اشاره: هرگاه این مطلب هم راستا با احساسات و دیدگاه های شما باشد، به همرسانی آن به دیگران اقدام کنید.
این راز خطرناک و دارای رگ وریشه مسموم تاریخی بود که از دهان غنی خائن بیرون جهیده بود. اما احمد ولی هفت سال تمام این راز را در سینه نهفت و برخموشی خوش به رضا، رضا داده بود؟ چرا؟ چرا؟ چرا توضیح نمی دهد؟
اگراحمد ولی مسعود که درآن زمان اعتبار وجایگاه پررنگ تر نسبت به امروز داشت؛ جسارت نشان می داد و به اتکای 20 تن از شاهدان زنده و برحال، نشست خبری برگزار کرده و از نیات اشرف غنی پرده برداری می کرد؛ امروز ما شاهد سقوط این چنینی افغانستان نمی بودیم. اگراو راز درون غنی را فاش می کرد... جماعت غنی ها حساب و کتاب دست شان می آمد و فرصت برای رسیدن حتمی به ریاست جمهوری از دست شان می رفت. اگراحمد ولی جلودار یک حرکت می شد، اجماع و قیام مدنی و ملی از همان آغاز علیه دسته جات خیانت شکل می گرفت.
اگرتنها احمد ولی به طورپیگیر این بیان مستند وغیرقابل انکار غنی خائن را علم می کرد و درمیدان ایستاده می شد، غنی به مدارج قدرت تا آن جا فراز نمی آمد که بتواند شرف، جایگاه، ارتش و نام جمهوری را یک شبه به خونتای خون ریز شبکه حقانی تحویل دهد و خودش نیز صحیح وسلامت جان به سلامت ببرد.
حالا که همه چیز سیاه و سفید شد، یک خروار اوراق بیروکراتیک «اجماع ملی» و «وفاق ملی» دربایگانی احمد ولی خاک می خورد؛ چه فایده دارد؟
بیایید منصف باشیم: غنی درین شناعت بی همتای تاریخی اش تنها نبود. از بسم الله تا عبدالله، از مارشال دوستم تا مارشال فهیم، از عطا نور تا امرالله از... تا .... هریک به سهم خویش نقش بازی کرده اند.