ازمصالحه الی جنگ، از جنگ الی خیانت و عقب گرد. اما چرا و چه گونه!؟
پنجشیر؛ در تحولات اخیرصلح/جنگ الی اکنون، شاهد هزاران حرف و حدیث متفاوت و صدها واقعهی ناخوش بوده است.
برای درک واقعیت این تحولات که منجر به سقوط پنجشیر و عقبگرد جبههمقاومت در این ولایت شد، روی گزینه های:
(صلح، شرایط صلح، علل ناکامی صلح و وقوع جنگ، تلاش ها برای ختم جنگ، علل عقبگرد جبهه مقاومت، علل بدنامسازی علماء و بعضی بزرگان) صحبت/بحث می کنیم.
پیشدرآمد بحث:
بعد از شکست حکومت و تصرف کابل توسط امارت اسلامی، تمامی نیروهای ضد طالبانی و مقاومتی شامل آقای صالح، علم ایزیدیار، فضل احمد معنوی، فرمانده حسیب، فرمانده منیبامیری، فرمانده سیفی، بعضی از قومندانان جهادی... به رهبری احمد مسعود در پنجشیر مستقر شدند و بنا به داعیه مقاومت ملی/دوم، با امکانات دست داشتهی خویش و امکانات موجود در قرارگاه های سابقه، به دفاع از اراضی پنجشیر پرداختند که تنها جبههی باقی مانده در مقابل طالب در سرتاسر کشور بود/است.
مبحث اول: صلح پنجشیر/امارت
بعد از مستقر شدن نیروهای مقاومت ملی/دوم در پنجشیر، طرفین درگیر (طالبان و جبهه مقاومت) قبل از آغاز جنگ راه مذاکره در پیش گرفتند. جبهه مقاومت ملی/دوم به تاریخ؛ ۲۶ اسد، با مشوره و تایید ۳۳ تن از بزرگان و علمای پنجشیر و ۸ نماینده ولسوالی های این ولایت، شورای علمای این ولایت را مسوول گفتگو/مذاکره که در راس آن مولوی امین الحق بود/است، با طالبان تعیین نمودند. طی یک ورق، امیر جبهه مقاومت احمد مسعود نبشتند که؛ "اینجانب احمد مسعود، تمامیِ تصمیم در مورد سرنوشت پنجشیر را به علماء سپرده، و هر آنچه آن ها تصمیم بگیرند؛ حرف آن است." و در آخر آن امضاء نمودند.(ورق آن با شماره ۱ ضمیمه است.)
مبحث دوم: شرایط صلح پنجشیر
طی این تصمیم جبهه، شورای علمای پنجشیر به رهبری مولوی امین الحق با مشوره علمای داخلیِ پنجشیر، ورق مصالحه را به صورت پیشنهادی در دوازده (۱۲) بند ترتیب داده و با هیئت مذاکره طالبان در کابل که شامل؛ خلیل الرحمن حقانی، مولوی امیرخان متقی، ملافاضل، مولوی غیاث الدین، مولوی شمس الدین، مولوی خالد، مولوی ترابی، مولوی محسن تخاری... بودند، وارد گفتگو شدند.
گفتگوها چندین روز دوام نمود. هیئت طالبان بند ششم مصالحه پیشنهاد شدهی شورای علماء را (تعیین والی، بعد از تاسیس حکومت) قبول ننمودند. اما؛ طرفین مذاکره روی ۱۱ بند آن، به توافق رسیده و اختلاف نداشتند. (ورق شرایط مصالحه با شماره ۲ ضمیمه است.)
مبحث سوم: علل ناکامی گفتگوها/وقوع جنگ
شورای علمای پنجشیر با چندین تن از علمای دیگر؛ شامل مولوی امین الحق، مولوی مسیح الله، مولوی رحیم الله، مولوی قیام الدین، مولوی عبدالله، مولوی سمیع الله صاحبزاده، مولوی محمد سبحان، مولوی عبدالرب، مولوی صاحب شریفی، استاد سعید، مولوی مظهر الدین، مولوی محمد صادق... با زحمات دوامدار خویش، برای حفظ عزت و صلابتِ پنجشیر و مردمان اش، تفاهم و اصلاحطلبی، با وجود هنجارهای چون خطرِ رفت و آمد در اراضیجنگی، مشکلاتسیاسی، برچسبهای شخصیتی و اجتماعی، جمعاً؛ طی ۱۵ جلسهی مختلف با طرف مقابل مذاکره و گفتگو نمودند.
این گفتگوها بنا به عوامل مختلف به ناکامی گرایید و تقریبا، بحث مذاکره و مصالحه به خاتمه رسید.
- علل ناکامی صلح/وقوعجنگ را در موارد زیر بدانیم؛
۱- طالبان در مورد بند ششم مصالحهی پنجشیر کوتاه نیامدند و درخواست های مکرر شورای علمای پنجشیر به جبهه مقاومت برای بازنگری بند ششم با مخالفت جدی آقایانی چون؛ حفیظ منصور، فضل احمد معنوی، علم ایزیدیار و چند تن از علمای که از داخل پنجشیر بودند روبرو شد و مسترد شد. چون ایشان؛ رد شدن از ماده ششم را، به معنیِ تسلیمی پنجشیر قلمداد نمودند.
۲- جبههی مقاومت حالتِ چندین مدیریتی داشت و بیشتر این مشکلات را آقای صالح به دلیل رئیس جمهور بودن و با امکانات بودن اش به وجود آورده بود. مذاکرات گاهاً حالت چندین دستی را به خود میگرفت و مداخلههای خانمان سوز در روند گفتگوها صورت می گرفت.
۳- جلسهی مذاکره در چاریکار. این جلسه در حالی بین مقاومت و امارت برگذار شد که شورای علماء در روزهای ششم گفتگوهای خویش با امارت قرار داشت. در ترکیب این جلسه اشخاصی چون الماس و بزرگان دیگر، دامنه مذاکره پنجشیر را به سهم سیاسی پروان/کاپیسا و دیگر ولایات شمالی وسعت دادند و خواستار ۵۰ فیصد اقتدار شدند که روند مذاکره شورای علماء را با طالبان به بنبست کشید و مشروعیت صلاحیتی ایشان را در نزد امارت زیر سوال برد. در حالی که چندین تن از اعضای این جلسه پولهای اوپراتیفی از طرف امارت دریافت نموده بودند و مستقیم/غیرمستقیم با امارت در ارتباط بودند. منجمله آقای قگلحیدر و حاجی الماس. نتیجهی جلسهی چاریکار؛ ۶۰ درصد طالبان را در حمله به پنجشیر مصمم تر، ۹۰ درصد شورای علماء پنجشیر را نزد امارت بی اعتمادتر نمود. |اصل فاجعه اینجا آغاز شد.|
۴- بزرگان جبههی مقاومت به شمول آقایانی چون؛ حفیظ منصور، فضل احمد معنوی، علم ایزیدیار، قومندان های جهادی، تعداد از علمای پنجشیریِ خارج از هیئت گفتگوها... جز امیر جبهه مقاومت احمد مسعود، طی جلسهی که در خانهی علم ایزیدیار بعد از جلسهی چاریکار برگزار شده بود؛ با کلمات تند مزاج و ناسنجیده طبل جنگ و مقاومت را کوبیدند و حتیالامکان خواستار ختم گفتگوها بودند. اما در آخر جلسه احمد مسعود باز هم بر گفتگوها تاکید نمود و طی امر دوباره علماء را مکلف به دواممذاکره با طرف مقابل نمود. که سنجیده ترین کار برای جبهه مقاومت و سیاست بیرونی بود.(ورق آن با شماره ۳ ضمیمه است.)
۵- طالبان خواستار ختم قضیه پنجشیر با مصالحه/جنگ به خاطر اعلان حکومت و ختم جنگ بودند. تا اینگونه پایه های سرنوشت حکومت آینده خویش را به آرامی بسازند و در معرض هجوم فکری و نفوسی مردم عام قرار نگیرند. رهبری طالبان دستور داده بود، تا هیچ جایی بدون تصرف باقی نماند. راه جنگ را با استناد به ماده ششم گفتگوها در پیشگرفتند.
خلاصه؛ این موارد و اختلاف ها، در نتیجه؛ درب جنگ را باز و دربِ ادامه گفتگوها را بی اعتماد ساخت.
مبحث چهارم: اقداماتِ ختم جنگ، بعد از آغاز جنگ
طا لبان یک روز قبل از آغاز جنگ، تمامیِ شبکههای ارتباطی را قطع نمودند و تا حد ممکن از انتقال مواد غذایی و رفت و آمد مردم جلوگیری نمودند. بعد از آغاز جنگ؛ هجوم کلی ایشان تصویر واضح از تصمیم ایشان برای تصرف پنجشیر داشت. از آنجایی که اشغال ختم بود/نیروهای خارجی رفته بودند و طرف مقابل امارت تودهی از مردم مسلمان قرار داشت و مصالحه را نیز راه حل میدانستند؛ حملهی طالبان به پنجشیر با واکنش های بلندِ مردمی، سیاسی، دینی، رسانهی و جهانی مورد نقد و بازپرس قرار گرفت و بدین طریق؛ هزاران انسان از مرز های دور دست، حمایت و همدردی خویش را با پنجشیر/مقاومت اعلان نمودند.
دول بیرونیِ چون؛ روسیه، تاجکستان، ایران، فرانسه، اتحادیه اروپا و علمای بزرگی همچون مولوی عبدالحمید ایران، مولوی حبیب الله حسام، مولوی عبدالقادر قانت و مولوی انصاری هرات... خواستار توقف فوری جنگ و تفاهم شدند. ۵۰ تن از علمای موجود در کابل، مشمول هیئت مذاکره پنجشیر، طی یک اعلان مطبوعاتی/رسانهیی، اعلامیهی نبشتند و پای آن امضاء نموده و جنگ طرفین را حرام دانستند. بعد از اعلامیه علمای کشور، جبهه مقاومت طی یک اعلامیه، از موقف علماء اعلان حمایت نمود و به ختم جنگ و ادامه گفتگوها تاکید ورزید. اما طالبان که مرجع فتوا/تصمیم شان مقید به حلقهی معیینه ایشان است؛ توجهی بدین امر ننمودند. دو تن از بزرگان امارت اسلامی که تلاش های بیپایان برای ختم جنگ به سرحد جنجال در جلسه نمودند و موفق نشدند؛ مولوی عبدالغیاث بغلان و مولوی شمسالدین بودند. از احساس پاکشان سپاسگذاریم.
متاسفانه؛ این تلاشها، راهی برای ختم جنگ نشد و دوام نمود.
مبحث پنجم: نتیجهی جنگ مقاومت/امارت
بعد از اقدام نظامی امارت بالای پنجشیر، طالبان از قسمت های؛ دره تنگ، کوهپایههای شتل، کوه تاواخ، کوتل خاواک، دربند، حصارک، فراج... حملهی نظامی خویش را آغاز نمودند و جنگ طرفین با شدت بلند آن، چندین روز دوام نمود و طالبان پیشرفت نمودند. در نتیجه؛ اراضی/ولایت بدست نیروهای امارت افتید و بعد از چندین روز نبردِ نفسگیر؛ نیروهای مقاومتی که هیچ جبههی عقبی برای پشتیبانی نداشتند، به کوهپایه ها پناه برده و عقبگرد نمودند.
چند گزینهی در نتیجهی جنگ؛
۱- مقاومت ضربه نظامی/سیاسی بلندی متحمل شد. امکانات نظامی خارج از محدودهی تصور که در قرارگاه ها موجود بود، همه بدست نیروهای امارت افتاد. سخن یک تن از طالبان جنگجو: "مهماتِ که از پنجشیر بدست آمد، به اندازهی بود که اگر ۲۰ سال میجنگیدند، کمبود مهمات سقیله و خفیفه نداشتند."
۲- نتیجهی جنگ، باری از مشکلات بزرگ و به شدت سخت را بر شانههای ملت پنجشیر/مقاومتیان گذاشت. از دست دادن فرزندانِ چون؛ فهیم دشتی، جنرال ودود زره، قومندان ودود رشیدی، ذبیح رشیدی، قومندان بهلول و کسانی دیگر، تیرباران افراد بیگناه و خراب شدن مسکونه های غریبانهی مردمِ دور از سیاست و جنگ، سخت بود و قابل فراموش نبود/نیست.
۳- جنگ مقاومت/امارت خاتمه نیافته است. بیخاصیت ترین تصمیمِ که منجر به یک آیندهی بحرانی میشود بود. این روند از جنگ، به عقده تبدیل میشود/شده و راه یک جنگ دوامدار و مداخلهی بیرونی را هموار میکند که عامل و مسبب آن معلوم است.
۴- طی روزهای اخیر، بعد از ختم جنگ و عقبگرد نیروهای مقاومت، رئیس استخبارات امارت اسلامی با عبدالله عبدالله دیدار نموده و طی جلسه با ایشان و تعداد از علماء و بزرگان پنجشیر موجود در کابل، صحبت نمودند تا قضیه پنجشیر حل گردد و امارت اظهار پشیمانی از حمله به پنجشیر نموده و از عبدالله عبدالله در این مورد خواسته که کمک نماید و قضیه مقاومتگران باقی مانده در کوهپایه ها حل گردد. در نشست با وثیق و عبدالله عبدالله؛ علماء و متنفذین پنجشیر برای پایان شدن مقاومتیان از کوه پایه ها ۴ شرط گذاشتند.
۱- خروج نیروهای امارت از پنجشیر
۲- ضمانت اینکه مردم را کاری ندارند
۳- جنگ به صورت صد فیصد خاتمه یابد
۴- تحریمات وضع شده برداشته شوند.
امارت اسلامی میداند که اشتباه نظامی مرتکب شده است. صدها محکومیت در پی داشت و عقدهی ایجاد نمود که آرامش را از برقراری یک حکومت سالم خواهد گرفت. بدین هدف؛ تلاش دارند تا این قضیه را هنوز که هنوز است، از راه مصالحه حل کنند. به فکر من، حالا دیر شده است. اما تلاش ها روی این مورد هنوز جریان دارد.
مبحث ششم: علل شکست جبهه مقاومت
جنگ همیشه منتج به پیروزی نیست. عقبگرد و شکست نیز به همراه دارد. اما عوامل کلیدی شکست/عقبگرد جبههی پنجشیر را میتوان در چند چیز دانست.
۱- نبود آنعده امکانات نظامی که تعیین کننده اصلی برد و باخت جنگ امروز است. مانند دوربین شب، لایزر، پهپاد، درازنوف...
۲- نبود مورال جنگی و مورال دفاع اعتقادی. طالبان تمام افغانستان را تصرف نموده بودند جز پنجشیر؛ این طبیعی است که مورال جنگی سربازان امارت گاهاً چندین برابر ایشان بوده است.
۳- نامنظم بودن سوق و اداره نظامی و اکمالات خطوط جنگ. اسنادی وجود دارد که مردم فراج پنجشیر، از بی امکاناتی زیاد، با پنجتیر جنگیدند. توضیح سلاح و مهمات و امکانات، بیشتر در حد یک جنگ تبلیغاتی بود.
۴- بیباوری و خودفروشی بیشتر افرادی که دور امیر جبهه احمد مسعود بودند. مانند قگلحیدر. و چندین خطوط جنگی به دلیل اختلاف مسوولین خطوط با امرالله صالح، معامله شده بود، از جمله خط جنگی خاواک پنجشیر.
۵- کمبود نیروی جنگی. تعداد سربازان طالبان حدوداً ۲۵/۳۰ هزار تن بودند. در حالی که نیروی جنگی پنجشیر به ۵۰۰۰ نمیرسید. البته با مجموع جوانهای جنگنادیده و بیتجربه که بیشتر ایشان به دلیل اخلاص خویش در دفاع از مناطق شان سلاح برداشته بودند.
۶- قطع سیگنال تیلفونی، قطع انترنت، نبود پل ارتباط تیلفونی و کمبود مواد اولیه غذایی.
۷- حظور آقای صالح در جبهه. به نسبت سیاست های نادرست و ضدمنفعتی که آقای صالح داشتند و کنار غنی قرار گرفته و در آخر سبب شکست حکومت شدند و گاهاً مردمآزادی نموده بودند، مردمانی نیز به همین دلایل از جنگیدن در پهلوی ایشان خود داری کرده و نجنگیدند. از جمله ولسوالی دره پنجشیر که اساساً؛ مردمان سرسخت به جنگ و مقاوم بر سختی شناخته میشوند.
خلاصهی سخن:
من شخصاً، در بسیاری از جلسات و پایههای این مذاکرات و تصمیم جنگ حضور داشتم و در جریان بودم. مناطق جنگی و آسیبپذیر و تعدادی از قرارگاه های پنجشیر را قبل از جنگ تماشا کرده و دیدم. آنچه اینجا ذکر نمودم، همه واقعیت های چشمدید ام بودند.
بحران مقاومت پنجشیر چند مورد بود:
۱- نبود افراد مخلص به اندازه کافی
۲- موجودیت بیوههای سیاسی حکومت غنی
۳- نبود آمادگی قبلی نظامی و سوق و اداره
۴- نبود یک دستگی در تصمیم
۵- جنگِ بدون درایت سیاسی.
من؛ شش تن از دوستان نزدیکتر از جان ام را در این جنگ از دست دادم. اما هیاهوی این صفحات مجازی که ۹۰ درصد اطلاعات آن غیرموثق و دروغ است، ذهن ام را آرام نگذاشت و مجبور به نبشتنِ این خطنامه شدم.
علماء و بزرگان مخلص پنجشیر به خاطر صلح، ختم جنگ، دفاع مقدس و حفظ مردم مخلصانه استاده شدند. بودند کسانی هم که سبب مرگ برادرن خود شدند، بحران آفریدند، فروختند و معامله نمودند. اما؛ علمای پنجشیر که بیشتر محکوم شدند، جزء این دسته نبودند.
علمای که تا پای جان تلاش نمودند تا صلح بر قرار شود، امروز به نام فروشندهی پنجشیر در صفحات مجازی محکوم شده و توهین میشوند.
علمای که به خاطر مردم پنجشیر با امارت طرف قرار گرفتند، مذاکره نمودند و در خانه های خویش امان ندارند، امروز به نام تسلیمی/خیانتکار مُهر شده مورد اهانت قرار میگیرند.
بزرگانی که برای ختم جنگ، دوام مذاکره و حفظ ارزش های پنجشیر تلاش نمودند، به نام معاملهگر معروف شدند.
علماء سلاح شمارا از دست تان نگرفتند. دفاع شما را غیرمشروع نخواندند. در جبهات نبودند تا خطوط جنگ را معامله کنند.
نمکنشناسی ما به جایی رسیده که خائن را فراموش نموده، با هیاهوی تبلیغاتی کسانی که سبب این بحران شدند، فریب میخوریم و دست اندازی به دامن حیثیت و شخصیت دیگران میکنیم.
چرا از گلوی افرادی که شمارا به جنگ کشاندند و با رهبری هماهنگی نداشتند و اختلاف خلق نمودند، سبب مهاجرت هزاران خانواده، سبب کشتار صدها جوان و سبب زخمی شدن/اسارت صدها تن دیگر شدند نمی گیرید!؟ آن هم فقط به خاطر منافع شخص خودشان.(حالانکه تلفات طالبان بیشتر از ایشان بود. اما مورد صحبت ما سر از دست رفتههای خودمان است.)
نوت: گلایه ما در جنگافروزی از طالبان نیست و نخواهد بود. چون ایشان طرف مقابل جبهه بودند. شکایت ما از بیدرایتی چندتصمیمگیر و بینظمی سوق و اداره ایشان است که با رهبری(امیرجوان) هماهنگ نبودند/یکهتازی مینمودند.
والسلام
برادر شما
ساعی "رزام"
شبِ ۲۶، ۶، ۱۴۰۰