اشاره: این نگاشتۀ فشرده از قلم مهدی خلجی بنیان گذار موسسه توانا است که به افتضاح شکست « روشنفکر سکولار ولیبرال» درافغانستان اشاره کرده است. اما ما افغان ها که از درون شاهده بودیم، درحکومات کرزی- احمد زی « روشنفکر، سکولار و لیبرال» وطن پرست اصلاً وجود نداشت؛ آن چه بود، مجموعه یی از افراد دزد و سرخورده از زنده گی تنگ دستانه درغرب بود.
بحران افغانستان و تراژدی خاورمیانه
مهدی خلجی
بحران افغانستان جلوهای از بحران خاورمیانه و بل جهان اسلام است، و نمیتوان به آن جدای از این جهان اندیشید.
اگر نیروهای سکولار و لیبرال مسلمان به معنای کانتی کلمه «بالغ» باشند، باید به شکست تلاشهایی که تاکنون انجام دادهاند، اعتراف کنند. سقوط حکومت افغانستان به دست طالبان، و تأسیس دوبارهی امارت اسلامی در کنار حکومت اسلامی که بیش از چهار دهه از عمرش میگذرد، مایهی رسوایی روشنفکری سکولار و لیبرال و نیروهای دموکراتیک در جهان اسلام است. ما خود مسئول آن چیزی هستیم که بر سرمان میآید. به رسمیت شناختن این واقعیت معنای «بلوغ» است. در نتیجه، فرد یا جامعهی بالغ میکوشد تا خود بدون تکیه به دیگری به ساماندهی وضع آشفتهی خویش برخیزد.
آغاز نوین امارت اسلامی در افغانستان از یک سو و تداوم فرسایندهی حیات حکومت اسلامی در ایران از سوی دیگر گویای واقعیتهای مهمی دربارهی خودِ ماست: روشنفکران باید بیندیشند چرا روشنفکری این اندازه شکننده، و در عمل کمبار و بر است؟ فاقد «مکان» است، و «قلمرو» عینی را به رقیبِ آدمخوارش وامیگذارد؟ کدام پرسشها به خطا طرح شدهاند؟ کدام پرسشها هرگز پرسیده نشدهاند؟ آنچه نتوانستهایم بدان بیندیشیم چیست؟ چرا فاصله میان اندیشه و آرزو /و عمل و واقعیت برای ما به طور فزایندهای فراختر میشود؟
اکنون وقت نقادی سرسختانه و بیمحابای روشنفکری لیبرال و سکولار از خود است. پیش از هر چیز روشنفکری باید به «فوریت» این نقد ایمان بیاورد. فرصت تنگ و گرگِ مرگ بسیار.