مقاومت امروز مانند مقاومت گذشته نیست و نه هم آمرصاحب زنده است.
عمل کردی را که دنیای قدرت در برابر مردم افغانستان انجام داد قابل باور نبود و غداری قدرتهای بزرگ را نشان میدهد.
حال که همه مقاومت میگویند و چشم امید به مقاومت دوم دوخته شده است، روحیۀ مردم ستودنی است، ولی چالش های زیادی فراروی مقاومت وجود دارد. مقاومت امروزی با گذشته، زمین و آسمان تفاوت دارد.
کسانی که روز بد را ندیدهاند و حتا چیزی نمی دانند وجنگ را بلد نیستند هرچه به خیالشان میگذرد را مینویسند. جنگ و تدابیر و سوق و اداره به سخن نمیشود که در رسانه های اجتماعی بنویسیم.
عامل اصلی حملات طالبان بر مناطق مختلف دولت فعلی است و این دولت چنین حالت را به وجود آورده است.
چی گونه؟
به این ترتیب که دولت تا توانست مدیران جنگی را در سطح متوسط که هم جنگدیده بودند و هم وطن دوست، سبکدوش کرد و به جای شان افرادی را به اساس سلایق شخصی و گروپی و تباری را منسوب کردند که یا از جنگ چیزی نمیدانستند یا انگیزهیی به جنگ در مقابل دشمن را نداشتند.
به عبارت دیگر وضعیت امروزی حاصل مقرریهای خودی و تباری ارگ بوده است که در چهار سال انجام داد، بهترین کدر های نظامی و جنرالان دشمن ستیز را خانه نشین کرد به عوض شان نفرهای خودی را مقرر کردند و آن ها نیز به دشمن تسلیم شدند.
بنابران وضعیت را که از محل و افسران جویا شدیم روحیه در اردو و پلیس پایین است، زمانی که در رأس قوماندانیها افراد درست که توان ادارهی جنگ را داشته باشد تعین نشده باشد، حاصل جنگ همین است که روزانه همه با چشم میبینیم.
به طور مثال :قوماندان قول اردو خاص هیچ نوع قوماندانی تولی و یا کندک را سپری نکرده چند سال در پکتیا افسر ترافیک روی جاده بوده از تورنی به تورنجنرال رسید و مدتی به امریکا درس خوانده شاید نقط بارزش درس در آمریکا و پشتون بودنش باشد.
اما دیدید که همه چیز را به قوم خود دادن و افراد ماهر اقوام دیگر را برطرف کردن و عوضش نفهم قوم خود را مقرر کردن چه چیزی به ارمغان آورد ارمغانش شکست و تباهی مردم رئیس جمهور کاری کرد که حالا مردم میسوزند.
طالبان به این مفکوره استند که ما پنجاه کشور جهان و چهار ابر قدرت دنیا امریکا انگلیس فرانسه و آلمان را با تجهیزات مدرن شکست دادیم.
علتش هم کمکاری روش فاشیستی و برتری خواهی خود دولت است که آمریکا با طالب معامله کرد.
حالا چنین فکر میکنند شق دوم قضیه این که طالب دوباره به واسطه قومگرایی و پشتون بودن از طرف دولتمداران سر پا شد. طالب را کرزی و غنی به بهای زدن بقایای قوماندانان پرقدرت مجاهدین غیر پشتون زنده ساختند و اکنون کار به جایی رسیده است که دست ارگ به دامان همزبانانش نمیرسد.
البته نصف این کار بر میگردد به بزرگان خوش باور ما و رهبریت حوزهی خود ما؛ زیرا رهبران حوزه ما در قدرت بودند و شریک این کار بودند و ملامتی اینها کم از ارگ نشینان نبوده است.
شش روز پیش طالبان مرکز جهاد - خسده - را تصرف کردند و تعداد شان بیشتر از هفتاد نفر نبود؛ از راه نمک آب پایین شدند و تعدادی از تگاب چپ که اکثر شان گـُجرها بودند، وکیل تخار سعادتی صاحب بسیار داد و فریاد نمود که تا دو طیاره بیست بیست نفر با خود بگیرد در ورسج پایین شود اما مرکز گپ را نشنید و گرنه صد نفر می توانست در فرخار پایین شود که هم باعث بلند رفتن روحیه می شد و هم طالب از خسده عقب زده میشد متأسفانه کسی توجهی نکرد.
از جریان اوضاع به ده ها بار به شخص وزیر دفاع خبر داده شد که خود باید به محل می رفت؛ چون خسد محل قومندانی آمرصاحب در سال ها جهاد و مقاومت بود وضع را از نزدیک بررسی میکرد صد نفر باخود میبرد ساحه تصفیه میشد اما چنین نکرد.
طالبان برای ماندن به خسده نیامده بودند که مرکز بگیرند یا حمله به ورسج بل آنها آمده بودند تا عکس العمل مردم و دولت را آزمایش کنند.
حاجی آغا با تعدادی چهل نفر تلاش کرد و پی هم از طریقهای مختلف خواهان طیاره و پنجاه نفر شد ولی کس جواب مثبت نداد.
وقتی گجرها متوجه شدند که حالت پراکنده است و در تالقان همه در یک معامله به آینده خود کوشش دارند دل گرفتند به طرف فرخار حرکت نمودند، بدون اندک درگیری ولسوالی را تصرف کردن، تعدادی به کلفگان آمدن تعداد از تنگی فرخار دفاع می کردند.
دو سه روز گذشت مردم که دید کمک از جای نرسید، تعداد بیرق بالا کرد باقی سی نفر یا زیادتر به پنجشیر آمدند
عرض من خدمت مردم ما این است:
جنگ فعلآ با گذشته فرق دارد. در بالا یاد آوری نمودم که پنجشیر با هفت ولایت هم مرز است، آن وقت چنین وضع نبود، زمانی طالبان ورسج را بگیرند سرنوشت اندراب، کران منجان فرشغان و نجراب و باقی را میدانیم که چه خواهد شد. من زمان مقاومت را به یاد دارم حرفهای شعار گونه بعضی برادرها برای هواخواهان خوب است ولی در شرایط فعلی دردی را دوا نمی کند.
تا مردم در عمل ایستادگی از این هیولا را به چشم نبینند، دیگر شعارها را نمی پذیرند، بازهم تکرار می کنم که جوانهای ما در ارتش و امنیت در ولایات جنوب به ناحق مصروفاند و شهید می شوند، به خاطر پول و معاش نا چیز بخور نمیر وگرنه کسی یک ساعت هم حاضر نیست در صفوف اردو و پولیس که در خدمت حکومت ظالم و فساد پیشه انجام وظیفه کند.
باید به وطن خود بر گردند تا از ناموس و وطن شان دفاع درست صورت گیرد.
پنج روز قبل طالبان هنوز به ورسج نرسیده بودند که به وزیر دفاع پیام دادم تا دو طیاره در اختیار ما بگذارد با تعداد چهل نفر از پنجشیر به ورسج برویم. هیچ جوابی دریافت نکردم. سنجیدیم... از راه سرک مشکل بود... خدا میدانست چه پیش میآمد، چون من سنگ سنگ ورسج فرخار و مردم آنرا بلدم. بعد خبر شدم که ورسج از طریق مردم محل که در گذشته به طالبان پیوسته بودند، سقوط کرد.
حال که حکومت در حالت بیچاره گی گیر مانده برای مردم هنوزهم واقعیت را نمی گوید رهبری که تمام مسایل مهم کشوری را از مردم مخفی وبه خاطر بقا در قدرت هرآنچه در توان دارد به فریب مردم استفاده میکند چون افراد مزدور عاقبتش دستور بادار هرچه بود عمل میکند.
خونسردی داکتر عبدالله که مردم مارا به حوصله مندی در این حالت دعوت میکند، من که از سی پنج سال با ایشان همکاسه بودم حیرانم وقتی مردم در چنین حالت که ما میدانیم طالب یعنی جنایت کار مخلوق قرن حال فکر کنید چه سناریویی در پیش است، پنهان ساختن بد تر که خیانت بزرگ به خون آمرصاحب است وشهدای دیگر ....
امروز اگر قهرمانی و فداکاری چند نفر در بادغیس که طالبان در شرایط ناگوار عساکر را قرار داده بود، نمیبود فاجعه میشد.