چه باید کرد؟
ذبیح ملک زاده
ابتکار ایستادهگی در برابر طالب از آن احمد مسعود است. همه دیدیم که به مجرد پیدا شدن سر و کله طالب در کابل، سوار چرخبالی شد و راهی پنجشیر گشت. حالا شما هر چه دل تنگ و فراختان میخواهد، درافشانی کنید.
در دقیقه نود تسلیمی که دوستم پادشاه، امپراپوف شمال، اشرفغنی و دار و دستهاش، وزرای داخله و دفاع و رییس امنیت و صدها وزیر و رییس دیگر، دنبال سوراخ موش میگشتند تا پنهان شوند، احمد مسعود یک تصمیم مهم و شجاعانه گرفت و آن مقاومت بود. پیشنهاد معامله را هم نپذیرفت. من به گرایش نژادپرستانه برخی از همزبانان ما هیچ نمیپردازم، زیرا حمایت از مقاومت و مسعود در هر مقیاسی و با هر ظن و گمانی، امروز مثمر و کارآ است.
او دیگر یک آدرس آزادیخواهانه و نجاتبخش ملی است. نه یک جمعیتی، شورای نظاری و ... آخرین دلگرمی و امید میلیونها انسان بخت برگشته است. البته که او دیگر یک فرد نه بلکه یک گرایش بزرگ است. با آنکه همه درمانده و سرخوردهایم، هنوز به گمانم تنها راه عبور از این سد بزرگ فقط مبارزه مسلحانه و توسل به قوه قهریه است. طالب زبان مدنیت را نمیداند و با تازیانه و میل تفنگ پاسخ میگوید.
هر چه تظاهرات شود هم نه دنیا وقعی میگذارد و نه دل سنگ طالب نرم خواهد شد. مشارکت در چنین ساختاری خود مشروعیتدادن به یک شبه نظام توتالیتر است. حتمی نیست ما با طالب مبارزه روبهرو کنیم. هکرهای آزادیخواه سیستمها و دیتابیسهای طالب را دستبرد بزنند. شاعران علیه طالب هجو بسرایند.
روزنامهنگاران علیهشان بنویسند. فیلمسازان جنایت و قساوت آنها را به نمایش بگذارند. هر شهروند با هر ابزاری لحن نرم و مطالبهگرانهاش را به شیوه تعرضی درآورد. آن گاه نوشتن در فیسبوک هم یک امر نجات بخش خواهد بود. به ویژه در همین شب و روز که روزنامهنگاران را در بند میکشند و زنان را در خیابانها سرکوب میکنند.