اشاره: احمد مسعود با قطعه سوخته «مصلحت» بازی نمی کند. مصلحت دزدان جهادی، افغانستان را دو باره تباه کرد.
باوربامیک
بیجا خود را خسته نکنیم. در این کشور هیچ چیز ملی وجود ندارد؛ نه سرود ملی؛ نه پرچم ملی، نه شناسنامهی ملی، نه نام کشوری ملی.
سرود ملی به معنای آن است که همه آن را از دل و جان پذیرفته باشند و در هنگامی، که ساز آن نواخته میشود و زمزمه میشود، همه به هیجان و حس و حال آمده آن را زمزمه کنند و از یاد کرده باشند. همه باید در آیینهی سرود ملی خود را ببینند و احساس مشترک ملی را در ما خلق کند.
در سرود ملیی، که زبان و شناسهی بیشتر مردم یک کشور متبلور نباشد، چهگونه میتواند، سرود ملی باشد. سرود ملی باید آدم را به وجد بیاورد و حسی بدهد که نتوان آن را زمزمه نکرد. در کشور ما همه چیز قومی است، نه فراقومی و ملی. ما هنوز ملت نشده ایم و منافع مشترکی با هم نداریم و باورمند به آن نیستیم. پس چهگونه میتوان ادعا کرد که سرود ملی، پرچم ملی، اصطلاحات ملی، شناسنامهی ملی و... ملی داریم؟ وقتی ملت نباشیم و نشده باشیم، چهگونه ممکن است نمادها و ارزشهای مشترک و ملی داشته باشیم؟
بنابر این احمد مسعود کار بدی نکرده است و همان کاری را کرده که آقای غنی و اسلافاش پیش از این کرده اند و هنوز میکنند. آقای غنی به کدام تصمیم و ارادهی ملی و مردمی ارج گذاشته که احمد مسعود بگذارد. جسارتهای احمد مسعود ستودنیست. او متفاوت از دیگر سران قومی و گروهی و تیکهداران سنتی و جهادی است. او تشنهگیهای مردم را خوب شناخته است و میداند که در کجا چه کند و چهگونه به رگ آرمان و هیجان مردم بزند.
اینکه بسیاری مردم در برنامهها و محافل در پای این سرود قومی به پا میایستند، دال بر ملیبودن آن نیست. ایستادن مردم از مصلحت و ارجگذاری به دیگران است، نه از خواستهی قلبی و خشنودی و تمکین ارزشی شان.