آنچه احمد شاه مسعود گفت و نشنیدیم!
روایتی از: محمدحسین جعفریان
روزی در خط مقدم جنگ با طالبان بود و در حالی که عملیات را هدایت میکرد و این که توپخانه کدام قسمت را هدف بگیرد؛ ناگهان بحث ما در مورد شعر کلاسیک و سپید بالا گرفت، او خیلی از شعر سپید و شعر نو خوشش نمیآمد و من برایش دلایلی آوردم و نمونههایی از شعر سپید افغانستان را خواندم و وی خیلی خوشش آمد و بحث خیلی جدی شد و در عین حال جنگ هم به شدت ادامه داشت و او باید عملیات را هدایت میکرد.
ژنرالها و فرماندهان نظامی جمع بودند و مرتب اشاره میکردند و میگفتند: «بحث را تمام کن که «آمر صاحب» باید عملیات را هدایت کند، ولی آمر صاحب ادامه میداد و سؤال میپرسید و من پاسخ میدادم و این بحث تمام نمیشد.
عاقبت «ملا قربان» را که خیلی به مسعود نزدیک بود، متقاعد کردند به احمدشاه مسعود بگوید بحث را تمام کند، وی نزدیک ما آمد و گفت: آمر صاحب شما به فکر ادبیات هستید نه عملیات، قهرمان ملی افغانستان در پاسخ ملا قربان گفت: مگر نمیفهمی که کلگی (تمام) این عملیات از خاطر (برای) ادبیات است؟"