این ها طالبان سالهای 90 نیستند. در کابل حوادثی اتّفاق میافتند که روایت از اختلاف های داخلی آن ها، بi خصوص، میان دو نیروی اساسی رهبری طالبان* - طالبان دورانی و حقانیهای غیلجایی میکند.
دوشنبه، 30 ـ آگست - sputnik، فخرالدّین خالبیک.
در برابر انفجارهای روز 26 آگوست فرودگاه کابل در ساحۀ پل سوخته، واقع در غرب پایتخت افغانستان یک ماشین رینجر- جنگیان طالب مورد حمله قرار گرفت، که در نتیجه چهار تن آنها به هلاکت رسید.
همان بیگاه یک درگیری در ساحة کمپنی، محلی میان شهر کابل و ولسوالی پغمان ولایت کابل میان دو گروه اتّفاق افتاد، که از تلفاتش اطلاعی دقیق نیست. این درگیری شدید نبوده، روزهای بعدی نیز ادامه داشته است.
منابع sputnik تاجیکستان میگویند، این محل در گذشته تحت نفوذ عبدلرب رسول سییاف بود و حالا آن جا جنگیان داعش، القاعده مستقر شده، درگیری احتمالاً میان آنها و طالبان* صورت گرفته است.
عده یی هم درگیری های پل سوخته و کامپنی را جنجال های ذاتالبینی فرماندهان خرد طالبان* محل به خاطر تسلّط پیدا کردن بر منطقه ارزیابی میکنند، ولی از این قصّهها حقیقت تلخی برای طالبان عیان میشود، که اعضای این گروه در ترتیب و نظام از طالبهای سالهای 90 به کلّی فرق میکنند.
سال 1996 این گروه با یک انسجام وارد کابل شده، از یک رهبر آهنین یا امیرالمؤمین به به نام ملّا عمر فرمان میبرد و این قبیل مرکزگریزیها شدیداً مجازات میشد. امّا با مرگ ملّا عمر طالبان* دستخوش اختلافات و چندسته شدند، که اکنون عاقبت های قابل ملاحظه اش را امروز در کابل میبینیم.
گنج بادآورده
دو هفته شد که طالبها وارد کابل شده، از رأی زنی ها برای تشکیل“حکومت همه شمول، تشکیل شورای دوازده نفره، تعیین وزیران و والیان و دیگر منصبهای امارت اسلامی شان حرف میزنند، امّا به چیزی دست نمییابند. در اکثر ادارات دولتی و بانکها در کشور بیسرپرستی و بی سرنوشتی حاکم است.
آگاهان حال از اختلاف میان دو گروه عمدة طالبان* - شبکة حقانی و طالبان قندهاری صحبت میکنند، که هر دو بر سر رهبری و نظام کشور رقابت دارند. ملّا هیبتالله، رهبر طالبان* و سراجالدین حقانی، رهبرشبکة حقانی نیز تا به حال در کابل حضور پیدا نکردهاند.
ملّا غنی برادر، رهبر سیاسی طالبان* هرچند وارد کابل شد، امّا صدایی از او بیرون نیامد. بنا به گزارش ها، او و ملا یعقوب، پسر ملّا عمر، اساسگذار حرکت طالبان در پی فشار حقانی ها به قندهار برگشتهاند. حتّی بحث پایتخت امارت اسلامی، که کابل باشد یا قندهار، نیز داغ شده است. قندهاری ها با کوچانیدن پایتخت در قندهار میخواهند حکومت خود را به وجود آرند.
بنا به برخی گزارش ها از جبهة مقاومت ملّی افغانستان، حتّی هر دو گروه در تلاشند که جبهه را به خود جلب کنند، تا در بحث با جانب مخالف وزن بیشتر داشته باشند. از جمله خلیل رحمان حقانی، برادر سراجالدّین حقانی، در یک صحبتش ذکر خیری از احمدشاه مسعود، دشمن سرسخت طالبان*، کرده، او را“قهرمان ملّی”خواند. این اختلافت از سویی هم توجه طالبان* برای حمله به پنجشیر را کم کرده است.
قدرت یا“گنج بادآورده”- ا طالبان* ظاهراً در حال ترکه است.
“ریشههای بزرگ”
حالا بیشترین نقاط شهر کابل را فرماندهان و جنگیان شبکة حقانی تحت نظارت دارند. این برتری را آن ها با سقوط کابل به دست آوردند، که اولین شده، وارد شهر گشتند. کابل عملاً تحت سلطة“شبکة حقانی”قرار دارد.
مقام دار طالبان*: مشورت برای تشکیل حکومت همشومول ادامه دارد
یک همصحبت sputnik تاجیکستان از کابل، که سابقة راهبری در خدمات امنیت ملّی افغانستان را دارد، گفت، “شبکة حقانی”بخش کارکُشتة تحریک طالبان* است، که امور تروریستی و استخباراتی آن را به دوش دارد. وی گفت:
“استخبارات پاکستان بیشتر به این شبکه اعتماد دارد. اگر رهبری عمارت اسلامی به دست“شبکة حقانی”افتد، دست سازمان های استخباراتی منطقه و جهان، نظیر ISI (پاکستان) ، CIA(ایالات متحدة امریکا) و MI- 6 (انگلستان) به امور افغانستان بازتر میشود. جنگجویان خارجی مربوط“ال-قاعده”، سازمانهای تروریستی آسیای مرکزی، روسیه و چین، حتّی داUA، که گفته میشود، تعدادشان از 20 هزار نفر زیاد است، به دست“حقانی ها”مدیریت میشوند. اجرای طرح داUA و نفوذ دادن آن به آسیای میانه، روسیه، چین و ایران نیز به این شبکه واگذار شده است.
این تعریف یک استخباراتی افغانستان تا جایی از روی برخی پیچیده گیهای وضع در افغانستان پرده برمیدارد و ریشههای بزرگ اختلافات را لوچ میکند، قبل از همه به این که چرا قدرت های دیگر جهانی و منطقهای - روسیه، چین و ایران به طالبان* نظر نیک دارند و از ظهور یک بارة داعش بانگ خطر میزنند.
وی میگوید، سازمانهای تروریستی، نظیر حرکت اسلامی ترکستان شرقی، حرکت اسلامی ازبکستان، “جماعت انصارالله”و قسمت بزرگی از طالبان تاجیک و ازبک افغانستان احتمالاً به“داعش”خواهند پیوست، که برای راهاندازی پروژهاش، قبل از همه در شمال کشور، بر دوش“شبکة حقانی”است.
او گفت:
“اویغورهای چین، جنگیان آسیای مرکزی و روسیه از خوف این، که طالبان* آنها را به حکومت هایشان تسلیم خواهند کرد، اعضای بالقوّة“داعش”به شمار میآیند. امریکایی ها با استفاده از بیبند و باری، که به وجود آمد، افغانها را به اروپا و امریکا انتقال دادند و اعضای“داعش”- را وارد افغانستان کردند. روسیه، چین و ایران همانا از طالبان* برای سرکوبی“داعش”امید دارند، امّا به دست حقانی ها گذشتن قدرت را تحمل نخواهند کرد.
آن چه در این قصّه جالب است، موقع پاکستان است، که به باور آگاهان حال، استخباراتی هایش در کنار“شبکة حقانی”و سیاسیانش با طالبان* - ا قندهارییند. به نظر میرسد، از تشدید رقابتها میان رهبران طالبان* این مدیریت تا چند وقت دیگر از دست اسلامآباد خارج خواهد شد.
رقابت قبیلهای
درانی و غلجایی یا غیلزایی دو شاخة قبیلهای پشتون و با هم رقیب، قرنها با هم اختلاف داشتهاند. غیلزایی ها اکثریت اند، امّا درانیها اقلیّت. با این حال، درانی ها، که مرکزشان قندهار بوده، از سال 1947 تا 1977 در قدرت بودند و با سقوط سردار داوودخان در 1977 درانی ها از قدرت خلع و غلزایی ها (ترکی، امین، نجیبالله، ملّا عمر) به قدرت آمدند و رفتند. کرزی هم از شاخة درانی و سپس اشرف غنی از شاخة غلزایی بودند.
“شبکة حقانی”غلزایی است و ملّا هیبت تللخ، رهبر طالبان* - و معاونش ملّا برادر از شاخة نورزایی درانی. حالا اگر حقانی ها در کابل قدرت را قبضه کردهاند، طرف دیگر در قندهار آرگاه و بارگاه میسازد.
این خبرها نیز به زبان رسانهها افتاد، که ملّا هیبت الله را“شبکة حقانی”قبل از آن که به قدرت بیاید، ترور کرده است. امّا بنا به اطلاعی، که sputnik تاجیکستان در اختیار دارد، رهبر طالبان* از طریق طیّارههای نظامی پاکستان شب شنبه به قندهار انتقال یافته است.
رزّاق مأمون، تحلیلگر مسائل افغانستان، میگوید، اکنون دو قدرت شکل میگیرد، یکی، کابل غلزایی و دیگری، قندهار درانی و حامد کرزی، که خود از شاخة پوپلزایی درانی است، سعی دارد رهبری درانی را تمثیل کند.
رزاق مأمون گفت:
“کش و گیرشان زیاد و همه برنامههای آنان در گرو جبهة مقاومت ملّی در پنجشیر است و هر دو شاخه از پنجشیر بسیار ترس دارند، که چه خواهد شد. احمدشاه مسعود همواره طرفدار اتّحاد با درانی ها و سخت دشمن غلزایی ها بود، که ملّا عمر رهبری شان میکرد. حالا یک فرصت تاریخی برای هر دو جانب است. معلوم نیست، که آیا سلسلة قدرت از درانی به غلزایی دوباره داده میشود یا آن که غلزایی ها در رهبری پشتون قوی تر میشوند.
“جنگ همه”
در همین حال، ما شاهد ایجاد محورهای قدرت در افغانستان هستیم، که در حال نقطة اوج رسیدن اختلاف کابل و قندهار، به شمول پنجشیر شمارهاشان به سه میرسد. در حال ظهور“داعش”و جغرافی پیدا کردن آن با تلاش های امریکا و عربستان سعودی، یک محور دیگر در هزارجات با“لشکر فاطمییون”و“ حشدالشعبی”از سوی ایران نیز احتمالاً ایجاد خواهد شد و شمارة مراکز قدرت در افغانستان را به پنج خواهد رساند.
آن گه جهان شاهد“جنگ همه علیه همه”و به خاک و خون کشیدن افغانستان خواهد بود. این وضع خطر از دریای آموگذشتن آتش جنگ را بیشتر میکند.
بنا به یک سند صوتی، که در اختیار sputnik تاجیکستان قرار گرفته است، هنوز قبل از ماه رمضان سال روان میان امریکا و طالبان* سند به امضا رسیده، بنا به آن، امریکایی ها قدرت در افغانستان را در اختیار طالبان* میگذارند و اخیری ها موظف میشوند، برنامههای امریکا علیه ایران و روسیه را اجرا کنند. صحت این سند قسمت ثابت شد: امریکا تمام تجهیزات نظامی اردو افغانستان را در اختیار طالبان* گذاشت و آنها را به قدرت رساند.
در چنین حال، تنها تلاش های مشترک کشورهای عضو سازمان هایی، نظیر سازمان همکاری های شانگهای و سازمان پیمان امنیت دستهجمعی (آدکب) ، قادر است، این آتش را در داخل افغانستان خاموش کند.
همزمان این وضع به واقعیت نگرانی هایی، که در آسیای مرکزی و اتّحاد دولتهای مشترکالمنافع به وجود آمدهاند و پیچیدگی وضع افغانستان نیز روشنی میاندازد.
*- سازمان تروریستی، که فعّالیّتش در قلمرو روسیه و تاجیکستان ممنوع است