دکتر محمد امنین احمدی
چین به عنوان یک قدرت نوظهور اقتصادی در برابر نظم مبتنی بر حقوق بشر جهانی وبلوک لیبرال دموکراسی یک چالش بزرگ به حساب میآید. چین، اقتدارگرایی کمونیستی، استبداد آسیایی را با سرمایه داری لجام گسیخته و ضد انسانی کلاسیک غربی که در قرن ۱۹ وجود داشت، ترکیب کرده است. از این معجون، حقیقتا یک قدرت استعماری بالقوه خطرناک برای خاورمیانه، آسیا و آفریقا به وجود آمده است.
برای این قدرت استعماری افغانستان با مواد خام فراوان و حکومت شدیدا منزوی و سرکوبگر لقمه چرب به حساب میآید.
در زمان زعامت رئیس جمهور کرزی در یک گفتگوی نسبتا خصوصیُ ایشان از این جانب پرسید که دلیل رشد جریانهای افراطی در منطقه چیست؟ من در جواب گفتم رئیس صاحب چون شما در عمق سیاست هستید بهتر میدانید. ایشان فرمود فکر میکنمغرب میخواهد در منطقه دولتها را ضعیف کند تا شورش و بی نظمی بر منطقه حاکم باشد و به این وسیله، جلو هرگونه همکاری میان چین و ممالک اسلامی را بگیرد ، چون امکان نوعی همکاری بالقوه میان چین با کشورهای اسلامی به دلیل نداشتن سابقه استعماری وجود دارد.
این جانب دو نکته را یاد آور شدم ، نخست اینکه عامل اصلی رشد افراط گرایی وجود این جریان در کشورهای اسلامی به عنوان یک جریان فکری پر نفوذ و استفاده هوشمندانه این جریان از رقابت و حماقت دولتهای ملی است. دوم اینکه چین اگر به قدرت مسلط جهانی تبدیل شود، جهان را چینی میسازد و جهان چینی بسیار خطرناک و وحشتناک است.