ازبرگه محمد مبارز
اولین نفر که از افغانستان فرار کرده غنی، محب و فضلی، دومین نفر بسم الله محمدی و سومین نفر ضیا سراج رییس امنیت ملی است.
نقیب الله کلیمزی معاون جمعیت اسلامی شاخه عطا نور چهارمین فردی است که تلاش کرده بود ۳۰۰ سرباز قطعه KPF و ۵۰۰ سرباز ۰۳ امنیت ملی در کندهار را به دام طالب های بیندازد که بعد با مداخله مستقیم خارجیها این توطیه خنثی شد.
فهیم رامین فرمانده نیروهای هوایی پنجمین شخصی است که مانع استفاده از هواپیماهای جنگی علیه طالب ها شده،
«««گفتنیست که بیش از ۶۰ فروند طیاره جنگی و ترانسپورتی افغانستان توسط کسانی که تاجکستان فرار کرده اند به تاجکستان و اوزبیکستان منتقل شده و هفته گذشته تاجکستان و اوزبیکستان خواستار واگذاری آن توسط امریکا به این کشور ها شده، به اوزبیکستان توسط تیم غنی و فاشیستهای پشتون و به تاجیکستان توسط رهبران مجاهدین مشخصن پنجشیر و فاشیست های تاجیک منتقل شده که اگر این طیاره ها به این کشور ها واگذار شد یاد تان نرود که در کنار داوود سلطانزوی و شهنواز تنی چندین نام دیگر هم به عنوان کسان که طیاره های افغانستان را ربوردند افزود میشود.»
اصل بحث، قطعه KPF و ۰۲ امنیت ملی از ارغندی عقب نشینی کرده بودند و جای خالی سربازان متواری شده پولیس و اردو در جنوب غرب کابل را پر کرده بودند.
قطعه KKA و ۰۱ امنیت ملی تلاش داشت تا خط نخست نبرد را در کاپیسا ایجاد کند که آن هم در پی توطیه های جان احمد حقجو، صافیخیلهای کاپیسا و دیگر فرماندهان جهادی پروان, کاپیسا و پنجشیر منجر به ناکامی شد.
با وجود فروپاشی اردو، پولیس، پیپیاس و فرار غنی، قطعات ۹۰۱، ۲۴۱ و ۰۱ امنیت ملی همراه با نیروهای خاص امنیت ملی تا اخرین ساعات ۱۵ اگوست نه سلاح شان ره برزمین گذاشتند و نه از قرارگاه های شان فرار کردند.
در جلال اباد ضیا الحق امرخیل به نیروهای ویژه امنیت ملی پیشنهاد تسلیمی در برابر انتقال مصوون به کابل ره داده بود اما آن ها گفته بودند نه سلاح مان ره تسلیم میکنیم نه به کمک کسی کابل میرویم ما خود ما میرویم هر کی هم سر راه مان قرار گرفت میزنیم صرف نظر از اینکه کیست؟
اولین جرقه فروپاشی نیروهای امنیتی در جای اتفاق افتاد که غنی به ان از همه نزدیک بود. ارگ و قطعه پیپیاس. دوم اش اردو که بسم الله محمدی و شماری از مجاهدین! فرماندهی ان را داشتند، سوم اش در پولیس که میرزکوال «دست نشانده محب» در راس اش بود.
قطعات ۰۱، ۰۲ و ۰۳ امنیت ملی به دلیل تا اخر فرو نه پاشید، که نه ارگ «غنی، محب، فضلی و صالح» نه مجاهدین «بسم الله، جان احمد، عطا محمد نور، اقبال صافی، دوستم و دیگر هم قطاران شان....» در فرماندهی، تشکیل و اداره شان کمتر نقش داشتند، این نیروها به دلیل تشکیل خاصی که داشتند تا حد زیاد در چوکات نظام مستقلانه عملیات میکردند و کمتر از هر نگاه؛ تبلیغاتی، عملیاتی، اداری و لوژستیکی با افراد بالا وابسته بودند، همین نیروها تا زمانی که اخرین عملیات پرواز در کابل جریان داشت از جان و امنیت مردم افغانستان دفاع کردند و در فرجام هم با دل پر از اندوه از افغانستان بیرون شدند. گفتنیست که امریکا، بریتانیا و شماری دیگر از کشور ها در حال بررسی سهم دادن در عملیات های بسیار خاص و پیچیده در قالب ارتش های شان به این نیروها در اینده استند چون در سطح کل جنوب اسیا و اسیا میانه این نیروها بینظیر بودند اما افسوس که فرماندهی مجموعه از شیران به دست یک مشت روباه های مکار و ترسو افتاده بود. غنی با تیم اش و فرماندهان و جنرالان مجاهد مشخصن پنجشیر در فروپاشی مجدد همه هست و بود افغانستان که ابزار اش طالب به حمایت پاکستان بود مستقیم نقش داشتند. البته نقش اولی کلان و برجسته غنی در این فروپاشی را نمیشود انکار کرد چون بیش از همه است.