کمی آزادی، اندکی مردمسالاری و درنگی انسانیت در بیست سال پسین دهها هزار جوان را به تخصص و حرفه رسانید. رسانه، شهروند، جامعهی مدنی، دانشگاهها، ارتباطات و توسعه جان میگرفتند. همه برای نمایش یک افغانستان نوین آماده میشدند. من در این بیستسال با جوانانی کار کردم که آکنده از استعداد و سرشار از آرزو بودند. هزاران تنی که با من کار کردند، به سان پارچه های جگر پاره-پارهی من پریشان و مضطرب هستند. رهبران سیاسی این گروه بزرگ و سرمایه معنوی را دچار فقر، بیسرنوشی و بیمیهنی کردند. بخشی از این گروه عظیم کشور را ترک گفتند و افغانستان به سیهچال ظلمت فرو رفت.
گروه کلانی از این جوانان فهیم و روشنگر در افغانستان هستند و پیوسته از من درخواست کمک میکنند. همه یکچیز میخواهند «خروج زودهنگام از افغانستان». من ماندهام و بیچارهگی. دلم برای این انسانهای با معنا و ارزشمند گریه میکند. خودم را تنها احساس میکنم. با زحمات زیاد یک تلاش کوچکم نتیجه میدهد تا نهادهای اروپایی را برای نجات یک انسان قناعت دهم. اما اینکه هزارن تن دیگر را کمک نمیتوانم، دلگیر و بیچاره میشوم. یکی ملامتم میکند، دیگری بیپروایم میپندارد و چندی بیمایهام میخواند. آنها همه حق دارند قهر، دلگیر، آرزده و مایوس باشند. من هرچند یک پژوهشگر و شهروند معمولی هستم، اما خودم را در برابر انسانهای مستحق به کمک شرمنده احساس میکنم.
از سوی دیگر دلم برای میهنم میسوزد که همه تنهایش میگذاریم. شبها را مشغول جستجوی دو گمشده هستم، آنانی را که مانند فرزندانم کمک کردم و حالا تنها گذاشتهام و میهنم را که قول همراهی داده بودم. من در هرات، ننگرهار، بلخ، بامیان، بغلان، لوگر، قندهار، سمنگان، پنجشیر، خوست، تخار، کابل و ....دانشجویان، دانشگاهها، جامعهی مدنی، رسانهها، روشنفکران و فعالان حقوق زنان را در بیستسال اخیر حمایت اکادمیک، حقوقی، مدنی و فرهنگی کردم. برایشان لکچر خواندم، کارگاه و مکتب برگذار کردم و تا توانستم ظرفیتپروری کردم. راستش، من در کشور های زیاد کار میکنم. اما به وضوح میگویم جوانان ما بهترین هستند، دانا، پرکار، پرتلاش و متجسس هستند. من از توسعه و بهروزی آنان به حیرت میرفتم. از پرسشها و بحثهای آنان فخر میکردم. اما حیف شد، همه را برباد دادند.
من برای هر دوی شما شرمنده هستم. اما شما را دوست دارم و دست از دوستداشتنِ شما بر نمیدارم. وعده می دهم تا زندهام دوستدار تان باشم و حمایت از شما را مسئولیت خود میپندارم.
با تعهد و در غربت