سپوتنیک تاجکستان
نبی عظیمی، ژنرال معروف و از نویسندگان خوشنام افغانستان، در یک مراسم رسمی در کابل به خاک سپرده شد.
دوشنبه، 7 مر-sputnik. ژنرال نامی، معاون اسبق وزارت دفاع ملّی افغانستان و نویسندة افغانستانی نبی عظیمی، که چند روز پیش در تاشکند درگذشت، امروز در افغانستان به خاک سپرده شد.
دفتر مطبوعات وزارت دفاع افغانستان، به sputnik تاجیکستان گفت، دیروز، 6 مارت، پیکر ژنرال نبی عظیمی، با حضور محمّد یاسین ضیا، سردار ستاد قوّههای مسلّح افغانستان از شهر تاشکند ازبکستان به میدان هوایی کابل و از آن جا به شفاخانة سردار محمّد داوودخان انتقال داده شد.
“مراسم جنازة ژنرال نبی عظیمی را یک کمیسیون خاص، که از سوی وزارت دفاع تأسیس یافته بود، به ذمّه داشت. او در یک مراسم خاص نظامی با حضور مقامهای ارشد وزارت دفاع ملّی، ژنرالها و افسران و اعضای خانوادة مرحوم در کابل به خاک سپرده شد”، -گفت منبع.
قبلاً اشرف غنی، رئیس جمهور، عبدالله عبدالله، رئیس شورای ملّی مصالحة ملّی و دهها شخصیت معروف افغانستان درگذشت ژنرال عظیمی را به خانواده و طرفدارانش تسلّیت گفته بودند.
اکثر آنها زمانی با عظیمی میجنگیدند و یا عظیمی با آنها میجنگید. عظیمی کمونیست باقیده بود، دیگران مجاهد و دموکراتهای رو به غرب.
از سوی دیگر، تا این وقت هیچ کس به این توجّه نکرد، که نه آن قدر دور از افغانستان، در تاشکند یک ژنرال خوشنام این سرزمین در غربت زندگی میکرد و حالا این قدر سر و صدا و غمشریکیها. عظیمی که بود؟
محرک کودتاها
ژنرال - میار محمّد نبی عظیمی فرزند غلام حیدرخان 23 نوامبر سال 1943 در خانوادة میانهحال نظامیان در شهر کابل تولد شده، از لیسة حبیبیه سند بکلوری را به دست آورد و در سال 1964 دانشگاه نظامی کابل را با رتبة دوّم بریدمن (لیتینانت خرد) ختم کرد.
نام نبی عظیمی با تحوّلات سه دهة اوّل جنگ در افغانستان پیوند ناگسستنی دارد. او از جملة آن چهرههایی است، که تاریخ را میساختند و کارنامههایشان به نام رهبران ثبت میشد.
عظیمی از اعضای مطرح جناح“پرچم”- ا حزب دموکراتیک خلق (هدخ) ، حزب کمونیستان افغانستان و از جانبداران اتّحاد شوروی بود. کمونیستها در کودتای سال 1972، که در پی آن ظاهرشاه از تخت محروم و داوودخان به قدرت رسید، نقش اساسی را داشتند.
حبیب حمیدزاده، روزنامهنگار و محقّق فعالیّتهای نبی عظیمی، به sputnik تاجیکستان گفت، عظیمی آن زمان فرمانده یک توله (راته) - ا اردو افغانستان بود.
“شب کودتا، که عمدتاً به دست نظامیان کمونیست عملی میشد، عظیمی وزیر دفاع حکومت شاه - خان محمّدخان را بازداشت و به منزل سردار داوود انتقال داد. همان شب او بنای خانة رادیو کاب و را نیز ضبط نموده، زمینة مراجعت داوود به مردم را فراهم ساخت.
داوود آن زمان سقوط نظام شاهی و آغاز دوران جمهوریت در افغانستان را اعلان کرد”، -گفت حبیب حمیدزاده
در پی این کودتا نب عظیمی دو رتبه بالا رفته، رتبة جگرن (میار) - را کمایی میکند و فرمانده غند 717 - ا گارینیزان کابل تعیین میشود. وی به مانند دیگر همرزمانش باور داشتند، که به آمدن جمهوریت به جای سلطنت افغانستان به ترقّی و سعادت خواهد رسید.
امّا چنین نشد. داوود خط مشیی سیاستش را تغییر داده، به کمونیستان و شوروی پشت گرداند.
ذاکرزاده گفت، افغانستان برای تاجیکستان چه اهمیت دارد.
27 آوریل 1978 با رهبری نظامیان هدخ انقلاب ثور رخ داد، که عظیمی نیز در قطار آنها بود. در زمان حفیظالله امین او فرمانده فرقه (دیویزیه) 14 - ا غزنی تعیین شد، امّا در توتیههای بعدی میان جناحهای“خلق”- ا“پرچم”شرکت نکرد.
پس از انقلاب او برای یک دورة ارکان حربی یا دکتری نظامی به آکادمی نظامی اتّحاد شوروی در مسکو به تحصیل رفت.
خنثی گر کودتاها
ماه مارت، ماهی، که عظیمی رفت، ماه کارنامههای تاریخی عظیمی بود. سال 1989 دو هفته پس از خروج کامل نیروهای شوروی از افغانستان (15 فوریه) مخالفین جهادی رژیم کمونیستی کابل یک عملیات بزرگی را به منظور ضبط شهر جلالآباد شروع کردند، که در تاریخ با نام“جنگ جلالآباد”معروف است.
استخبارات جهانی-پاکستان، امریکا و عربستان سعودی میخواستند، که جلالاباد را از نیروهای حکومت دکتر نجیبالله آزاد نموده، یک حکومت مجاهدین را به وجود آرند. امّا این طرح به آسانی خنثی شد. ژنرال عظیمی، آن زمان معاون وزیر دفاع افغانستان، فرمانده نیروهای حکومتی بود.
این اوّلین نبرد بزرگ بود، که رژیم کابل بدون شرکت نیروهای شوروی مجاهدین را به شکست جدّی مواجه ساختند.
نبی عظیمی در کودتای تنی - حکمتیار (6 مارت 1990) نیز نقش اوّل را بازید. او با استفاده از گارنیزان کابل، که فرماندهش بود، این کودتا را خنثی ساخت و حکومت نجیبولّاه را نجات داد. امّا سال 1992 او با اتّفاق ژنرال، حالا مارشال ابدورشید دوستم نگذاشت، که نجیبالله به هندوستان فرار کند. عظیمی این برنامه را "فیرار و خیانت" خوانده بود.
حبیب حمیدزاده کارنمایی دیگر عظیمی را جلوگیری از ورود نیروهای گلبالدّین حکمتیار به کابل و انتقال صلحآمیز قدرت به مجاهدین در سال 1992 میخواند.
“احمدشاه مسعود پس از ورود به شهر کابل به دفتر او در گارنیزان رفت و در حضور ژنرالهای حزب دموکراتیک خلق، مجاهدین و خبرنگاران گفت، اگر عظیمی نمیبود، حکمتیار در شهر کابل جویی خون جاری و همگی را قتل عام میکرد.
آن زمان یکی از ژنرالهای همهیزبش به عظیمی کارت عضویت جمعیّت اسلامی را میدهد، امّا عظیمی میگوید: "رفیق عزیز، من عضو حزب دموکراتیک خلق افغانستان هستم و تا سرحد مرگ نمیخواهم این افتخار را از دست بدهم”، -گفت حبیب حمیدزاده.
بعدتر عظیمی در خاطرههای خود در پاسخ به آنهایی، که او را به قومگرايي متّهم میکردند، گفته بود: "ین که (حکمتیار) میگفت، میدرم، برباد میکنم، تخریب میکنم و انتقام میگیرم.
دیگری (مسعود) میگفت، به هیچ کس ضرر نمیرسانم، مردم کابل را حمایت میکنم، اعضای حزب را مسعونیت میدهم، نظم را به وجود میآورم و حق را به حقدار میرسانم. دو برخورد متضاد. اگر تو میبودی با کدام یک میرفتی؟"
دیدار سفیر افغانستان با ظهوراو و اظهار سپاس ژنرال از ظاهر اغبر
نبی عظیمی در وزارت دفاع حکومت مجاهدین تا سال 1996 در کنار احمدشاه مسعود، وزیر دفاع کار کرد و با آمدن طالبان به خارج کشور - حالند و روسیه رفته، نهایت در ازبکستان آرامش یافت.
ادیب - ژنرال
نبی عظیمی پس از سقوط رژیم کمونیستی در کابل دست به قلم برد و یکی از شاهکاریهای تاریخنگاری افغانستان معاصر - کتاب «اردو و سیاست در سه دهة آخر افغانستان» را نوشت، که یکی از موثّقترین حجّتها در مورد اردو افغانستان از زمان شاهی تا زمان سقوط دولت جمهوری افغانستان به شمار میآید.
رزّاق مأمون، یکی از دوستان عظیمی، به sputnik تاجیکستان گفت، ژنرال چندین اثر دیگر پژوهشی، نقد، رمان و داستان دارد، که جامة چاپ به بر کرده، مورد استقبال مردم قرار گرفتهاند:
“عنوان رمان“سایههای هول”در مشورت با من گذاشته شده بود. عظیمی در آثار ادبی خود نیز استعداد فوقالعادّهاش را به نمایش میگذارد. حوادث سه دههای را در جامعهای، که خود یکی از سازندگانش بود، با تمام زیبایی و رنج و دردش به قلم میدهد”، - گفت رزّاق مأمون
رمانهای "واهیمههای زمینی"، "سایههای هول"، “فرار”و چندین داستان از محصول نویسندگی ژنرالند. او مقالههای سیاسی و علمی، ادبی و فرهنگی نیز مینوشت و در رسانهها به نشر میرساند. یک زمان صفحهای را نیز در شبکههای اینترنتی گردانندگی میکرد، که به نام“درست بنویسیم”و قاعدههای املای زبان فارسی تخصص یافته بود.
“موجود سرگشته و غریب”
نبی عظیمی 3 مارت سال روان، ساعت 12: 08 دقیقة بعد از ظهر در عمر 78-سالگی بر اثر خونریزی مغزی در یکی از شفاخانههای شهر تاشکند به جاودانه پیوست.
پیکر او در قبرستان شهدای صالحین کابل، جایی، که پادشاه بخارا-امیر عالمخان، خنیاگران معروف - استاد سراهنگ و احمد ظاهر دفن شدهاند، به خاک سپرده شد.
رزّاق مأمون میگوید، او سربلند و صادقانه زیست، دستانش تازه از هر گونه آلودگی بود.
“با آن همه قدرت و صلاحیّت دولتی، که داشت، یک خانة شخصی از خود به جا نگذاشت. یک نیموتاقهای را، که در میکروریان کابل داشت، فروخت و از پول آن به زندگی تبعیدیاش در ازبکستان ادامه داد”، -گفت رزّاق مأمون.
عظیمی در کتاب“اردو و سیاست”، که در غربت نوشته شده بود، میگوید: «آشفتگیهای سرنوشت من، با بحرانیترین اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی همراه و همزمان بود، سرزمینی، که بر اثر حق تولد، شادمانیها، خوشیها و بهترین چیزها به من داده بود و در آن نمک قدرت و شور غرور را چشیده بودم، دیگر از دست رفته بود و ما مانند یک موجود سرگشته و غریب از باغها و چمنزارهای بهشتی آن رانده شده بودیم...»
همین طور، ژنرال، آن مرد سرگشته و غریب، به بهشت گمکردة خود برگشت.