شرمنده گان تاریخ، گردانندگان تیأتر خونین افغانستان؛ بقای جمهوریت و تأمین صلح، دیگر در دستان شما نیست.
احمدولی مسعود
سخن امریکا روشن است، میگویند ۲۰ سال قبل بدون اجازه آمدیم، امروز بدون اجازه میرویم، هر وقتی هم خواستیم دوباره برمیگردیم! حالا شاید بروند یا نروند، " مقتضای طبیعتش این است"
اما کشور از ما و مسؤولیت اش با ما بود.
مایی که سخت شرمندهٔ دولتمردان ۲۰ سال خویش استیم. چهره هایی که در یک وابستگی مطلق، با اکت واداهای رهبری، با فساد و جعل، با پیوند قوم و قدرت، با فریبکاری و خیره سری به دولت رسیدند، وفتی هم رسیدند، بار بار به مردم خود خنجر زدند، هست و بود مملکت را برباد دادند. آنانی که در اوج خودخواهی و خود شیفتگی، در کمال بی بصیرتی و نبود دلسوزی، مردم را به درمانده گی، وطن را به مصیبت های امروز رسانیدند.
اینک با حضور یک ابر قدرت، این مهره های وابسته و تحمیل شده، چه سرنوشت سیاه و شومی را به ارث گذاشته اند!؟ شبکه های دهشتناک تروریستی و مافیایی، کارتل های بزرگ فساد و مواد مخدر، شگاف های عمیق قومی و زبانی، میدان رقابت های منطقوی و ده ها پیآمد ناگوار دیگر که مردم، تاریخ، وجدانهای زنده، هرگز فراموش نخواهند کرد.
خجالت آور ترین صحنهٔ سناریوی ۲۰ سال اینجاست که همین شرمنده گان تاریخ حالا که خود مانده اند، ادعای قهرمانی صلح و بقای جمهوریت را میکنند!؟ ولی درد آور ترین و تلخ ترین اش، میراث خونبار تیاتر افغانستان است که پایانش هنوز معلوم نیست.
کشور در شرف آبستن تحولاتی است که حاکمان سرنوشت ما کوچک ترین تصویر و تصوری از فردایش ندارند، چون نه مالک جنگ اند، نه صاحب صلح.
حالا مردمحق دارند بپرسند، این همه برای چی بود؟ چه کسی باید پاسخگو باشد؟