، چیزی را تغییر نمی دهد. کوچه های کابل تبدیل به لجن زار شده، وحتی یک کانال آبرو حفر نمی شود و یا کانال های قدیمی را پاک کاری نمی کنند.
بازی کردن غنی با ذهن مردم، عمربس کوتاه دارد. وی خیال دارد با پنهان کردن کارنامه های مهیب سیاسی و اجتماعی اش در سالیان اخیر درزیر لحاف بند آب کمال خان، از قضاوت تاریخ در برود. او بند های اعتماد میان اقوام را درهم شکسته است. تأسیسات انتخاباتی به گند کشیده، قوه قضائیه و قانون گذاری را به یاری پول بیت المال به برده گی کشانید؛ با ورق سیاه نفاق اندازی حکومت کرده، خائنان منفور را از سرلجبازی با منتقدان، به درجات عالیه منصب داده و خرید وفروش سیاسیون و مخالفان را به قانوان رایج تبدیل کرده است. او بهترین جوانان و نیمه متعصبین را به نماد های تعصب و لجبازی تبدیل کرد. غنی، شیره و عصارۀ تعصب یک صد ساله است که دربدترین شرایط مثل چکشی بر پیشانی جامعه افغانستان فروکوفته شد. بند کمال خان به کار آغاز کرد؛ اما غنی باید جا خالی کند.
صالح ریگستانی سابق رئیس اپراسیون شورای نظار و اکنون مسوول اموراجرائیه دفتراحمد مسعود:
- تسلیم کردن قدرت به کرزی در بن، اشتباه استراتژیک بود.
- انتقال قدرت باییستی از طریق سازوکار انتخابات صورت می گرفت.
- نه تنها استاد ربانی بلکه من هم با انتقال قدرت به فرد دیگری به شدت مخالف بودم.
- ورود احمد مسعود به عرصه سیاست به معنی گشایش فصل تازه ای در حیات سیاسی حوزه ما، جبران اشتباهات، و خط بطلان کشیدن بر معامله گری هاست.
اگرهند و ایران درنشست استانبول پوستین خود را واقعاً چپک کنند، غنی یک سکته گی درپلان امریکا آورده می تواند؛ درغیرآن، استخوان های غنی شکسته خواهد شد.
رویترز به نقل از دو مقام ارشد حکومت کابل گزارش داده است که اشرف غنی، رییس جمهوری کشور در تقابل با طرح جدید امریکا برای صلح افغانستان، طرح جدیدی را برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در شش ماه آینده، پیشنهاد خواهد کرد.
در گزارش آمده است که آقای غنی قرار است این طرح را در نشست استانبول که قرار است در ماه آینده در ترکیه برگزار میشود، ارایه کند.
گفته میشود که طرح جدید غنی در واقع رد طرح امریکا برای ایجاد حکومت موقت میباشد.
از نظر من، «ارزیابی» همانا تک واژۀ «محال» است. امریکا هرگزافغانستان را به روسیه و ایران رها نمی کند.
به نقل از آناتولی، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا طی اظهارتی در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با ینس استولتنبرگ، دبیرکل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی «ناتو» در بروکسل در ارتباط با روند خروج نیروهای این سازمان از افغانستان گفت:
در این زمینه ارزیابیها ادامه دارد. من برای مشورت در این مورد به اینجا آمدم چرا که این وظیفه متحدان است. ما با هم به افغانستان رفته و همکاری کردیم و به موقعش همه باهم آنجا را ترک خواهیم کرد.
وی ادامه داد: در این جا یک واژه مشترک داریم؛ آنهم اتحاد است. جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا پیشتر اعلام کرده بود که خروج کامل نیروها تا زمان موعد یکم مه، سخت خواهد بود. اما آمریکا با توجه به رویکرد هم پیمانانش اقدام خواهد کرد.
استولتنبرگ نیز با تاکید بر اهمیت این موضوع، مذاکرات صلح را تنها راه حل مشکلات سیاسی در افغانستان دانست.
وی ضمن ابراز رضایت از ادامه این روند، از طالبان خواست سطح خشونت و میزان حمایت از گروههای تروریستی بینالمللی را کاهش دهد.
استولتنبرگ افزود: نیروهای آمریکایی و ناتو عموما در زمان خود از افغانستان خارج خواهند شد. مذاکرات صلح افغانستان شکننده است اما تنها راه تحقق صلح دائمی در این کشور است.
بهسود و تهاجم دولت
سالارعزیزپور
بیشترین هزاره ها در این چند دهۀ پسین به آموزش و فرهنگ پرداختند. بخشهایی از فرهنگ و هنر را از آن خود کردند، با دریغ پاداش این تلاش از سوی دولتمردان همواره منفی بوده است.
چشم اسفندیار هزاره ها و بسیاری از تبارهای دیگر در عدم درکشان از مکانیسم (کارکرد) و بازی قدرت در افغانستان میباشد. هر قدر عقب نشستند و به اعتراض مدنی رو کردند، بیشتر کشته شدند، بیشتر تحقیر شدند و بیشتر از گستره و بدنۀ قدرت لگام گسیخته تمامیتخواهانۀ قبایلی و طالبی رانده شدند؛ حتا راه هایی رفت و بر گشت به خانههای شان را به کشتارگاه مبدل کردند. و این آغاز ماجرا بود.
با آمد، آمد طالب، داعش همراه و همنوا با بدنۀ تمامیتخواه دولت پوشالی، بایست بیشتر کمر خود را ببندند. چراکه دموکراتترین دولتها مشروعیت خود را از کمونها، ایالات و ... میگیرد. بهتر است سنگ بنای دولت آینده را با برپایی قدرتهای مردمی و ایالتی از همین اکنون بگذارند، امروز زود است اما فردا دیر است!
خبر می رسد که سر از صبح فردای رسیدن نامۀ تهدید آمیز وزیرخارجه امریکا به اشرف غنی و لزوم ایجاد حکومت عبوری درافغانستان، رابطه بین حنیف اتمر وزیرخارجه و اشرف غنی تیره و تار شده است. درآستانه برگزاری نشست تعیین کنندۀ استانبول، غنی در ملاقات با سفیران و نماینده گان جهانی، پیوسته از انتخابات زودهنگام و تحویل دهی قدرت به یک حکومت انتخابی سخن می گوید؛ اما اتمر که به مراتب هشیار تر از غنی است، بادبان خود را اتومات به رُخ باد عیار کرده و به آن ها گفته است که من از موقف جامعه جهانی و متحدان ما حمایت می کنم.
اشرف غنی از دو گونه بازی اتمر مطلع شده است. امکان برکناری وی مانند مسعود اندرابی وجود دارد.
روز و روزگار میلیونر جهادی فاقد اقتدار را دریابید!
یونس قانونی چشم انتظارتوظیف درمقام دادستانی کل است.
گزارش می رسد که حمدالله محب، بسم الله محمدی وزیردفاع، لوی درستیز وزیر داخله سابق را زیر دست مدیر یک بخش در شورای امنیت ملی درازاء یک معاش امتیازی توظیف کرده است.
به دستور اشرف غنی، حمدالله محب، بعد از ثقه شدن تشکیل حکومت عبوری در آیندۀ نزدیک، مجمع کوچکی از بازنشسته های جهادی را زیر نام بورد نظامی فعال کرده است تا در مأموریت شنا برخلاف روند جهانی، از آن ها کار بگیرند.
درهمین حال، گزارش دیگری مشعر است که یونس قانونی پسرخاله بسم الله محمدی دردیدار به اشرف غنی گفته است که کنگرۀ جمیعت را موفقانه برگزار کردیم و حالا وقتش است که به وعده خویش وفا کنید. وعدۀ غنی برای یونس قانونی پیش از دو نیم کردن جمیعت اسلامی، رسیدن به مقام دادستانی کل بود. اما اشرف غنی بعید است که قانونی را دریک چنین وضعیت حساس، به ریاست دادستانی کل منصوب کند.
نوشته رضا روزبهان
با رجز خوانی های دیاسپورای قومی.. کینه یی در سینه خیلی ها نسبت به هزاره ها وجود دارد.
احمد ولی مسعود
مردم به دولت به خاطر پرداخت غرامت بابت کشتار مردم ملکی هشدار داده است.
مهمات کهنه یی که وزارت دفاع از جنگ بهسود پخش کرده، واقعیت ندارد. خنده آور است که وزارت دفاع چند تا آرپی جی کهنه را « ذخایربزرگ مهمات» به قلم می دهد.
همچنین خبرها مشعر اند که مذاکره بین نماینده گان دولت غنی با باشنده های حصه اول بهسود در مورد علی پور به نتیجه نرسیده است. دولت خواستار تحویلدهی علی پور است اما مردم می گویند که این همه قوایی را که آورده اید، باید به سوی جلریز سوق بدهید که منطقه امن شود. اما دولت حاضر به رانش قوا به جلریز و جنگ با طالب نیست.
گنه کرد در بلخ آهنگری - به شوشتر زدند گردن مسگری
ولسوالی چرخ ولایت لوگر در 50 کیلومتری جنوب کابل بدست طالبان سقوط کرد، اما صدها تانک و هزارها نیروی نظامی برای فتح بهسود فرستاده شده اند.
عکس زیر تاسیسات مرکز ولسوالی چرخ است که توسط طالبان با خاک یکسان شده و بدون شک تلفاتی هم به نیروهای امنیتی وارد شده، اما فکر میکنی هیچ آبی از آبی تکان نخورده، نه حس انتقامی برانگیخته شده و نه هم وطن دوستانی درباره آن مرثیه سرایی کرده است و وزارت دفاع هم با نشر عکس یک عراده تونس کهنه، نوشته که وسایط نظامی علیپور به دست نیروهای امنیتی افتاده است .
به نظرمی رسد توطئه خطرناک دربهسود بسبوتاژ تشکیل حکومت مؤقت در نشست استامبول است.
گمانه زنی هایی وجود دارد که چرخبال اردو دربهسود از سوی قطعات حکومتی سقوط داده شده است.
خاموشی معنادار و سپس واکنش بی رمق رهبران سیاسی و نظامی هزاره وابسته به دولت اشرف غنی نیز به همین مسأله ربط دارد. به نظر می رسد که بلوای بهسود به منظورسبوتاژ نشست استانبول و اعلام یک حکومت مؤقت است. حکومت اشرف غنی، ایران و هند، با طرح شتابزدۀ امریکا برای تشکیل حکومت عبوری مخالف اند. هم آهنگی هایی درسطح بالا بین کابل و تهران پیشاپیش درجریان بوده است. درنظرگرفتن یک منطقه هزاره نشین برای خلق یک فاجعه بشری، ثمرۀ کارسازی وسازش بین کابل و تهران است.
یعنی یک بخشی ازجامعۀ هزاره و شخص علی پوردرین بازی، به حیث قربانی یک دورۀ تاکتیکی درنظرگرفته شده اند. اکنون خبرمی رسد که تا قبل از شروع نسل کشی دربهسود، عاجل وزیردفاع امریکا وارد کابل شده است.
سنگ بنای این خطۀ بی صاحب، برمحکومیت و فارمول «انسان گرگ انسان است» بنا نهاده شده است.
شماری ازفعالان و روشنفکران هزاره موعظه می کنند که برای جلوگیری از یک فاجعه جنگی دربهسود، مهم ترین راه تحت فشار قرار دادن حکومت غنی، برگزاری تظاهرات در سراسر مناطق هزارجات و نیز کشورهای خارجی است.
به نظر می رسد که جماعت هزاره، از کنش های مدنی هنوز خسته نشده و طمع خام دارد. تجربۀ همایش های یک صدهزار نفری جنش روشنایی درکابل را که سهل و سریع وبا استخدام دونفر انتحاری کرایه شده به خون آغشته کردند؛ پیش از موعد از یاد برده اند.
اکنون رسالت چند فوریتی هزاره درهرموقعیتی که هست، برداشتن تفنگ و ورزیده سازی انگیزه برای دفاع از خویش است. وقتی مأموریت تفنگ، با دقت، یک پارچه گی و مدیریت سنجیده به سر برسد، نوبت به کنش مدنی و دپلوماسی خود به خود فرامی رسد. هزاره ها، با این همه آسیب پذیری های چند وجهی، ازهمراهی با تفنگ – تفنگی که حتماً سینه خالی کند- تحاشی جسته اند. بارها ازین اشتباه تاوان داده اند وسخت تاوان داده اند؛ و اینک کفارۀ بهسود پیش چشم شان اتفاق می افتد. آقایان، اگرعدالت، با تفنگ و زورمصادره قابل مصادره است، با تفنگ و زورمضاعف، اعاده شدنی است. هیچ راه میانی وجود ندارد.
خطرناک ترین هزاره، هزاره ای است که یک پایش به ارگ ومأموریت، وپای دیگرش اکت و ادای پلورالیستی درمواجهه با خلق هزاره است. هرجا که هستید، به یک کمپاین سراسری برای خریداری اسلحه با هم گفت وگو کنید؛ برنامه بریزید که وقت تنگ است. ورد خوانی ومدارا به شیوۀ میریزدان خان بهسودی در ۱۸۸ سال پیش را مکرر نکنید؛ که سرنوشت میربرشما مکرر خواهد شد. درمیدان جنگ، پایه قدرت خویش برای بقا و عدالت را استوارکنید؛ آنگاه همه جهت ها به ملاقات شما خواهند آمد. سنگ بنای این خطۀ بی صاحب، برمحکومیت و فارمول «انسان گرگ انسان است» بنا نهاده شده است.
از قصابان شفاخانه مادران دردشت برچی، قتل عام در ریاست ده، انفجارقرن در چهار راهی زنبق، کشتار گروهی در مراسم عروسی در غرب کابل، کشتار ۱۳۰ تن افسر و سرباز درنماز درمزارشریف، کشتار درشفاخانه سردار داوود و ده ها مورد دیگر می گذریم.
طالبان: ۲۰ کماندو را کشتیم!
۲۲ عقرب ۱۳۹۷- نیویارک تایمز ـ راد نوردلند
روزنامه اطلاعات روز
سنگ ماشه، افغانستان. روز یک شنبه کامیونها در محوطهی مرکز یک ولسوالی در افغانستان اجسادی را در پشت دفتر ولسوال، جایی به دور از چشم ساکنان وحشتزده خالی میکرد.
سربازان و افسران پولیس با چشمان اشکبار، اجساد دوستان خود را از موتر بر میداشند و روی پارچهها کنار هم بهپشت میچیدند تا شمارشان به 20 تن رسید.
اجساد، همه چکمههای خاکیرنگ را که ویژهی بهترین نیروهای آموزشدیده توسط امریکاییهاست به پا داشتند. این سربازان چهار روز پیش توسط چرخبال به منظور نجات جاغوری، امنترین ولسوالی افغانستان از حملهی گستردهی شورشیان طالب به اینجا فرود آمده بودند.
در اوایل روز یکشنبه، یک گروه 50 نفری آنان در خط مقدم نبرد، نابود شدند و به یکباره، جاغوری ـ جای امنی برای اقلیت هزارهای شیعه ـ که دایم توسط افراطگریان آزار و اذیت میبینند، در معرض تاختوتاز کامل طالبان قرار گرفت.
یک تیم کوچک خبرنگاران نیویارک تایمز صبح روز یکشنبه به سنگ ماشه، مرکز ولسوالی جاغوری رفت تا از اهمیت نمادین آنچه «مقاومت شدید در برابر شورشیان» گفته میشود، گزارش تهیه کند.
در عوض ما با کماندوهای باندپیچیشده مواجه شدیم که در سرکها با ناامیدی آشکار سرگردان میگشتند و مقاماتی که بحثشان این بود، چگونه میتوانند از ساحهیی فرار کنند که تقریبا توسط طالبان محاصره شده بود؟ تا پایان آن روز ما هم در حال فرار بودیم.
مقامها به ما گفتند که بیش از 30 کماندو کشته شدهاند و ما میتوانستیم آنان را در جادهها و شفاخانهها ببینیم. ده کماندوی دیگر نیز زخمی شده بودند. به گفتهی ناظرحسین، فرمانده نیروهای محلی که زخمی از خط مقدم جنگ برای تجدید قوا برگشته بود، در 24 ساعت گذشته 50 افسر پولیس و نیروهای محلی نیز کشته شده بودند.
سازمان های جاسوسی آفت بی پایانی برای کشور
روایات زندهگی من
بخش های ۶۸ و
شصت نه و هفتاد
محمدعثمان نجیب
مردمش دربهسود زیر ضربه طراحان جنگ قومی، زیربم و موشک، مرده های خود را جمع می کنند؛ حاجی محمد محقق دربرنامۀ طنز وخنده و تفریخی «قسیم با استاد محقق» قهقهه می خندد و خیالش هم نیست!
تا همین دم، دربرابر شیپور رسمی و آشکار «انتقام» خونتای ارگ دربرابر مردم بی نوای بهسود صدای خود را نکشیده است. به جای کشتار بهسود، دربارۀ موسیقی گپ زده روان است. باورکردنی نیست؛ اما واقعیت زنده گی امروز همین است. مردم مغضوب ارگ، به فرمایشات این ها چی ها که نکردند.
گذشته ازین، هادیان و راهنمایان بالنسبه جوان که درسالیان اخیر درنسل هزاره ظهور کرده بودند، مثل یک قطره یی به زمین جذب شده اند. دست کم یکی شان، زیربغل غنی آرمیده است.
مقاومت بهسود نباید بشکند. این مقاومت الهام بخش مقاومت سراسری علیه پالیسی جنگانیدن اقوام است که در دورۀ اشرف غنی به یک سیاست آشکار بدل شده است. سرکوب حوزۀ مرکزی افغانستان یک هدیه سال نوی به طالبان و نیروهای خارجی است که تصور می کنند این منطقه بستر نفوذ ایران است.
جنگ خونتای ارگ علیه مردم بهسود یک جنگ قومی است و هیچ تعریف دیگری برای آن نمی توان یافت. درجنگ قومی هیچ کسی پیروز شدنی نیست و اثرات آن ابدی باقی می ماند.
گذشته ازین، دولت درین جنگ پیروزی به دست نمی آورد؛ امکان شقه شدن اردو هم موجود است. اردوی گزینه شده واجیرکابل ممکن است درزنجیره ای از کمین های مرگبار گرفتارآمده و قطار موترهای تلفات به سوی کابل درحرکت شود. یا دربهترین حالت، یک برتری یا پوشش موقتی اگرحاصل شود؛ اما مقاومت با ابعادی گسترده تر از سوی مردم برعلیه رژیم از سرگرفته خواهد شد. اگر جنگ بهسود نتیجه ندهد، این امر سقوط دولت را پیش می اندازد.
هیچ مرجع سیاسی هزاره یا حکومتِ خارج شده از «دفاع فعال» از اصل ماجرا در بهسود اطلاعات نمی دهند. سکوت دیگر مراجع، قابل درک است؛ اما خموشی رهبران سیاسی هزاره ( متحد ارگ، مخالف ارگ یا مشاوران!) یک سوالیۀ کلان است.
سفربری قوای نظامی به بامیان، واقعاً برای سرکوب قشون محلی فرمانده علیپور است یا نیروی دیگری در آن جا به ظهور رسیده است؟ حکومت که با دور زدن داعش وطالب برای درهم شکستن قراول هزاره جات روان است؛ چقدر به پیروزی خود ایقان دارد؟ هرگاه شبکه های مردمی هزاره در 48 ساعت اخیر، مواضع واستحکامات جنگی خود را به وجود آورده باشند، قوای اعزامی حکومت با فاجعۀ بزرگی رو به رو خواهد شد.
حکومت با دبدبه و تکبر به سرکوب می رود؛ اما طرف مقابل با نیرویی قهار وخشمگین، برای زنده گی می جنگد. امکان غلبۀ نیروهای مدافع هزاره و اسارت نیروهای دولتی زیاد است.
اشاره: درمقابل خونتای خون آشام طالبی، « درحالت دفاع فعال» اند اما دربرابر باشنده های چند قریه، به نصواری پوشان SS تبدیل می شوند. عجب!
مختاروفایی
تمیم عاصی معاون وزارت دفاع بود. یکروز جنرالان ارتش را به جلسهی مهمی فراخواند. جنرال دادان لوَنگ فرمانده قول اردوی کماندو بود و از اکت و ادای عاصی در جلسه خوشش نیامد.جنرال حین ترک جلسه گفت:ما یک عمر در این وزارت سرِ تو واری لشمکها بچه بازی کدیم؛ حالی تو آمدی به ما دستور میتی...
این قهرمان فیسبوکی که بیشتر از یک نظامی به چهرههای تخیلی داستانهای جنایی شباهت دارد سمیع سادات است.
او در فیسبوک به همه نظامیان دستور داده است که همه کسانی را که از علیپور حمایت میکنند از بین ببرند.
اگر علیپور مرتکب جنایت شده، باید پاسخگو باشد، اما یک نظامی آنهم در حد فرماندهی یک قول اردو نباید در این حد لوده باشد.
اژدهاکشی
اسد بودا
زمانی نسل جدید مردم تاجیکِ طرفدار حزبِ جمعیت از عطانور اژدها ساخته بودند. امپراطور با فرٓهی مینویی. اگر کسی میگفت پشت چشم عطا ابروست، میگفتند شما دشمن بلخ و زرتشت و ایرانشهر هستید و صدها اسطوره و افسانه قطار میکردند. سیالداریهای او با دوستم را که باعث شد شمال میدان بزکشی طالبان شود، پانترکیسم تبلیغ میکردند. در حالیکه پانترکیسمی وجود نداشت و طالب سنگرهای اجتماعی خود را در بافت ناقلین تقویت میبخشید. تقلای او برای حفظ سرمایههای بادآورده اینگونه وانمود کردند که نصف قدرت را بهزور از کام غنی بیرون میکشد. همین تصورات غلط و منجیپنداری از او یک اژدهاکش ساخت.
بدیهی است که این اژدهاکشی خیالی، اژدهای واقعی را نمیکشت، به عطا قدرت جادویی میبخشید و از او یک اژدها میساخت. اکنون اژدهاکش اژدها شده، در درون خیرخانه و در متن مردم جشنِ آتش چهارشنبهسوری بهپا کرده است: «سرخی آتشِ جمعیت از من، زردی آن از صلاحالدین ربانی!» گذشته از اینکه این روبهرویی حکایتِ شکاف نسلی در حزب جمعیت است، برخی از نسل جدید تاجیک اما بهجای فهم ماجرا و تأمل عمیق در فرهنگ معیوبِ کاکهسازی و رها شدن از یوغ رهبران ثروتاندوز، همچنان در پشت کاکههای فرصتطلبِ کوچه و بازار صف بستهاند و مستغرق در موعظه و نصیحت و منجی انگاری و اژدها آفرینیاند.
آرزوی روزی دارم تا دوستم را دوباره دوستمی دهه های شصت و هفتاد مست بیابم، نه هم چو ناپلئون با مرگ اسیر دست ذلت در واپسین سال های عمر.
محمدعثمان نجیب
اسد بودا
این خطر هست که پیلوتها و نیروهای ویژهٔ هوایی تصفیهٔ قومی و قربانی صلح با طالب شوند. آنها بیش از دیگر نیروهای امنیتی شاهد زندهاند و صحنههای خونین را از نزدیک دیدهاند. اسلحه و امکانات بردهاند و جنازه آوردهاند. به چشم سر دیدهاند که نیروهای امنیتی در کجا توسط طالب محاصره شدهاند و چه کسانی در دولت در رساندن امکانات و انتقال آنها از ساحهی خطر تعلل ورزیده و زمینهی کشتن هزاران نیروی امنیتی را فراهم کردهاند. آنها میدادند که کدام مأموران بالارتبه آنها را برای نجات جان قاچاقچیان فرستادهاند. بیشترین تلفات نیروهای امنیتی در ولسوالی سنگین ولایت هلمند بهخاطر جنگ تریاک و نجات جان مافیا صورت گرفته است. این را پیلوتها این را خوب میدانند و بهچشم سر دیدهاند.
همینطور آنها آنها میدانند که چهکسانی با هلیکوپترهای دولتی، به طالب غذا و سلاح و امکانات فرستادهاند. فاجعهٔ میرزاولنگ دقیقا به همین دلیل اتفاق افتاد که تسلیحاتِ نظامی که از طریق هلیکوپتر به اردوی ملی فرستاده شده بود، به طالبان تحویل داده شد. ترور و تصفیهی نیروهای هوایی برای «طالبان رهبر» میتواند یک هدف سیاسی باشد تا دستهایی آلودهٔ آنها در طالبانیسازی جامعه رو نشود. هر یک از نیروهای امنیتی خاطراتِ تلخ خود را دارند ولی اگر روزی پیلوتها و نیروهای ویژهٔ هوایی اسرار هویدا کنند زمینلرزه ایجاد میشود و نقش تکتکِ مقاماتِ عالیرتبهی دولت در قاچاق سلاح و تریاک و تقویت طالبان رو خواهد شد.
سکوت هزاره ها برای خود شان خطرناک است.
هدف از ارتقای یاسین ضیاء و ایوب سالنگی، تشدید محاسبه شدۀ جنگ قومی است و راه اندازی عملیات به هدف کشتارگروهی مردم بهسود به وسیلۀ نظامیان نیابتی، تبعات ویرانگری خواهد داشت. بهسود دروازه هزاره جات و همچنین معبر عبور به حوزۀ جنوب غرب است. دربهسود پویایی های مرموزی درجریان است که غنی و قوای ناتو را به تحرک واداشته است. بهسود بخشی از تنش سربسته و پیچیدۀ منطقه ای است. پیچیده گی زمانی درشت تر احساس می شود که استاد محقق ناگهان از خانه اش به ارگ توظیف می شود و سروردانش - شفیع و میانجی علی پور- مثل سنگ خاموشی اختیار کرده اند.
حالا که جنرال ها به دستور غنی و اشارۀ امریکایی ها شب و روز نقشه سرکوب نهایی را در دست تهیه دارند، سوال اساسی مطرح می شود:
درصورت ظفریابی اردو در انهدام پایگاه نظامی و مردمی فرمانده علیپور، بعداً قرار است چی اتفاق بیفتد؟ حرکت به کدام طرف است؟ پرسش دوم این است که اگرمفرزه های عملیاتی دربهسود باردیگر اردو وامنیت را درزمین بهسود درهم بکوبند و رقم تلفات بالا برود؛ دولت چی هیاهویی دیگر به راه خواهد انداخت؟
گروه سه نفره جمهوریت، از جنگ با طالبان آی آس آی درمحاذات کلیدی پایتخت، دهنه غوری، لوگر و... روی گشتانده؛ اما برسرکوب بهسود دندان خایی دارد. حال آن که همین فرمانده علیپور به وسیله گروه سه نفره ارگ مسلح ساخته شده است. دنباله روی و انتظار کشیدن هزاره ها درمناطق پرنفوس، به نحوی تن دادن به تقدیری است که ارگ برای شان ترسیم کرده است.
عکس العمل متفاوت غنی در مورد سقوط یک چرخبال در بهسود و این فهرست از فجایع که در نقاط مختلف کشور رخ داده است:
این آقای دریشی پوش، خودش رئیس پارلمان، سرمایه دار و شمالی وال؛ مگر طوری گردن خم نشسته که گویی هفت پشت و جدش مرتکب گناه های کبیره شده است.
یک باردیگر به مارشال دوستم پند یاد شد که سرشانۀ طالب دست نماند!
یک مارشال باید وزنه و هیبت جنگی خود را درهرجا باید مد نظر داشته باشد.
درنتیجه مارشال دوستم عصبانی و ناراضی کنفرانس مسکو را ترک می گوید. مارشال تا همین چندی پیش می گفت که ملافاضل پیش ما بود درمزار... رفیقم است همی حالی هم رفیقم است.
مارشال دوستم بازهم قربانی ساده لوحی خود شد. او باید سر حرف اصلی خود ایستاده باشد که همیشه می گوید: طالب حاضر به صلح نیست و باید اول درجنگ شکست داده شود و بعد حرف از مصالحه درمیان آید.
گفته می شود که امیراسمعیل خان فتح الفتوح هرات، حضرت علی و قاضی نذیر احمد حنفی از جمعیت انشعابی، انشعاب کرده اند. به زودی در این مورد اعلامیه خودرا نشر می کنند.
اول مارشال، قانونی و عبدالله پریده بود. بعد امرالله از قوطی پرید نا نوبت به عطا و شرکاء رسید. ناگهان اسماعیل خان و ... پریدند. از جمیعت صندوق تحفه سورپرایز جور کردند.
دربرخی نمایش های تلویزیونی یک قوطی تحفه سربسته را می آورند و به مهمان می گویند که آن را بازکند. جعبه مذکور قوطی سورپرایز نام دارد. مهمان برنامه جعبه را باز می کند، درون آن یک قوطی دیگر نمودار می شود. قوطی دوم هم یک قوطی کوچک تر و همین طور تا آخر باز می شود و بالاخره نوبت به کوچکترین قوطی می رسد که گنجینۀ معرفی ناشده باید از آن رؤیت شود. وقتی با احتیاط و اضطراب واپسین قوطی گک باز می شود از میانش یک اشپلاق یا یک تندیسه گک جوکر یا موش وپشک تام جری پیدا می شود!
از سال ۲۰۰۱ تا کنون، به غیر از خود استاد ربانی، متباقی همه نخبه ها و «معززین»، « جلالت مآب» ها، « استرجنرال» ها،« امیر»ها ، «قائد» ها و قوماندان های جمیعت، دریک رقابت تنگاتنگ، بی وقفه، بدون چهارچوبی به نام جمیعت اسلامی، به حامد کرزی و سپس به اشرف غنی و سپس به حنیف اتمر کمپاین می کردند.
القصه گپ به جایی کشید که هرکدام شان، به «فرد» تبدیل شدند و تازه فهمیدند که جمیعت چه محور و آدرس کلانی بوده است!
حالا همه را رها کرده، سر جمیعت جنگ خانه گی راه انداخته اند. مرجعی از روسیه یا امریکا برای شان مشوره داده که هرکدام تان تنها تنها درهیچ معامله ای وزنه پیدا کرده نمی توانید؛ بهتر است از آدرس یک مرجع کلان تشکیلاتی به میدان بیائید. حالا به میدان آمده اند!
نکات عمده در اعلامیه مشترک ترویکای گسترشیافته (شامل آمریکا، روسیه، چین و پاکستان) که امروز ۱۸ مارچ در مسکو، منتشر شده است:
۱. بازگشت امارت اسلامی طالبان، مورد قبول نیست.
۲. همه گروههای افغانستانی باید فورا وارد بحث و گفتوگو روی مسائل بنیادی برای حل منازعه به شمول بنیادهای دولت آرام و باثبات آینده، محتوای نقشه راه سیاسی که منجر به حکومتی فراگیر شود و چگونگی دستیابی به آتشبس دایمی و فراگیر شوند.
۳. ما چهار کشور در این لحظه حیاتی همه را به یک مذاکره میخوانیم که به موافقتنامه صلح برای ختم جنگ چهلساله بینجامد.
۴. ما از توافق سیاسی پایدار و عادلانه حمایت میکنیم که به افغانستان واحد، آرام، مستقل، حاکم، دموکراتیک و خودکفا منتهی شود و از تروریزم و مواد مخدر، عاری باشد.
۵. تاکید میکنیم که موافقتنامه صلح باید مشتمل بر حمایت از تمام مردم افغانستان به شمول زنان، مردان، کودکان، قربانیان جنگ و اقلیتها باشد.
از صفحه: دکتر عبدالعلی محمدی
سلسلهی داستان تخیلی مرتبط به سه ده سال و اندی
نوشتهی محمدعثمان نجیب
بخش سوم:
روایات زندهگی من
۶۷ بخش
هیچ دلیلی غیر از حسادت یا مشورت با گروه خاص نه یافتم که چرا؟ ضیاء ترجمان من را در دهن ISI داده بود، به کمک خدا از دام رهیدم.
محمدعثمان نجیب
عجیب است.
۱۲ ساعت قبل از شروع نشست مسکو، چطور دولت کابل از زمین وهوا به سوی بهسود دست به حمله زده بود؟
این درحالی است که بسترهای جنگی طالبان درگوشه و کنار کابل که همه روزه به شهرکابل فاجعه می آورند؛ فعال اند و کسی علیه آنان دست به حمله نمی زند. تیم حاکم به طالبان وخلیلزاد به نحوی امتیاز پیشه گی می داد.
یاسین ضیاء ( بدون نام بردن از فرمانده علیپور و هزاره ها) تهدید به ضد حمله کرده است. روشن نیست که دولت قادر به سرکوب بهسود است یا بلوف می زنند. دربهسود چه نیرویی زانو خوابانده که هم به هر حملۀ جمهوری سه نفره، پاسخ دندان شکن می دهد و هم با طالبان درنبرد است؟
بحران بهسود ساختاری است وجنبۀ قومی و منطقه ای دارد و بعید است جمهوری سه نفره مردم آن منطقه را قلع قمع بتوانند. این یک برنامه طالبانی بوده است.
تئاتر تعامل درمسکو، بدون حضور زندۀ یک طرف اصلی جنگ ( اردوگاه مقاومت علیه طالبان)، تئاتر برخوردار ازحمایت مسکو و امریکا؛ و همزمان، خود زنی اصحاب بی حوصلۀ جمیعت درکابل، خبر از بحران تازه می دهد.
غیرحاضری هند وایران ازصحنه، پس لگدی هایی سختی درپی دارد.
اولین برآیندِ این بلوا آن است که تخم های اختلاف ذات البینی درجمیعت اسلامی، در سبد غنی وطالبان چیده می شود. عطا نور و اسماعیل خان و دیگران با مخالفت های بسیارگسترده و دایمی رو به رو خواهند شد. ممکن است دربخش بندی کرسی های دولتی، یک چند، چیزی برای آنان برسد؛ مگراز نظر داشتن اقتدار و نفوذ واقعی، برای همیشه درچاه ناتوانی ومعامله از موضع ضعیف سقوط داده شده اند.
عطا نور، شتابزده است و خوی کارتمام دارد؛ بعید است از عهدۀ مدیریت بحران برآید؛ شاید بحران را با بحرانی تازه پاسخ دهد؛ خصوصاً که همه چیز قرار است ازصفر شروع شود. تجزیۀ جمیعت شبیه به جدا شدن پاکستان از شبه قاره هندوستان است. یعنی کنده شدن یک دست یا دو دست از بدنۀ اصلی. معلوم است که عضو کنده شده خود به خود می پوسد یا دربهترین حالت، با جا گذاری عضو ساخته گی روی پا خواهد ماند.
ازین پس، دو فرکسیون، بیش از پنجاه درصد از انرژی و توان خود را مجبور اند نه علیه طالبان و دشمنان راهبردی، بلکه به خاطر مهار و زخم زنی همدیگر مصرف کنند. این واقعه یک گام قاطع به عقب بود. من فکر می کنم که برعلاوه صلاح الدین که هرگزمیدان را به جولان این ها خالی نخواهد گذاشت، محور پنجشیر به رهبری احمد مسعود که سرگرم تدارکات برای دفاع راهبردی از کشور است، درآینده از یک رزمایش سیاسی فراگیر شبیه ضد حمله علیه محور بلخ، رونمایی خواهد کرد.
برداشت من این است که برای فعلاً همه ای محاسن سپیدان سابقه دار جمیعت، احمد مسعود و مانورهای گستردۀ او درعرصه سیاسی و نظامی را دست کم گرفته اند. این سوء تفاهم به زودی نتایج خود را نشان خواهد داد.