از خاطرات جنرال ملک:
«مختار نيازوف مسئول دسك افغانستان در وزارت امنيت اوزبیكستان پيام آورد تا جنرال صاحب دوستم با جنرال نسيم رنا، ریيس آياسآي پاكستان در تاشكند ملاقات نمايند و دوستم با چند نفر معدود روانه تاشكند شده با مهمانان خارجي و در حضور رستم عنايت اوف، وزير امنيت اوزبيكستان ديدار وگفتگو كرد وبكس يك میليون دالري را به دوستم صاحب تسليم داد وجناب شان به ضياترجمان كه فعلاً كاردارسفارت افغانستان دردهلي است هدايت داد تا بكس را برداشته به داكترعظيم ياور خاص بدهد.
در اين مجلس، برعلاوه من ضيا ترجمان، عالم رزم، سيد كاملخان نيز حضور داشتند. جنرال دوستم به مزارشريف برگشت و به قواي هوايي دستور داد تا تيم تخنيكی ترميم طيارات حربي و ترانسپورتي را به قندهار فرستاده طيارات طالبان را آماد ه نبرد با حکومت استاد ربانی بسازند.
قواي هواييِ شمال، طبق هدايت جنرال دوستم، انجنير غياث، سر انجنير قواي هوايي و اكه جلال پيلوت از قوم اوزبیک را كه حالا هم در قيد حيات است، با تخنيكران هوايي و با مبلغ هنگفت پول به كمك طالبان به قندهار فرستاد. در همین زمان، تمام پرزهجات طيارات طالبان از شمال اكمال شد و وسايط ترانسپورتي و حربيِ آنها در قندهار آماده اجرای وظایف محاربوي گرديد.
مبلغ يك لك دالر امريكايي توسط مرحوم مولوي ( باقی) تركستاني به طالبان قندهار فرستاده شد تا جهت تقويت بيشتر خود به مصرف برسانند. جنرال دوستم، بنابر دعوت مقامات پاكستان، با من، سيد منصور نادري، استاد محقق، عالم رزم و ضيا ترجمان، غرض ملاقات با رهبري طالبان از راه تاشكند به اسلام آباد سفر نمود.
جنرال دوستم با همه ای ما يكجا در مهمانخانه آياس آي جا به جا شد و آن شب، دوستم با ملارباني، نفر دوم تحریک طالبان ملاقات كرد و در ملاقات عمومي در برابر ما، از طرف طالبان ملاغوث وزير خارجه، ملا جليل، اميرخان متقی و چند نفر ديگر حضور داشتند و روي سقوط حاكميت دولت استاد رباني بحث و تبادل نظر صورت گرفت.
سيد منصور نادري بعد از ختم مجلس، تا صبح به حركتهاي اميرخان متقی مي خنديد و ميگفت که اگر اين شخص وزير اطلاعات وفرهنگ افغانستان شود، چه خواهد شد و با تأسف چنين هم شد. جنرال دوستم با همراهانش يكجا به مزارشريف برگشت. ارتباطات تيلفوني با طالبان تأمين بود و تعرض بالاي منطقه ی دل آرام شروع شد تا به امارت امير اسماعيلخان نقطه پايان گذاشته شود. از زمين نيروهاي پياده طالبان و از هوا طيارات سو ٢٢ جنبش، نظر به هدايت جنرال دوستم، پيلوت های باتجربه افغانستان، جنرال حفيظ قهرمان، جنرال بصير پيلوت، يعقوب پيلوت، يونس پيلوت، نقيب پيلوت و دیگران كه اسمهايشان در اينجا نميگنجد و الحمدلله همه در قيد حيات اند، بمباردمان هرات را شروع کردند.
طیارات جنگی در آسمان هرات مانور ميرفتند و صدای غرش ماشینهای حربي و بم، احتمالاً تا هنوز از یاد شهریان هرات و امیراسماعیلخان نرفته است. لشكر نور به فرماندهيِ امير اسماعيلخان، بعد از پيروزي دولت اسلامي در افغانستان غرض تصرف شمال، سالها بود كه در خط بالا مرغاب با جنبش و مردم فارياب میجنگید. با آن که هزاران جوان فاريابي و هراتي جان باختند و مردم فارياب و هرات بارها بيرحمانه مورد بمبارد هوایی قرار گرفتند؛ اما جنگ ختم نشد.
در اين موقع حساس، لشكر جنبش به فرماندهي رسول پهلوان به اساس هدايت جنرال دوستم، از طريق زمين به بادغيس حمله كرد و تا مركز قلعه نو پيشروي كرد و هرات هم بنابر هر معامله ای سقوط داده شد. در اين هياهوي جنگ و لشكركشي، جنرال دوستم مجدداً به اسلام آباد سفر کرد و مجلس بزرگی با اشتراك آقایان گلبدین حكمتيار، حضرت صبغتالله مجددي، مرحوم حاجي قدير،استاد محقق، سيدمنصور نادري، مولوي تركستاني، غلام محمد یيلاقي، عالم رزم، ضياترجمان، جنرال پاينده پيلوت و من حضور داشتيم. در آن زمان حكمتيار صاحب و حاجي قدير از نفوذ طالبان و آينده آن در منطقه پشتوننشين، نگران به نظر ميرسيدند. جلسات ادامه داشت و بعد از ختم جلسه، دوباره به مزارشريف برگشتيم. بالاخره، جلال آباد سقوط كرد و طالبان به دروازههاي شهر كابل رسيدند....