محمد کاظم همایون
آقای صالح دیروز نبشتهات را در پیوند به پائین آمدن ارزش افغانی در برابر اسعار خارجی خواندم واقعآ بهجای تو من خجالت کشیدم.
نخست؛ اینکه همه مردم میدانند که عامل اصلی همه فاجعه و بدبختی مردمما بشمول کاهش پول افغانی در برابر اسعار خارجی، تو و شرکای جرمی توست و بس. بعدش صادقانه ندانستم که رشته تخصصی تو چیست؟یکروز اقتصاددان میشی، روز دیگر تحلیلگر حقوقی و زمانی هم کارشناس نظامی- امنیتی، سیاسی. همیشه مشکل تو همین است که هیچ چیز را نمیدانی، همیشه از بجلک بالا در هر عرصه عقب نشینی تکتیکی میکنی
تو پانزده سال در امنیت کار کردی و به مردم لافیدی که گویا نابغه در عرصه امنیتی هستم معلوم شد دگه؛ تا روزیکه غنی فرار کرد و تا که آب در تنبانت نرسید و تنبانت تر نهشد، خبر نشدی که در ارگ بین غنی و اطرافیانش چه میگزرد و بعدش فرار کردی اگر تو غلام بچه نبودی و معاون نخست ریاست جمهوری بودی، مردانهوار همه نیرو های نظامی بشمول امنیت و وزارت دفاع در دستت گرفته و سر پرستی ریاست جمهوری را بهدست میگرفتی مطمینآ که زن و مرد کابل در کنارت میایست و حمایت میکرد، که نکردی.
بعدش با بی شرمی تمام، نفسکزده به پنجشیر رفتی که گویا من فاتح میدان هستم و سرپرست ریاست جمهوری واهواه..
برو امرالله؛ کمرت را با لنگیات ببند اینجا سرزمین های مقاومت و خطه قهرمانان است جای رمهچرانی نیست. شترت را جای دیگری بخوابان.
تعریفی را که من و تو در طی سیسال از یکدیگر داریم: یگانه چیزی را که در امنیت آموختهای اینست ؛ که تو دقیقآ حقیقت را میدانی و با چشمانت میبینی اما؛ هنوز دروغ را باور داری ……..
آخر کلام اینکه؛ هر کسی با هر سطحی باین همه علم شیطانی که از فراری بابا کسب کردهی از بودنت در پنجشیر موافقت کند باید بداند قربانی نیست، مستقیم شریک جرم است.