فروغی
« آقا ! بیست سال پیش، ما از ناگزیری که خود درآن مقصر نبودیم، به دنیا اعتماد کردیم . خود را به جای یک پدرازافغانستان قراربدهید. با وضعیتی که پدیده آوردهاید، می توانید به دختر تان توصیه کنید که به دنیا اعتماد کند ؟ »
این فقط بخشی از پرخاش دادخواهانه ی " هدا خموش " است که لرزه براندام تام ویست نماینده ی خاص امریکا و جهانیان سیل بین و بی پروا نسبت به فاجعه ی جاری در افغانستان ، انداخته و کاخ لرزان تروریزم و جهل طالبان را بیشتربه لرزه درآورده است .
می خواستم دومین فریاد عدالتخواهی این بانوی شجاع و خردمند را به گونه ی فشرده خدمت شما نقل نمایم ؛ اما حیفم آمد . چون هربخش اش مهم وبیانگرحقایق تلخی است که هم اکنون مردم و بخصوص زنان زجر دیده ی ما با آن روبرو استند.
بازهم به امید اینکه یک زن شجاع ، صادق و خردمند رهبری نهضت و رستاخیزملی علیه تروریستان قرون وسطایی را بعهده بگیرد ، تمام متن سخنرانی هدا خموش را که بدون شک فریاد دادخواهانه ی یک ملت در بند است ، اینجا بشما تقدیم می نمایم :
دومین سخنرانی هدا خموش در اجلاس اسلو
به نام آزادی و برابری !
به احترام و یاد تمام دختران و زنان افغانستان که اسارت را نمیپذیرند.
آقایان، خانمها، درود برشما
از روز جمعه ۲۱ جنوری که برای انعکاس صدا و مطالبات زنان و مردان آزاده از کابل به اسلو دعوت شدم، میلیونها زن و مرد افغانستان در داخل و خارج کشور به من انرژی دادند و انتظاردارند تا خواستههای مشروع وبرحق شان را مطرح کنم.
تاکید میکنم که من برای مذاکره نیامدهام بلکه برای طرح خواستها و مطالبات مردم به خصوص زنان اینجا هستم
من دیروزاز شرایط سرکوب، ترورواختناق حاکم برافغانستان پسا ۱۵ اگست گفتم. از سرنوشت همه زنان معترض به نیکی آگاه هستید. نیازی به تکرار آن نمی بینیم.
دیروزآقای متقی به نمایندگیازطالبان گفت که با همکاران خویش تماس گرفته تا سرنوشت دختران دستگیرشده در کابل و بلخ را پیگیری و روشن کند. آقای متقی به من گفت: بیایید کابل تا با هم وبا معترضین حرف بزنیم.
ما زنان دراین حرفها تناقض میبینیم و آن را تلاشی به منظورانحراف ذهنیت عامه میدانیم. این جا دربرابرجامعه جهانی برای به دست آوردن پولهای بلوکه شده و کسب مشروعیت و اعتماد یک چیزمطرح میشود اما درعمل، درخیابانها، خانهها و در شهرهای افغانستان، طالبان سرکوب، ترور و وحشت به راه انداخته اند.آنان دراین ۵ ماه و ۹ روز، با زنانی که بارها با تظاهرات مسالمت آمیز درکابل وبلخ وهرات و دیگر شهرها به خیابانها برآمدند، سخنی از صحبت و مذاکره نگفتند.
برعکس زنان را سرکوب، ترور، و انسان زدایی کردند.
تا دیروز ازمردم افغانستان درعملیاتهای نظامی شما و طالبان به عنوان سپر استفاده میشد و حالا از زنان معترض، از فقرو فاجعهٔ موجود به عنوان اهرم فشار استفاده میشود. ما در برابر هرگونه اسارت جنسیتی و سرکوب اقوام تحت ستم تلاش و مبارزه میکنیم.
ما به هیچ صورتی طالبان را به عنوان حکومت ولو بالفعل نمیشناسیم. تجربهٔ پنج ماه گذشته نشان داد که طالبان نه به عنوان دولت بالفعل، بل به عنوان یک مجموعه ملیشههای خود سر وجنگ سالارعمل می کنند. دست گیری زنان و مردان بدون روند و مجوز قانونی، داخل شدن به حریم خصوصی ما درنیمه شب و زندانی کردن ما در خانههای شخصی و انکارازاین همه جنایت ازویژگیهای جنگ سالاران و ملیشههای غیرمسئوول است. سخنگویان شان آشکارا از حق دربند کشیدن، زندانی کردن ومجازات مخالفان خود سخن می گویند . پیش ازهرمساله ی دیگرطالبان یک پرسش آغازین را پاسخ دهند و آن این است که چی کسی به طالبان حق حکمرانی بر ما را داده اند؟
عدهای هستند که پافشاری میکنند، گویا طالبان نمایندگان مردم افغانستان استند. و یا این که مردم افغانستان سنتی هستند. و یا این که مردم افغانستان اهلیت دموکراسی، حقوق زن، حقوق بشر وآزادی بیان را ندارند.
نه، خانمها و آقایان !
هیچ مردمی در این بیست سال آخر به اندازهٔ ما در راه دموکراسی، آزادی بیان، حقوق زن، حقوق بشر، آموزش و دانایی قربانی نداده است. ما به قیمت زندگی خود، به قیمت قطع اعضای بدن خود توسط ملیشههای همینهایی که شما امروز میزبانشان استید، در انتخابات شرکت کردیم.
فهرست روزنامه نگاران و روشنفکران قربانی شده در دنیا را ببینید. وطن من در اول این فهرست است. اینها قربانیهای ما در راه آزادی بیان اند زیرا شما اختیار ما را در دست این گروه سپردید که از دو سال به این سو اعتماد شما را به دور انگشتان خود میچرخاند. اینها به کدام حرفشان، قول شان وفا کرده اند که امروز انتظار دارید تا با اینها مذاکره شود و اینها تعهداتی بسپارند؟
متاسفانه جامعه جهانی ما را درناگزیری انتخاب طالبان قرارداده است. چرا ما باید مجبور باشیم که طالبان را بپذیریم؟ ما مجبور نیستیم که میان تسلیم شدن به طالبان و یا آغاز دوبارهٔ همه چیزازصفر، یکی را انتخاب کنیم. ما یک جامعه بدوی نیستیم که هیچ اصول و معیارهای ارزشی و اخلاقی خود گردانی و دولتداری را نداشته باشیم. ما یک جامعه مبتنی بر قانون اساسی بودیم. طالبان به چی حقی آن قانون اساسی را به صورت قهرآمیز و یک جانبه ملغا کردند؟ طالبان چرا شالودههای حقوقی دولت پسا ۲۰۰۱ را نابود کردند؟ چی کسی به آنها چنین حقی را داد تا همه دولت و جامعه افغانستان را مصادره کنند؟
دوام این وضعیت شاید برای جامعه جهانی قابل قبول باشد. آنها میتوانند بگویند که این وضع بهترازهیچ است و یا ما بدیلی برای طالبان نداریم. اما برای ما به هیچ وجه قابل پذیرش نیست. ما نمیخواهیم که با تدوام این وضعیت طالبان همه روزه از ما قربانی بگیرند و انسانها را به بردههای افکاروقدرت خودش مبدل کنند .
خانم ها و آقایان،
من ازاین گروه چیزی نمیخواهم. چون اینها به این که قابل اعتماد نیستند، شهرت دارند. اینها اعتقاد دارند هرناروایی که به خاطر هدف گویا نیک شان میکنند، گناه ندارد چون خود را سربازان دین و خدا میدانند.
من به جامعه جهانی مراجعه میکنم. خواست همنسلانم را با شما در میان میگذارم. شما امکان برگزاری چنین مجالس را دارید. منابع دارید .قدرت دارید .می توانیدازین گروه تضمین بگیرید که :
1. 1. تمامی زندانیان سیاسی منجمله معترضان مدنی در تمام شهرهای افغانستان به شمول بلخ، هرات و کابل فورا رها شوند؛
2. شورای با صلاحیت و مستقل از سوی سازمان ملل، متشکل از خانواده آسیبدیدگان و قربانیان، نمایندگان مردم، نهادهای مستقل بینالمللی حقوق بشر جهت نظارت و بررسی رفتارو سیاستهای طالبان تشکیل شود؛
3.هر نوع خشونت ازسوی تفنگداران طالب علیه زنان و هرنوع تعقیب، دستگیری و زندانی ساختن افراد ملکی که تظاهرات مسالمت آمیز دارند، متوقف شود؛
4.مطالبه زنان "نان، کار، آزادی" باید تامین شود. آزادی، حقوق برابر از جمله کار و آموزش برای همه بدون قید و شرط تضمین گردد.
از نمایندگان جهان میخواهم که وقتی در مورد افغانستان با گروه طالبان مذاکره میکنید، لطفا کودکان و دختران خود را به یاد داشته باشید. کودکان و دختران افغانستان فقط در شرایط متفاوت که نتیجه رقابت جهانی و منطقهای بوده، به چنین اسارتی در آمده اند. کودکان و دختران افغانستان تفاوتی از نظر حقوق انسانی با کودکان شما ندارند. لطفا آیندهٔ آنها را معامله نکنید.
در دراز مدت، امنیت و مصونیت تنها در پرتو حکومت قانون ممکن است. ما خواهان اعادهٔ قدرت به مردم هستیم. در گام نخست فصل دوم قانون اساسی باید اعاده گردد و جامعه جهانی از تطبیق آن نظارت کند. درگام بعدی مذاکرات همه جانبه، شفاف و جامع برای ایجاد سازمان دولت و نظام سیاسی جدید مطابق مقتضیات و نیازهای عصر امروزما آغاز گردد.
بله، من بعد از نشست اسلو به کابل باز میگردم. من خطربرگشت به افغانستان را بهتر ازهرکسی در اینجا می شناسم. اما من و میلیونها زن جوان و پیر افغانستان مصمم هستیم از مقاومت و مبارزه ما برای "نان، کار و آزادی" دست نکشیم.
خانمها و آقایان،
من سخنانم را با پرسشی از نمایندهٔ وزارت خارجهٔ امریکا، آقای تام ویست به پایان میرسانم.
آقا، بیست سال پیش، ما از ناگزیری که خود در آن مقصر نبودیم، به دنیا اعتماد کردیم. خود را به جای یک پدر از افغانستان قرار بدهید. با وضعیتی که پدیده آوردهاید، می توانید به دختر تان توصیه کنید به دنیا اعتماد کند؟
هدا خموش
۲۴ جنوری ۲۰۲۲
اسلو - ناروی